تاریخ چاپ :

2025 Jul 01

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

یک لبنانی کاتولیک که با خواندن سوره‌ی فاتحه مسلمان گشت


در یک خانواده‌ی متوسط کاتولیک در شهر بیروت واقع در لبنان به دنیا آمدم، به دلیل وجود جنگ به زور از وطن خویش مهاجرت نموده و به بریتانیا رفتیم، دوران دبیرستان را در آنجا به پایان رساندم. سپس به دانشگاه کلمبیا در نیویورک رفتم. پس از گرفتن مدرک لیسانس دوباره به لبنان برگشتم، و در همان مدرسه‌ای که خودم در آن درس می‌خواندم شروع به تدریس نمودم.

دو سال بعد بار دیگر لبنان را ترک کردم، این دفعه به میل خودم بود. کشورم را در میان جنگ رها کرده و به سرزمین دیگری برای رسیدن به آرزوهایم نقل مکان کردم. روحیه‌ام خیلی تضعیف شده و از نظر معنوی به بن بست رسیده بودم. با حمایت‌های عمویم توانستم برای ادامه تحصیل به دانشگاه کلمبیا بروم. و اینک خلاصه‌ای از داستان اسلام آوردن خود را بیان می‌کنم:

هنگامی که در لبنان بودم به این نتیجه رسیدم که به ظاهر یک مسیحی می‌باشم و واقعاً بر اساس آن زندگی نمی‌کنم و عقیده‌ی نرمالی ندارم. تصمیم گرفتم در هر کجا که باشم سعی نمایم تا یک مسیحی واقعی شوم و به رایم بهای آن اصلاً مهم نبود. وقتی که به دانشگاه کلمبیا رفتم این کشمکش‌های درونی را با خود به همراه داشتم.

دانشجوی مقطع فوق لیسانس این برتری را داشت که مرا به کاوش و جستجو برای معنویات فرا خواند. در خلال مطالعاتم نیز می‌اندیشیدم و برای هدایتی عظیم دعا می‌کردم. وقتم درست بین کلیسا و کتابخانه تقسیم شده بود، تمام مطالب مربوط به معنویات و حتی مسائل اجتماعی و تجربیات شخصی خودم را مورد بررسی قرار دادم.

برای دیدن مادرم سفری به پاریس داشتم و در آنجا یک ملاقات غیر منتظره و تجربه‌ای که از میان گفتگو در این دیدار به دست آوردم مرا به سمت اسلام کشاند. تصمیم گرفتم بسته‌ی کامل از نوارهای قرآن را تهیه نمایم. وقتی که به آمریکا برگشتم، برای اولین بار به آن گوش دادم. در طول گوش دادن به قرآن ترجمه‌ی آن را نیز می‌خواندم. وقتی آیات مربوط به مسیح و مریم مقدس و دیگر پیامبران می‌خواندم به طور شگفت آوری مجذوب اسلام شدم.

پس از مدتی فهمیدم که اسلام همان مسیر زندگی من است، و شروع به مطالعه‌ی تعداد زیادی از کتاب‌های مربوط به اسلام نمودم. تجربه‌های معنوی بسیاری را از خواندن مقالات شیخ احمد کسب کردم. نتوانستم تا قبل از اسلام آوردن، خواندن قرآن را به پایان برسانم. نماز خواندن را از روی کتابی فرا گرفته و شروع به تمرین آن کردم.

در دانشگاه نزد انجمن دانشجویان مسلمان رفته و پیش چند نفر از دانشجویان شهادتین خود را اعلام نمودم. آن روزها از روزهای طلایی زندگیم بود. چند تا از دوستانم نیز با دیدن اشتیاق من به اسلام، مسلمان شدند. برای بسیاری از آمریکایی‌ها پذیرفتن دینی که در سرزمین عرب اشاعه پیدا کرده تصویر خوش‌آیندی نداشت، لذا برای آن‌ها رسیدن به مرحله‌ی تغییر مذهب کار آسانی نبود.

از همان آغاز تحصیلاتم در لبنان اسلام مانند سرپناهی برای من بود، با وجود اینکه به مدرسه کاتولیکی پدر و پدربزرگم می‌رفتم. وقتی که دوازده سالم بود یکی از معلمان مذهبی در مدرسه سوره‌ی فاتحه را برای ما خواند. وقتی به خانه برگشتم به دور از چشمان پدرم یک بار دیگر آن را مرور کرده و برای همیشه در قلب و ذهنم باقی ماند.

دانه‌ی اسلام در میان مسیحیت در قلب من کاشته شد و پس از گذشت سال‌ها شروع به جوانه زدن کرد. هم اکنون در آمریکا، به درب اسلامی که توسط حضرت محمد صلی الله علیه و سلم عرضه گردید، کوبیدم. همچنین پس از گذشت چند سال مادرم نیز به دین اسلام مشرف شد.

پایان

 


ترجمه: مسعود

سایت مهتدین

Mohtadeen.Com