چگونه نوجوان اسلوواکی آرامش را پیدا کرد و پذیرای دین اسلام شد. حدود یک سال است که به دین اسلام مشرف شده ام. اهل اسلواکی هستم، ولی به مدت دوسال است که در انگلیس و هلند زندگی می کنم.هرگز علاقه مند به هیچ مذهبی نبودم. در رابطه با دین دوستی نداشتم یا چیزی شبیه به آن. با اینکه نو جوان بودم در سن هجده سالگی خانه را ترک نموده و برای پیدا کردن کار به انگلیس رفتم. چون حس ماجراجویی داشتم از این کار خوشم می آمد. وقتی که بیست و یک سالم بود به هلند رفتم. برای مدت طولانی به دلیل تنهایی ناراحت و غمگین بودم. تنها دو هفته بعد از وارد شدن به هلند با همسرم آشنا شدم. ما عاشق همدیگر شدیم و او مرا با اسلام آشنا کرد. شدیداًبه آن نیاز داشتم. دارای شخصیتی قوی بوده و این موضوع برایم خالی از مشکلات نبود. مدرکم را از کالج بازرگانیگرفته بودم. دو مدرک به زبان انگلیسی ( برای تجارت و گردشگری ) و چیز های زیادی درباره ی اقتصاد جهانی و سیاست می دانستم. ولی بیشتر از هر چیز به مسائل معنوی احتیاج داشتم. آن را در وجود خداوند یافتم. شاید به نظر برسد این کار را به خاطر شوهرم انجام داده ام، ولی این درست نبود. گفتم این تصمیم خودم است هرچند که آن را انجام داده باشم یا نه. از زمانی که این کار را کرده ام احساس خوشحالی می کنم. به هر نحوی که شده آن را کامل می نمایم. با چیز هایی که قبلاً عقیده داشتم فرق دارد و کمی مشکل بود که به والدین و دوستانم راجع به آن توضیح دهم، ولی آنها سعی می کردند درک کنند. می دانستم که کارهای بدی را در زندگیم انجام داده ام. اما معتقد بودم که خالق ما خیلی بخشنده و مهربان است. سعی می کنم که بهتر از آنچه که هستم باشم. اسلام برای من آزادی و آرامش را به همراه آورد. کمی سخت است تا احساسم را بیان نمایم، ولی می دانم که برادران و خواهران دینی من درک خواهند کرد که چقدر تحمل تنهایی سخت است. در کشورم هم وطنان من اکثراً ضد مسلمان هستند، بنابراین وقتی که به دیدن والدینم می روم روزهای سختی را می گذرانم. ولی خداوند در برابر آنها به من کمک خواهد کرد. چیزهای زیادی هستند که باید از آنها سر دربیاورم و نمی توانم منتظر شوم تا همه ی آنها را یاد بگیرم.تنها چیزی که می فهمم این است که مسلمان شده ام وباید حجاب بپوشم. مسلمانان با لبخند به من می گویند إنشاالله یا الحمدلله. این با شکوه ترین احساس در من می باشد. والســلام.
ترجمه: مسعود سایت مهتــدین Mohtadeen.Com
|