|
تاریخ چاپ : |
2025 Jul 01 |
www.mohtadeen.com |
لینک مشاهده : |
عـنوان : |
نوح کلر، کاتولیک، آمریکا (بخش 1) |
آنچه می خوانید شرح حال شخصی پژوهشگری است که بیش از یک سال است با او مکاتبه می کنم و نعمت آشنایی با او را وقتی در یکی از سخنرانی هایم در اروپا دعوت نمودم، یافتم. او بسیار منحصر به فرد است، چراکه او یکی از معدود تازه مسلمانانی است که به تمام معنا به درجه ی پژوهشگری در اسلام سنتی و رسمی و مطالعه ی فقه های شافعی و حنفی و اصول عقیده دست یافته است. امیدوارم موفقیت او الهام بخش کسانی که به دین اسلام متمایل گشته ولی هنوز شهادتین را نگفته اند باشد، و به نوعی اطمینان آفرینی برای آنانی باشد که شهادتین را بیان داشته اند، ولی سعی در راه یافتن در اقیانوس زیبای اسلام دارند، همچنین تذکر و تاییدی برای آنانی باشد موهبت آن را یافته اند که مسلمان زاده شوند. آمین مسعود احمد خان در سال 1954 در مزارع روستایی شمالغرب ایالات متحده به دنیا آمده و در خانواده ای مذهبی به عنوان یک کاتولیک رومی بزرگ شدم. کلیسا نوعی دنیای روحانی را که در کودکی برایم قابل شک و تردید نبود را عرضه می داشت، شاید حتی تا حدی واقعی تر از دنیای مادی پیرامون، اما بزرگتر که می شدم، و به خصوص بعد از پا نهادن به دانشگاه کاتولیکی و مطالعات بیشتر، رابطه ی من با دین به صورت فزاینده ای پر سؤال و تردید گشت، هم در عقاید و هم در عمل به آن. دلیل نخست، تغییرات مکرر در نیایش ها و آئین های مذهبی بود که در پی دومین شورای واتیکان در 1963 رخ داد که به عامه ی مردم می فهماند که کلیسا دارای استانداردهای ثابتی نمی باشد. روحانیان باهم از تغییرپذیری و اجرای تعدیلات می گفتند، اما مردمان عوام کاتولیک های به نظر می رسید در تاریکی کورمال کورمال راه می پیمایند. خداوند تغییر نکرده است، نیازهای روحی انسان نیز بدون تغییر هستند، و هیچ وحیی نیز به تازگی از آسمان نازل نشده است. با این حال باز هم از تغییر دم می زنند، هر هفته، هرسال، افزایش، کاهش، تغییر و تحول از لاتین به انگلیس، و آوردن گیتار و موسیقی های قومی به دایره ی عبادات. کشیش ها همینطور به توجیه و توضیح می پردازند و مردم عوام نیز سرشان را برایشان تکان می دهند. گشتن به دنبال تعدیلات خیلی ها را متقاعد ساخته که در ابتدا نیز قابل بحثی وجود نداشته است. دومین دلیل شماری از مشکلات عقیدتی، مانند عقیده ی تثلیث، بود که درطول تاریخ هیچ کس، نه کشیش ها و نه مردم عادی قادر به ارائه ی توضیحی قانع کننده و روشن نبوده اند؛ اینکه الوهیت بین خدای پدر، که بر زمین و آسسمان حکم می راند؛ پسر او عیسی مسیح، که بشریت را بر کره ی خاکی نجات بخشید؛ و روح القدس، که مانند کبوتری سفید و با نقشی حداقلی تصویر شده است. یادم می آید که تنها با یکی از این سه اقنوم دوستی مخصوص برقرار می ساختم تا او مسائل من با دیگران را به عهده بگیرد و بدین منظور خالصانه به درگاهش دعا می کردم و برخی اوقات به درگاه آن یکی؛ ولی به نظر می رسید دو تای دیگر ناخشنود باشند. نهایتاً نتیجه گرفتم که خدای پدر بایستی برتر از دو تای دیگر باشد، و لین سهمگین ترین مانع را در مسیر کاتولیک برایم پیش آورد؛ الوهیت مسیح! گذشته از آن با کمی تفکر مشخص می شد که طبیعت بشری با طبیعت خداوندی به طور کامل متفاوت است؛ محدودیت و فانی بودن در یک طرف و کمال مطلق و ابدیت در سمت دیگر. اینکه عیسی مسیح خدا باشد، چیزی بود که نمی توانم به خاطر بیاورم که هرگز بدان باور داشته باشم، نه در کودکی و نه بعد از آن. ادامه دارد...
ترجمه: مسعود |