|
تاریخ چاپ : |
2025 Jul 01 |
www.mohtadeen.com |
لینک مشاهده : |
عـنوان : |
گذر از سرزمین تاریکی ها به سوی وادی رحمت - 2 (پاملا بارت از آمریکا) |
به تازگی این سؤال برایم پیش آمد که چقدر سخت است وقتی که مسلمان می شوید و باید ناگهان دست از چیز هایی بکشی که قبلاً مدت مدیدی به آن ها عادت داشتید؟ اما این کار برای من زیاد سخت نبود! چون من به یکباره این چیزها را ترک نکردم. دروره ای که پنج سال طول کشید از زمانی که برای اولین بار شروع به خواندن قرآن نمودم و باعث شد تصمیم آگاهانه ای برای ترک خوردن گوشت خوک بگیرم! خانواده ام ایتالیایی هستند بنابراین گوشت خوک یکی از غذاهای اصلی ما می باشد. وقتی بعد از پنج سال با خودم می گویم باید از آن دست بکشم زیرا خداوند معین نموده که آن برای ما نا پاک است. حالا در سوپرمارکت ها دنبال گوشت گاو می گردم و می گویم "خوب، این انتظار کوچکی است که خدا از ما دارد". درمورد ماه رمضان هم چنین احساسی داشتم. از دیگران می پرسیدم وقتی ماه رمضان دارد می آید درباره ی اولین چیزی که به فکرشان می رسد چه احساسی دارند، آنها می گفتند که احساس تشویش و نگرانی داشتند. حدس می زنم به این دلیل است که ما می دانیم با رقابتی روبرو هستیم که اگر به آن عمل نکنیم هراس انگیز می باشد. از این ها گذشته وقتی که زمان افطار فرا می رسد حس خوبی به ما دست می دهد که یک روز را به خاطر خداوند و احترام به خواسته ی او از خود گذشتگی کرده ایم. گاهی در طول ماه رمضان دچار وسوسه و اغوا می شوم، با خودم می گویم این چیز کوچکی است که خدا از من می خواهد و او خیلی به ما لطف دارد و بخشنده و مهربان است. وقتی به گذشته فکر می کنم و بی بند و باری های اخلاقی و رفتاری خودم را به یاد می آورم می بینم که در این مدت چقدر تغییر کرده ام و اصلاً فردی که در گذشته بودم امروز نیستم. خداوند به من کمک نمود و مرا از این راه باز داشت. فرزندانم را نا امید کرده و مشخصاً الگوی خوبی برای آنها نبودم. ولی الحمدلله امروز در خانه ی هر دوی آنها قرآن کریم با ارزش ترین کتاب است و می بینند که من آدم دیگری شده ام زیرا خالصانه و بدون ریا به چیزی که می دانم معتقد هستم. پدرم از من روی گردان شد ولی مادرم به طور شگفت آوری درمقابل ایمان من به دین اسلام از خود شکیبایی نشان داد. گرچه تصور می کنم که او فکر می کند این دوره ای است که به زودی سپری می شود. خواهر و برادر هایم به دیده ی احترام به عقاید من می نگرند ولی آنها هم مانند بیشتر آمریکایی ها دارای تصور غلط و کلیشه ای می باشند. گاهی اوقات که به سفری که راهی آن شده ام نگاه می کنم می بینم که خدا مرا انتخاب نمود چون نمی خواست از دایره ی رحمت او بیرون روم، البته باید خیلی سپاسگذار صبر و شکیبایی او باشم که با بنده ای ضعیف و سست مثل من این همه مدارا نموده است. خداوند هرگز از قولی که در قرآن به بنده هایش داده است منصرف نمی شود. هنوز اهدافی در نظرم هست که آرزو دارم با ایمانی راسخ به آن دست پیدا کنم. به این نتیجه رسیده ام که ایمان به دین اسلام را به دیده ی پیشرفتی برای خود بپندارم مانند بذری که کاشته شد و رشد نمود و در روح و جسم من زنده ماند. من انسان کاملی نیستم، ولی معتقد هستم که امسال نسبت به سال های گذشته بهتر شده ام. برای من رسیدن به اسلام هدف والایی بود که تا به امروز با آن سربلند و مفتخر هستم. پایان
ترجمه: مسعود |