تاریخ چاپ :

2025 Jul 01

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

داستان اسلام آوردن استیفانی دانوپلاس، از هلند


سال گذشته که تقریباً اواخر سال 1999، بود از یونان دیدن کردم. در آن موقع چیزهایی راجع به اسلام خوانده بودم و درباره ی آن فکر می کردم. وقتی که به هلند برگشتم تصمیم گرفتم مسلمان شوم. پس از چند ماه شروع به پوشیدن حجاب نمودم.

به مدت بیشتر از دو سال با والدینم قطع رابطه کرده بودم. هنگامی که اولین فرزندم به دنیا آمد کم کم رابطه ام با آنها بهتر شد. والدینم به من گفته بودند که حق ندارم درحالی که حجاب دارم به یونان برگردم. مشکلی که در این جا وجود داشت این بود که من اصلاً بلد نبودم یونانی صحبت کنم.

پدرم یونانی ومادرم هلندی می باشد، و من در هلند به دنیا آمده و بزرگ شده ام. چند ماه پیش وقتی یک کنفرانس در هلند برگزار شد با یک خواهر مسلمان اهل یونان آشنا شدم. از دیدن او خیلی خوشحال شدم و چون یک مسلمان یونانی بود او را به خانواده ام معرفی کردم. مادرم از این موضوع متعجب شد.

چند ماه بعد مسلمانان یونانی کنفرانسی در همان کشور برگزار کردند، خانواده ام همگی در یونان بودند و آنا (همان خواهر مسلمان) به من گفت که حتماً باید در این کنفرانس شرکت کنم. این موضوع را به خانواده ام اطلاع دادم و آنها نیز به من خوش آمد گفتند. مقدمات سفر را فراهم نموده و پس از یازده سال به یو نان برگشتم.

خیلی هیجان زده بودم. در آنجا دو روز صرف کنفرانس و دیدن مسلمانان دیگر شد، خدا را شکر استفاده های زیادی برایم داشت. قبلاً فکر می کردم چون مسلمان هستم مردم به چشم بد به من می نگرند ولی پس از این کنفرانس و مشاهده ی قدرت اسلام این حس از من دور شد.

هنگامی که خانواده ام را در آسن کورنیتو ملاقات کردم، درمورد عکس العمل آنها خیلی اظطراب داشتم. وقتی که چند تا از دوستانم برای دیدنم به خانه ی پدریم آمده بودند، مسلمان بودن خود را از آنها پنهان کردم. چون تصمیم داشتم فقط یک روز بمانم.

خدا را شکر در این سفر خیلی به من خوش گذشت و می خواهم اگر خدا بخواهد سال آینده همراه همسر و فرزندم به یونان بیایم. بر خلاف تصور، مردم در آنجا خیلی با مهربانی رفتار می کردند و از اینکه مسلمان بودم به من سخت نمی گرفتند.

در هلند مردم با یک دیدگاه دیگر به شما می نگرند، و این به دلیل انتشار اخباری است که از خاورمیانه به گوش مردم می رسد. مردم هلند فکر می کننند اسلام مذهب چندان خوبی نیست به همین دلیل من در یونان راحت تر بودم.

پایان

 


ترجمه: مسعود

سایت مهتدین

Mohtadeen.Com