تاریخ چاپ :

2025 Jul 11

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

سئوالي چنداز پيروانِ مذهب شيعه ‏



 

آيا تا كنون شنيده ايد يك انسانِ ساكنِ  تهران اقوام ساكنِ در شهرستانش را صدا بزند ؟! و مدعي باشد كه آنان صداي ‏اورا مي شنوند ؟! طبعاً جواب منفي است ، چون يقين داريدهيچ عاقلي نه اينچنين عمل كـرده و نـه امكان پذير است و ‏مي گوئيد بر طبق قوانين طبيعي بدون ابزار انتقال صوت امكان پذيرنيست ! ولي شيعه معتقداست  باتوسلِ به روح مرده ‏مقربي كه مدتها ازمرگش گذ شته ( نه زنده آنان) هم صداي او را مي شنوند ،هم خواسته اش را اجـابت مي كنند ! كه ‏اين عقيده آنان اين پرسش هاي بدون پاسخ را پديد آورده كه :‏

آيا اين مردگان درانديشه شما «الله» هستند؟

آيا شما نمي دانيد در مسئله هدايت به واسطه نياز داريد كه آنهم آن واسطه كتاب و ‏پيامبراست ولي در مسئله دعا و عبادت و خواندنِ خدا اساسا ًواسطه اي لازم نداريد؟

آيا صديقين ، الشهداء ، النبين ، ائمه ، صالحين ، جبرئيل ، حاملين عرش ، همه و همه «الله» اند يا «غيرالله»اند» ؟

آيا در  زيارت نامه ها «الله » را مي خوانيد و در توسّل هـا به «الله» متوسّل مي شويد؟

آيا اين خواندن ها «غيرالله» و« من دون الله» نيستند؟!   ‏

آيا فرياد هاي يا زهرا ، يا حسن ، يا حسين ، يا علي مدد«الله» هستند يا «غيرالله»؟

آيا شما معتقدنيستيد علي(علیه السلام ) در يك لحظه در همه جا حضوردارد؟ و اين از صفات الهي نيست ؟

حتي اگرشما آنان را مستقل در تاثير ندانيد و بگوئيد آنان به اذن خدا موثرند !! آيا مشرك نمي شويد؟

مگر به  اذن خدا ، پيامبر ، مي تواند خدا شود ؟!‏

آيا شما نمي دانيد خالقِ مكان و زمان بيرونِ از مكان و زمان است ولي علي(علیه السلام ) مقيد به مكان و زمان است (شايد بهتر ‏است بگوئيم بودند) چگونه شما به انساني كه خود درمكان و زمان محدود است متوسّل مي شويد؟!‏

شما درجامعه مذهبي اتان همه دريك لحظه علي (علیه السلام ) را به فرياد نمي خوانيد ؟! و آيا اين حقّ را براي ديگران هم ‏محفوظ نگه نمي داريد؟ كه همه مثل شما درهمان لحظه از آنان كمك بخواهند ؟يعني  شما در يك لحظه علي ذهني ‏اتان را در همه جا حاضر مي دانيد ، و اين از صفات الهي است وشما مي گوييد آنان اين صفات را به اذن خدا دارند ‏مگر ممكن است كسي به اذن خدا صفات الهي بدست آورده ؟حتي اگر محبوب و مقرّب ‏درگاه خدا باشند ؟!!‏

آيا با خود فكر نمي كنيد چرا خداوند فرموده احدي را با خدا نخوانيد؟ براي بت سنگي كه جامد است كلمه احدي ‏بكار نمي گيرد (جن/18)‏

آيا شما صفات آگاهي وشنوائي و بينائي و حضور براي اينان قائل نشده ايد ؟! كه اينها همان صفات خدا است نه بشر!‏

آيا اين آيه را نشنيده ايد كه خداوند فرموده كسانيكه بجاي « الله» مثل (يا زهرا ، يا حسن ، يا حسين ، يا علي يامحمّد) ‏را مي خوانند  اينان بندگاني هستند مثل شما!؟

اِنَّ اَلذينَ تَدْعونَ مِنْ دونِ الله عِبادٌ اَمْثالُكُمْ (اعراف/194) ‏

يعني : اي مشركان بي گمان كســاني راكـه بجاي خداوند به نيايش  مي خوانيد ، بندگاني مثل شما ‏هستند.‏

يعني بـه همه خريداران شرك و همـه ارائه دهندگان شركِ مردم فريب كه مي گويند مقصود بتان بي جان است ‏ميفرمايد : اي بيچارگان از جنس بشرند ، هم جنس شما هستند ، محتاج به خواب و غذا بودند ، ولي بندگان صالح خدا ‏شدند و دررديف اولياء الله قرار گرفتند( هـمه ضمائر بكار گرفته نشان مي دهند مخاطب عقول هستند نه بت هاي بي ‏جان)‏

آيا يا زهرا ها ، يا حسين ها عبادت است ؟ قدرمسلم عبادت است ، چرا كه از يك طرف مي گويد:‏

قُل إِنَّمَا أَدْعُواْ رَبِّي وَ لَا أُشْرِكُ بِهِ أَحَدَاً(جن/20)‏

بگو :من فقط پروردگارم را(در عبادت) مي خوانم و كسي را با او (درخواندن) شريك نمي كنم ازطرف ديگردر عبادت ‏روزانه هم مرتب تكرار مي كند كه :‏

إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (الفاتحه/5)= تنها ترا در عبادت مي پرستم و تنها از تو ياري مي طلبم ( يعني استعانت با عبادت ‏همراه شده )‏

متأسفانه مذهبي ها با آنكه خود مي دانند امامان يا انبياء همه براي ياري خواستن يا استعانت يا التجاء يا التماس به سراغ ‏خدا مي رفتند ، اما مردم بجاي خدا ابتدا  به سراغ اين مردگان مي روند ، هرگاه به آنان گفته شود كه اين فرمان خالق ‏شماست كه مي فرمايد:‏

فَلَا تَدْعُواْ مَعَ اللهِ أحدا (جن/18)= همراه خدا كسي را به فرياد نخوانيد .‏

به تهمت و افترا ء مي پردازند!!!!!!!!‏

‏«من دون الله» در زبان قرآن بمعني  «غيرالله » است نه پائين تر از خدا!؟ به عقيده اينجانب معني همه «من دون الله» ها ‏در قرآن كريم هميشه با يـك سئوال از مشركان همراه است و آن اين است كه وقتي خداوند مـي پرسد : كسي را كه ‏شما مي خوانيديا صدا مي كنيد يا در دعا مخـاطب قرار داده ايد : آيا مي بيند ؟ مي شنود ؟ دست دارد كه چيزي بگيرد ‏؟ پادارد كه راه بـرود ؟ غذا مي خورد« يعني به مواد اين عالم نيازمند است ؟» از جنس شما انسانهاست ؟ روز قيامت شما ‏را زنده مي كند ؟ آيا چيزي را در عالَم خلق كرده اند ؟ آيا خودشان مخلوق نيستند؟ و صدها سئوال ديگر! و فوراً بايد ‏كسي را كـه مخاطب قرار مي دهيم به قالب سئوال ببريم در «يازهرا ـ يا علي ـ يا حسين » جواب بگيريم اگر ‏اينها«الله»نيستند ، پس ”غيرالله“ هستند ، اگرزنده نيستند ، پس در اين عالم نيستند ، زندگي دنيائي ندارند ،  زندگي ‏اخروي آنان هم بـه دردِ زندگي دنيائي بشر نمي خورد ، اگر آنان به نعمت دست يافته اند بنفع من نيست !؟ و اين همان ‏‏«غيرالله »است .‏

چرا قرآن كريم مي فرمايد :‏

تِلْكَ اُمَّهٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَ لَكُمْ مَّا كَسَبْتُمْ وَ لَا تُسْئَلُونَ عَمَّا كَانُواْ يَعْمَلُون ‏

‏( بقره /141) ‏

يعني : دوران زندگي آن مردم تمام شده ”مرده ورفته اند “هرچه كردند براي خودشان كردند و شما” زندگان “ هم ‏هرچــــه بكنيد براي خودتان مي كنيد و از شما درباره عمل كِرد آن ” مردگان“ سؤال نمي شود .‏

يعني اين« غير الله» ها در اين عالم نيستند ، اعمال آنان هم مربوط بشما نيست ، اعمال شما به خود شما مربوط است ، از ‏شما پرسيده نمي شود چرا شبانه روز «غيرالله » هائي چون :يا حسين ، يا زهرا ، يا ابوالفضل را نخوانديد؟!‏

وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ لَايَسْتَطِيعُونَ نَصْرَكُمْ وَ لَاأَنفُسَهُمْ يَنصُرُون( اعراف/ 197) = يعني: كساني كه غير خـدايند و شما ‏آنانرا مي خوانيد و از آنان استمداد ميكنيد نه مي توانند به شما ياري كنند نه بخودشان .‏

چنانكه درماجراي عاشورا امام حسين و ابوالفضل (علیه السلام )نتوانستند بخودشان كمك كنند و حضرت علي هم نتوانست در ‏ترور” ابن ملجم“ كاري براي خودش انجام دهد.‏

آيا شما در زندگي بشريتان هـم سنخ بـودن ، وهـمجنس بـودن را در قياسها در نظر نمي گيريد ؟!براي يك فلزمورد ‏علاقه اتان درجه بندي كرده ايد طـلاي 14 و 18 و24 است كه هـمـه از يـك جنس هستند ، يعني سنخيتِ بين مـاده ‏همجنس را در نظر مي گيريد ! ولي چگونه اين سنخيت را در خالق خودتان مراعات نمي كنيد؟!‏

آيا بشري را سراغ داريد كه كمي پائين تر از خالق باشد ، آيا حتي كمي سنخيت بين خالق ومخلوق داشته باشد ، شما ‏درسنخيت بين انسانها مي گوييد پيامبربالاترين انسانها است ولي در مورد خداوند نمي توانيد قياس داشته باشيد .‏

لَيسَ كَمِثلِهِ شَي «شوري/11» = هيچ چيز مثل او نيست .‏

پس شما مي دانيد كه براي خدا (نبايد) همتاياني قرار دهيد= فَلاَ تَجْعَلُواْ ِللهِ أَندَادَاً وَ أَنتُمْ تَعْلَمُون( بقره/22)‏

مي گوئيد : ما اين («من دون الله » ها و« غير الله ») ها را  ، خدا نمي دانيم  و آنان را دوست داريم چون ما را به خدا ‏تزديك مي كنند .‏

خداوندهم ميفرمايد:حرف شما حرف  همه مشركان تاريخ است كه مي گويند:‏

وَالَّذِينَ اتَّخَذُواْ مِن دُونِهِ أَولِياءَ=كساني  را كه «بغير ازالله» به دوستي گرفتند ـ ‏

مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَي اللهِ زُلْفَي=«زمر/3»(ميگويند) ما اينها را نمي پرستيم ، اينها (واسطه) نزديكتر شدن ما  به خدا ‏هستند .‏

خداوند هم جواب مي دهد كه : عقيده و نظر مشركان كه مي گويند :  واسطه هاما را به خدا نزديكتر مي كند :‏

فَلَوْلَا نَصَرَهُمُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ قُرْبَاناً آلِهَةً بَلْ ضَلُّوا عَنْهُمْ وَذلِكَ إِفْكُهُمْ وَمَا كَانُوا يَفْتَرُونَ (احقاف/28) ‏

پس چرا كساني كه (ايشان را)براي نزديكتركردن (به خدا)معبودِ( خود) گرفتندآنان را ياري نكردند؟«هيچ كس غير خدا ‏نمي تواند چنين كاري كند» ، بلكه از ديده آنان ناپديد شدندو دروغشان «يعني به خدا دروغ مـي بـندند» و آنچه ‏برمي ساختند همين است.‏

از مردم كساني هستند كه بجاي خدا « من دون الله » را بر مي گزينند و آنها را دوست دارند مانند دوست داشتن ‏خدا=( وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللهِ أَندَاداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللهِ ) ـ

‏(در حاليكه دينداران واقعي ) و مؤمنان در دوستي خدا قوي هستند=(وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبّاً ِللهِ  «بقره/165»)‏

چگونه «غيرالله» و «من دون الله »به شما نزديكتر از خدا هستند؟

آيا شما واقعاً باور نداريد كه خداوند از همه به شما نزديكتر است ؟

چرا ـ خداوند مي فرمايد :  فقط من نزديك هستم ، مرا بخوانيد . ‏

وَلَــقَدْ خَــلَقنَا الإِنسَانَ وَ نَعْلَمُ مَاتُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحنُ أَقْرَبُ إِلَيهِ مِنْ حَبلِ الْوَرِيد(ق/16) = ‏

بـراستي انسان را ما آفريده ايم ومي دانيم نفسش چه وسوسه اي به او مي كند وما به او از رگ جان نزديكتريم .‏

چرا ـ خداوند مي فرمايد : فقط من هستم كه نزديك هستم فقط «الله» را بخوانيد .‏

وَ إِذَا سَألَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإنِّي قَرِيب = چون بندگانم از دوري و نزديكي من سئوال  كنند بگو من نزديكم ـ

أُجِيبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْلِي وَ لْيُومِنُواْبِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُون

‏(بقره /186)= چو ن مرا به دعا بخوانيد« الله را بخوانيد نه امام و پيامبر و حضرت عباس را» دعوت شما را اجابت كنم ، ‏پس بايد كه از من فرمان پذيريد و به من ايمان آوريد ، باشد كه راه يابيد .‏

چرا ـ خداوند مي فرمايد : ‏

خواندن غيرالله سودي براي شما ندارد؟(انعام /71)= قُل أَنَدْعُواْ مِن دُونِ اللهِ مَالَا يَنفَعُنَا وَ لَايَضُرُّنَا

چراـ خداوند مي فرمايد : ‏

وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللهِ لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ ‏

يعني : آنان (من دون الله و غيرالله ها)را كه به جاي خدا به نيايش گرفته اند , نه چيزي مي آفرينند و خودشان هم ‏مخلوقند ـ

اَمْواتٌ غَيْرُ اَحْيآء وَ مَا يَشْعُرُونَ اَيَّانَ يُبْعَثُونَ(نحل /20و21) ‏

يعني : اينها مرده اند , زنده نيستند وحتي نمي دانند چه زماني زنده مي شوند .‏

يعني : اگر علي و فاطمه و حسن و حسين را در مصداق آيه قرار دهيم «من دون الله و غيرالله»هستند ؟ اگر هستند ، ‏مخلوقند ، مـخـلـوق هـم چـيـزي نمي تواند خلق كند ، پس خداوند خبر مي دهد مردگانند نه از زندگان ، حتي زمان ‏برانگيخته شدن خودراهم نمي دانند،چنانكه ديگرمردگان هم نمي دانند  .‏

چرا ـ خداوند مي فرمايد :غيرالله مخلوقند .‏

وَاتَّخَذُواْ مِن دُونِهِ ءَالِهَهً لَّايَخْلُقُونَ شَيئاًوَ هُم يُخْلَقُون(فرقان/3)= بجاي او معبوداني گرفتند كه چيزي نمي آفرينندو خود ‏آفريده شده اند .‏

چرا ـ خداوند مي فرمايد:‏

غيرالله قدرت ياري ندارند .‏

وَلَايَستَطِيعُونَ لَهُمْ نَصْراً وَلَاأَنفُسَهُمْ يَنْصُرُون(اعراف/192)=نه توان كمك رساني دارند ونه توان كمك به خودشان را ‏دارند(يعني اما م رضا «علیه السلام » انگور را سمي كردند نتوانست به خودش ياري كند)‏

چرا ـ خداوند مي فرمايد:‏

غيرالله ها صداي شما رانمي شنوند . ‏

إِن تَدعُوهُم لَايَسمَعُواْ دُعَاءَكُم = اگر آنان را (به فرياد) خوانيد فراخواندن شما را نمي شنوند ـ

وَلَوْ سَمِعُواْ مَا اسْتَجَابُواْلَكُم(فاطر/14) ‏

واگر(به فرض محال) بشنوندبرايتان اجابت نكنند( كاري از دستشان برنمي آيد)‏

چرا ـ خداوند مي فرمايد:‏

غيرالله هدايت كننده نيست.‏

وَ إِنْ تَدْعُوهُمْ إِليَ الْهُدَي لَايَتَّبِعُوكُم سَوَاءٌ عَلَيكُمْ أَدَعَوْتُمُوْهُمْ أَمْ أَنْتُمْ صَامِتُون (اعراف/193) = اگر آنان را به هدايت ‏بخوانيد از شما اطاعت نمي كنند ، مساوي است كه آنان را بخوانيد يا خاموش باشيد .  ‏

چرا ـ خداوند مي فرمايد:‏

غيرالله مالكيتي در عالم ندارد.‏

وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَايَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِير( فاطر/13)= كساني را كه به جاي او (به نيايش) مي خوانيد( هموزن) ‏پوستِ هسته خرمايي مالكيت ندارند.‏

چراـ  خداوند مي فرمايد:‏

اعتبارِ دل بستن به دوستي غيرخدا بسيارپوچ است .‏

مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ مِن دُونِ اللهِ أَوْلِياءَ= وصفِ كساني كه بجاي خداوند« غيراو را» بدوستي گرفته اند ‏ـ

كَمَثَلِ الْعَنكَبُوتِ اتَّخَذَت بَيتَاً= مانند وصف عنكبوتي است كه خانه اي ساخت ـ

وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنكَبُوتِ لَوْكَانُواْ يَعْلَمُون (عنكبوت/41)‏

و اگر مي دانست كه سست ترين خانه ها خانه عنكبوت است.‏

يعني خواندن غيرالله ، يا حسين يا علي ها پوچ ترين خواندن هاست .‏

در سوره فاطر مي فرمايد:چون اين خالق به همه ذرات وجود مخلوقش آگاه است ، (خالقيت خدا را مطرح مي كند كه ‏غير الله چنين صفاتي ندارد)اين خالق كسي استكه پديد آورنده شب و روز است (اين خالق مالك شب و روز است ) و ‏تسخير كننده ماه و خورشيد است ، ولي آنهائي را كه شما مي خوانيد مالكيتِ پوست ِهسته خرمـائي را هـم نـدارنـد! در ‏ادامه آيه مي فرمايد :‏

ذَلِكُمُ اللهُ رَبُّكُم لَهُ الْمُللك= اين است خداوند(كه) ، پروردگار شماست ، فرمانروائي شايسته او است( اين است آن كسي ‏كه شايسته  خواندن است )‏

آيا كسي از شما شيعيان جرأت دارد از علمايتان همين سئوالات خداوند رادر مورد ائمه بپرسد؟ ‏

‏(يعني:اي پيامبر، خداي پديد آورنده راه ، تو را با چگونگي طي راه آشنا مي كند نه غيراو ، هيچ ‏بشري از اين راهِ نرفته با خبر نيست )‏

اي مردم همه شما به (اينچنين) خدائي نيازمنديد(كه اورا بخوانيد) و خداوند بي نيازستوده است=يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الفُقَراءُ ‏إِلَي اللهِ وَاللهُ هُوَ الغَنِيُّ الْحَمِيد .‏

‏( فاطر/15) ‏

آيا شما از موجودات ( مثل خودتان) از روي زمين معبوداني انتخاب كرده ايد كه آنان (شما را) زنده مي كنند؟= (أَمْ ‏اتَّخَذُواْ آلِهَهً مِّنَ الْأَرضِ هُمْ يُنشِرُون) ـ

اگر در آن دو معبوداني جز الله بود تباه مي شدند= (لَوْ كَانَ فِيهِمَا ءَالِهَهٌ إِلَّا اللهُ لَفَسَدَتَا) ـ

پس الله پروردگار عرش عظيم است از آنچه بيان مي كنيد =(فَسُبحَانَ اللهِ رَبِّ الْعَرشِ عَمَّا يَصِفُون)ـ

الله شما كسي است كه :از آنچه مي كند باز خواست نمي شود و( شما) باز خواست مي شويد=(لَا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ ‏يُسئَلُون)ـ

آيا شما « من دون الله» را بجاي او به پرستش گرفته ايد=(أَمْ اتَّخَذُواْ مِن دُونِهِ ءَالِهَه ً) ـ

بگو دليل و برهانتان را در ميان آوريد=( قُلْ هَاتُواْ بُرهَانَكُم) ـ

اين پند و اندرز كساني است كه همراه من هستند و پند كساني كه پيش از من بودند=هَذَاْ ذِكْرُ مَنْ مَّعِيَ وَ ذِكْرُ مَنْ قَبلِي   ‏بلكه بيشترشان حقّ را نمي شناسند ، لذا آنان روي گردانند=(بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَايَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُون)‏

‏« انبياء/ 21 الي 24» ‏

يك مذهبي كه غيرخدا را مي خواند در حالِ عبادتِ آنهاست و اين استدلال و پيام خدا است نه بشر به دليل ادامه ‏آيه كه مي فرمايد:‏

وَ إِذَا حُشِرَالنَّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعدَاءً وَ كَانُواْ بِعِبَادَتِهِم كَافِرِين( احقاف/6)‏

چون مردم محشور شوند(آن معبودان) دشمن آنان خواهند بود و عبادتشان را منكر خواهند شد (يعـني خـداونــد ‏مي گويد خواندن غير خدا عبادت است.)‏

وَ قَالَ رَبُّكُمْ اَدْعُونِي أَسْتَجِب لَكُم= وپروردگارتان گفت(فقط مرا)را بخوانيد ، به شما پاسخ مي دهم ـ ( در اين خواندن ‏هيچ نامي از امام و  پيامبر به عنوان واسطه نيامده) و بلافاصله مي فرمايد:‏

إنَّ الَّذِينَ يَستَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِين«الغافر/60»= آنانكه از عبادت ِ من(خواندنِ من)امتناع ورزند با ‏خواري به جهنم در آيند .‏

يعني همه يا زهرا ها يا حسين ها يا علي ها در منطق ديني عبادت است اين را خدا مي گويد نه بشر .‏

حتي پس از ابلاغ پيام ، پيامبرِ خودش را هم تهديد مي كند ،كه اگر توهم غير خدا را بخواني گرفتار عذاب مي شوي .‏

فَلَا تَدْعُ مَعَ اللهِ إِلَهَاً آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِين(شعرا/213)‏

پس باخدامعبود ديگري را(به عبادت)مخوان كه از عذاب شدگان خواهي بود .‏

اين استكه پيام آورش با چنين تعاليمي قاطعانه ندا سر مي دهد كه :‏

قُلْ إِنِّي لَا أَمْلِكُ لَكُم ضَرّاً وَ لَارَشَداً = :بگو من نمي توانم هيچگونه زيان و سودي به شما برسانم( من نه مي توانم به شما ‏زيان برسانم و نه مي توانم شما را مجبور به پذيرش راهِ راست كنم)‏

قُلْ إِنِّي لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللهِ أَحَدٌ = بگو احدي نمي تواند مرا از كيفر خدا پناه دهد .‏

وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدَاً= و هرگز پشت و پناهي جزاو نمي يابم .‏

إلَّا بَلَاغَاً مِّنَ اللهِ وَ رِسَالَاتِهِ ، وَ مَنْ يَعصِ اللهَ وَ رَسُولَهُ ، فَإِنَّ لَهُ نَارَجَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدآً (جن/21 الي 23 )= من فقط پيام ‏آور خداوندم هستم ( نامه را آورده ام) و (خودم) رسالتهاي او را به انجام مي رسانم  و هركس كه از فرمان خدا و ‏رسول او سر پيچي كند بيگمان كيفرش آتش دوزخ است كه در آن جاودانه خواهد ماند .‏

قُل إِنَّمَا أَدْعُواْ رَبِّي وَ لَا أُشْرِكُ بِهِ أَحَدَاً(جن/20)‏

بگو : من فقط پروردگارم را به (عبادت) مي خوانم و احدي را(در خواندن) با او شريك نمي آورم .‏

وَ أَنَّ الْمَسَاجِدَ ِللهِ فَلَا تَدْعُواْ مَعَ اللهِ أحدا (جن/18) =‏

و آنكه مساجد خاص( عبادت ) خداوند است و احدي را با خداوند به نيايش نخوانيد .‏

‏(نكته مهم در اين آيات كلمه« احدي » است  ، يعني من مسلمان تابع پيام هستم ونمي گويم«يا الله ، يا حسين» ، نمي ‏گويم«يا الله،يا ابراهيم»ونمي گويم «يا الله ، يا نوح ، يا علي ، يا لات ، يا عزي و....»در فرهنگ تربيتي منِ رسول احدي ‏جز خدا حضور ندارد . ) ‏

درسوره بقره آيه 125 مي فرمايد: ‏

وَ إِذْجَعَلنَا الْبَيتَ مَثَابَهً لِّلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلَّي وَ عَهِدنَا إِلَي إِبرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ أَن طَهِّرَابَيتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ ‏الْعَاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُود

يعني :زمانيكه خانه مرا(كعبه را)مرجع(ثواب) مردم و (حرم) امن قرار داديم ،در مقام ابراهيم نماز برگزينيد و به ابراهيم و ‏اسماعيل وحي كرديم كه خانه ام را براي طواف كنندگان و معتكفان وركوع كنندگانِ سجده گزارپاكيزه گردانيد . يعني ‏همانطور كه خانه كعبه اختصاص به خدا دارد مساجد هم به او اختصاص دارند و تنها مقصود آب و جاروب كردن ‏ظاهري آن نيست بلكه مقصود اصلي پاكيزكي عناصر شرك است بنابراين : ‏

در منطق ديني كعبه و مسجد خانه خدا هستند در جهت ثواب اخروي مشتاقانِ راه انبياء ، ولي درمنطق ‏مذهبي كربلا و مشهد و امامزاده ها و همه خانه هاي مردگان بجهت گريز راه خانه خدا بتصوير كشيده ‏مي شوند ، مقلدان آماده  شير دادن به آقايان. ‏

و حتي زمانيكه رسواخدا(ص) عناصر شرك را كه در آنزمان بت ها بودند از خانه خدا بيرون مي ريزد نمي گويد بعد از ‏خدا نام مرا و فرزندانم رابر درب و ديـــواركعبه بياويزيدزيراخودش وخانواده اش را«غـيرالله ومــــن دون الله»‏

مي دانست .    ‏

آيا شما شاهد نيستيد و نمي شنويدكه اشخاص مقرب و روح مردگان را واسطه مي گيرند و نداي يا حسن ، يا حسين ، يا ‏زهرا ، يا رسول الله كه همه در قالب همان «احدي » هستند طنين انداز مساجد شما شده است ؟!‏

غير حقّ را هر كه خــواند اي پسر                  كيست در دو عالم از او گمراه تر

از خدا خواه هرچه خواهي اي پسر                  نيست در دست خلايق خيرو شر

عطار( برمبنای آیه = ولا ينفعهم و لايضركم)       ‏

و رسول خدا (ص )مشخص مي كند كه روش فرهنگي و تربيتي من و پيروانم همين است كه :‏

قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُواْ إِلَي اللهِ عَلَي بَصِيرَهٍ أَنَاْ وَ مَنِ اتَّبَعَنِي «يوسف/108»‏

يعني:بگو من بسوي خدا مي خوانم ازروي  بصيرت و آگاهي و پيروان من همه به همين راه مي روند .‏

از اين جهت به پيامبر خدا مي فرمايد به اين مشركان بگو بمن نشان دهيد :‏

قُلْ أَرَأَيْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّماوَاتِ ائْتُونِي بِكِتَابٍ مِن قَبْلِ هذَا أَوْ ‏أَثَارَةٍ مِنْ عِلْمٍ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ (احقاف/4)‏

یعنی : بمن نشان دهيد آنچه را كه بجاي خداوند( به نيايش ) مي خوانيد ؟ چه چيز را در زمين آفريده اند ؟يا اينكه در ‏آفرينش آسمانها شركتي داشتند ؟اگر راستگوييد كتابي بيش از اين يا بازمانده اي از دانش ( پيشينيان ) را براي من ‏بياوريد ؟ ـ  ‏

وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُوا مِن دُونِ اللَّهِ مَن لاَ يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى‏ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ (احقاف/5) ‏

یعنی : و كيست گمراهتر از كسي كه بجاي خداوندكسي را(به دعا) بخواند كه تا روز قيامت (دعاي) او رااجابت نكند ‏وآنان ( معبودان دروغين) از دعايشان بي خبرند .‏

‏(اولاً) بجاي خواندنِ خداوند  «من دون الله » را مي خوانند .‏

‏(ثانياً)تاروز قيامت «دعاي» اورا اجابت نكنند .‏

‏(ثالثاً) كه آنــــان « آن معبودان دروغين هستند» واز دعاهاي ايشان بي خبرند

‏( قبلاً گفته شد ، قرآن خواندن را  عبادت دانسته)‏

از اين رو خداوند مي فرمايد پست ترين و منحرفترين مردم از نظردستگاه آفرينش مذهبي ها يعني ‏مشركان هستند .‏

وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعْدَاءً وَكَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَافِرِينَ (احقاف/6) = و چون مردم محشور شوند (آن معبودان) دشمن ‏آنان خواهند بود و عبادتشان را منكر شوند .‏

‏(در اين آيات  هم دليل ازوحي مي خواهد ، هم عقل و هم طبيعت،و” هُم“ كه 5 باردرآيه آمده همه مي گويدايشان ‏و”هُمْ“به بت برنمي گردد)‏

سرانجام خداوند مي فرمايد :‏

أُولئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ (اعراف/179) ‏

یعنی :آنان چون چهارپايانند بلكه گمراهترند ايشان غافلند .‏

آيا زمان آن فرا نرسيده كه ازخود بپرسيدكه نماز ، نذر ، حج ، زكات ، دعا ها و همه يا الله ها مگر جزءِ عبادات نيستند ‏؟! مگر شما از اين عبادات انتظار پاداش در دنياي آينده را نداريد ؟ وقتي شما نذر براي «غيرالله» داريد ، ‏توكّل به«من دون الله»داريد،«غـيرخدا»رامرتب مي خوانيد ، از« غـيرخدا »كـمـك مي ‏خواهيد كه همه مخلوقند ، چگونه درروزقيامت انتظارپاداش ازخالق داريد؟! مگراحدي را ‏در دنياي آينده سراغ داريد كه بتواند مالك باشد و از تملك خود به شما ببخشد ؟

استنباط شيعه از« من دون الله » و «غيرالله » در برابر استدلال يك پرنده :‏

در” سوره سباء“ هدهد از كشور بلقيس براي حضرت سليمان خـبر مي آورد كـه مـردم دربـرابر خورشيد سجده(عبادت) ‏مي كنند و چـون آن سجـده قـالب عـبادت داشت ، عبادت در برابر غـيرالله بود حـضرت سليمان خـبر از شرك آنان ‏مي دهد قرآن كريم مي گويد پـرنـده اي مثل هــد هــد « إله » مـعرف كتاب را مـي شناسد ولـي انسان مـتعقل او را ‏نمي شناسد .‏

هدهدمي گويد :‏

وَجَدتُّهَا وَ قُومَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللهِ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الْشَّيطَانُ أَعْمَالَهُم فَصَدَّهُمْ عَنِ الْسَّبِيلِ فَهُمْ لَايَهْتَدُون

يعني : او«سبا» و قومش را (چنان) يافتم كه بجاي خدا(خالقِ خورشيد) خورشيد(«غيرالله») را سجده مي كنند و ‏شيطان كارهايشان را برايشان آراسته،و آنان راازراه(خدا)بازداشته است،پس آنان راه را نمي يابند. ‏

أَلَّايَسْجُدُواْ ِللهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرضِ وَ يَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَ مَا تُعْلِنُون =‏

‏( به آن سو) كه خداوندي را سجده بـرنـد كـه نهان آسمانها و زمين را آشكار مي كند و آنچه راكه پنهان مي داريد و ‏آشكار مي سازيد مي داند .‏

اللهُ لَا إلَهَ  إِلَّا هُوَ رَبُّ العَرشِ العَظِيم ( نمل / 24 تا 26) «سجده واجب»= خداوند است كـه مـعـبودي«راستيني » جز او ‏نيست ( اين ذات با اين صفات قابل عبادت و ستايش است)  ‏

‏( نكته اول :” إله“ آن چيزي است كه بشر انتخاب مي كند بعنوان معبود و آنـراشايسته عبادت وسجده ‏مي داندوازآن حاجت مي طلبد يا نيروي غيبي براي آن تصوّر مي كند ، چنان كه در چين اژدها در ‏هند گاو ، در ميان بودائيان مجسمه بودا در ميان شيعان قبور امامان و صالحان “ إله” هستند ، به آن ‏دلبستگي پيدا مي كنند آنان را به فرياد مي خوانند و حاجت مي خواهند درحاليكه “ إله” واقعي در ‏عبادت و حاجت خواهي و فرياد خواهي  فقط الله است)‏

‏ نكته دوم : خداوند درسوره محمّدآيه 19 مي فرمايد لَا إلَهَ  إِلَّا الله معبود«راستيني »جز خدا نيست . ‏

برهمين محورقرآن كريم “ إله” كاذب و “ إله” واقعي را درآيات 59 تا 65 سوره نمل بـامـــطرح كردن سئوالاتي ‏مشخص مي كند كه اين “ إله” يا معبود واقعي و بدون واسطه چه اختصاصاتي دارد و سعي مي كند انسان مشرك را به ‏انديشه بكشاند و لازم است ما هم همان سئوالات را از “ إله“ هاي خود چون امام رضا «ع» و امام حسين «ع» داشته باشيم ‏‏.‏

مي فرمايد : ‏

‏( سئوال يك اين است كه )‏

أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَوَاتِ وَ الأَرضَ وَ أَنْزَلَ لَكُم مِّنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنبَتْنَابِهِ ، حَدَائِقَ ذَاتَ بَهجَهٍ مَّاكَانَ لَكُمْ أَنْ تُنبِتُواْ شَجَرَهَا= ‏

يعني : نه بلكه چه كسي آسمانها و زمين را آفريد و برايتان از آسمان آبي فرو فرستاده ؟آنگاه بدان باغهاي با طراوت ‏رويانديم؟كه شما را نمي رسيد درختانش را برويانيد .‏

أَءِ لَهٌ مَّعَ الله =آيا معبود ديگري با خدا هست ؟

بَلْ هُمْ قُومٌ يَعدِلُون= حقيقت اين است كه آنان قومي كجرو هستند .‏

‏(سئوال دوم اين است كه )‏

أَمَّنْ جَعَلَ الأَرْضَ قَرَارَا وَ جَعَلَ خِلَالَهَا أَنهَارا وَ جَعَلَ لَهَا رَوَسِيَ وَ جَعَلَ بَينَ الْبَحرَينَ حَاجِزَاً

يعني : چه كسي زمين را قرار گاه گردانده و در لابه لايش جويباراني قرار داده و برايش كوه ها پديد آورده و بين دو ‏دريا حجابي آفريده ؟

أَءِ لَهٌ مَّعَ الله =آيا معبود ديگري با خدا هست ؟

بَلْ أَكثَرُهُمْ لَايَعْلَمُون = بلكه بيشترشان نمي دانند.‏

‏( سئوال سوم اين است كه)‏

أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ يَكشِفُ السُّوءَ وَ يَجْعَلُكُم خُلَفَاءَ الأَرض= ‏

يعني :(چه كسي دعاي شخص ) درمانده را ، چون او را بخواند مي پذيرد و او را اجابت مي كند(سختي را بر مي دارد) ‏و شمـــــا را جــانشينان روي زمين مي گرداند؟

أَءِ لَهٌ مَّعَ الله =آيا معبود ديگري با خدا هست ؟

قَلِيلاً مَّاتَذَكَّرُون= اندكي پند مي پذيرند.‏

‏(سئوال چهارم اين است كه )‏

أَمَّنْ يَهْدِيكُمْ فِي الظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحرِ وَ يُرْسِلُ الْرِّيَاحَ بُشرابَينَ يَدَي رَحْمَتِه =‏

يعني :چـه كسي شما را در تـاريـكي هـاي بيابان و دريا رهنمون مي شود و چـه كسي باد ها را بيش از رحمتش مژده ‏آورمي فرستد؟

أَءِ لَهٌ مَّعَ الله =آيا معبود ديگري با خدا هست ؟

تَعَالَي اللهُ عَمَّا يُشرِكُون = خداوند از آنچه شرك مي آورند برتر است .‏

‏(سئوال پنجم اين است كه)‏

أَمَّنْ يَبْدَؤُاْ الْ خَلقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَن يَرْزُقُكُمْ مِّنَ السَّمَاءِ وَالأَرضِ =‏

يعني : نه بلكه چـه كسي آفـريـنـش را آغاز مي كند وسپس آنرا (بار ديگر) باز مي گرداند؟ و چه كسي از آسمان و زمين ‏به شما روزي مي رساند؟

أَءِ لَهٌ مَّعَ الله =آيا معبود ديگري با خدا هست ؟

قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِين= اگر راست مي گوئيد دليل خود را بياوريد؟

در اين پنج سئوال خداوند مي گويد اين گروه كج راه هستند ـ نادان ـ پند ناپذير ـ   فاقد دليل و برهانند و از اين رو ‏مشركند .‏

آيا مي توان اين سئوالات را از زوار امامان و امامزادگان كرد؟! ‏

البته جواب مشرك امروز و ديروز يكي است :‏

ما نَعبُدُهم إلا لِيُقَرَّبُونا إلي اللهِ زُلفي=  ما اين ها(مثل قبور ائمه) را نمي پرستيم اينان وسيله  تقرب ما به سوي خدا ‏هستند . ‏

إِنَّ اللهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّار(الزمر/3) = خـداوند دروغگوي ناسپاس را هدايت نمي كند( يعني مي فرمايد مشرك ‏دروغ مي گويد او بدنبالِ پيدا كردنِ راه تقرب بسوي خدا نيست و نمي خواهد بگويد اگر آنان بدنبال تقرب بسوي ‏خدا باشند اشكالي ندارد بدليل اينكه در سوره احقاف آيه 28 مي فرمايد : فَلَؤلَا نَصَرَهُمُ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ مِنْ دُونِ اللهِ قُربَاناً ‏ءَالِهَهَ= پس چرا كسانيكه براي تقرب به خدا  ، معبودهايي غيراز خدا ، انتخاب كرده بودند آنها را ياري نكردند)‏

و سپس خداوند به همه موحّدان سلام و درود مي فرستد كه : ‏

قُلِ الْحَمْدُلِلهِ وَسَلَامُ عَلَي عِبَادِهِ الَّذِينَ اصطَفَي

بگو:ستايش خداي راست  ، و سلام بر آن بندگانش كه (آنان)را برگزيده است

و سپس خداوند مي پرسد :‏

ءَاللهُ خَيرٌأَمَّايُشرِكُون (نمل /59)=آيا خداوندبهتراست يا شُركايتان؟ ‏

سپس شأن بهترين و بالاترين بندگانش يعني پيامبر را گوشزد مي كند كه به مردم بگو توهم بشري مثل همه بشرهاهستي با ‏اين تفاوت كه تو انتخاب شدي وحي را بگيري . ‏

‏« قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُم يُوحَي إِلَي”كهف/110“ ‏

به زبان ديگر مي گويد: اين قبوري كه شما امروز بر گرد آن مي گرديد بشر هائي مثل شما بودند شايد فقط در تقوا از ‏شما برتر بودند و برتري پيامبر شما فقط در انتخاب او در دريافت پيام خالق بود ، چون از همه بهتر به پيام عمل كرد ‏بهترين مخلوق شد  .‏

أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِد= (كه) معبودتان (فقط) معبود يگانه است( يعني شما در قالب عبادت انسان ها را هم دخيل ‏كرده ايد در حاليكه اصولاً در قالب ارتباط مخلوق با خالق و يا عبادت كه همان خلوت كردنِ با خالق ‏است هيچ بشري نقشي ندارد چنانكه پايان نماز براي پيامبر و مؤمنين دعا مي كنيم )‏

فَمَن كَانَ يَرجُواْ لِقَاءَ رَبِّه = هركس كه به لقايِ پروردگارش اميدوار است ـ ‏

فَلْيَعْمَل عَمَلاً صَالِحاً= بايد كار پسنديده اي انجام دهد ـ

وَ لَايُشْرِك بِعِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَدَاً  ( كهف/110)= و در پرستش و عبادت(خواندن) پروردگارش احدي را شريك ‏نكند

آيا امام علي و امام حسين و حضرت العباس و فاطمه زهرا(ع) جزء آن «احدها» نيستند؟آيا آنان مستثني هستند؟آيادر ‏اين همه دعا ها و فرياد هاي يا زهرا يا حسين مقصودتان خداست؟

وسپس خداوند مي فرمايد: ‏

يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الفُقَراءُ إِلَي اللهِ وَاللهُ هُوَ الغَنِيُّ الْحَمِيد( فاطر/15) ‏

اي مردم همه شما به (اينچنين) خدائي نيازمنديد(كه اورا بخوانيدكه او)  خداوندِ بي نيازستوده است .‏

وَ قَالَ رَبُّكُمْ اَدْعُونِي أَسْتَجِب لَكُم= وپروردگارتان گفت (فقط مرا) را( به دعا) بخوانيد ، به شما پاسخ مي دهم( در اين ‏خواندن هيچ نامي از امام و  پيامبر به عنوان واسطه نيامده)‏

إنَّ الَّذِينَ يَستَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِين«الغافر/60»= آنانكه از عبادت ِ من(خواندنِ من)امتناع ورزند با ‏خواري به جهنم در آيند .‏

يعني در اين خواندن ها مقصود بت سنگي ، اشياء ، درخت مطرح نيست چرا كه ابزار موجب تقرب نمي شوند وقتي ‏مشرك مي گويد اينها ما را به خدا نزديكتر مي كنند مقصود هميشه انسانها بودند يعني همان كساني كه عزير و مسيح را ‏پسر خدا كردند ، اين است كه مذهب شيعه همه پليدي ها و انحرافات يهوديان و مسيحيان و عرب جاهليت را مي گيرد.   ‏

متأسفانه هنوز رهبران مذهبي نمي دانند كه در دنيا دو بند انسان را بسوي خود مي كشد يكي«غفران و رحمت الهي » ‏است  ويــكي « شيطان و مـكرهـايش» كــه چگـونـگي بـرخـورد بـا ايـن دو فقط در ( وَاعتَصِمُواْ بِحَبلِ اللهِ جَمِيعاً وَ لَا ‏تَفَرَّقُوا «آل عمران /103»= همه به ريسمان الهي چنگ بزنيد«قرآن» و متفرّق نشويد)نهفته شده  نه حديث و روايت .‏

و خالقِ مخلوق قالب هاي خاص عبادتِ خويش را مشخص كرده ، نماز ، سجود ، ركوع ، ‏خشوع ، قرباني ، طواف ، نذر ، كه همه از امورمربوط به روح آدمي است كه آنهم فقط براي ‏خداست.‏

آيا مسلماناني كه غيراز شيعه كه نماز فاطمه زهرا ، طواف بر قبور ائمه ، نذر امام حسين ، شله امام حسن ‏ندارند اعمال عباديشان مورد رضاي خداي تعالي  نيست ؟ درحاليكه آن قالب هاي عبادت را خودش ‏معين كرده ولي واسطه در عبادت ها را نگفته! ‏

فرياد خواهي هاي يا حسين يا زهرا يا الله چه تفاوتي باهم دارند؟ درفرياد خواهي يا عـلي مدد يا الله ‏مدد« بحول الله و قوه » چه تفاوتي قائل هستيد ؟ مگر خداوند فرمان نمي دهد احدي را بامن ‏نخوانيد؟  ‏

شما همه اين قالب هاي عبادات را براي امامان هم انجام مي دهيد ! يعني عـملاً مي گوئيد اي امام ، ‏تو هم در عبادات خداوندِ ما شريك هستي !‏

‏( به طواف و نذر در سوره حج آيه 28 ـ به سجده ، ركوع ، اعتكاف در سوره بقره آيه 125 اشاره مي كند)‏

نكته : همانطور كه گفته شد نذر هم يكي از عبادات است در عبادات مذهبي قرباني در روز عاشورا براي امام حسين ، ‏نذر غيرالله است اما در كتاب خدا نذر براي غير خدا حرام مي شود( حج آيه36و بقره آيه 173) ‏

وباز مي فرمايد:‏

إِنَّ الَّذِينَ تَدعُونَ مِن دُونِ اللهِ لَنْ يَخْلُقُواْ ذُبَاباً ، وَ لَوِاجْتَمَعُواْ لَهُ ، وَ إِن يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيئاًلَّايَسْتَنقِذُوهُ مِنهُ(حج/73)‏

يعني : آن من دون الله هائي را كه شما مي خوانيد نمي توانند مگسي بيافرينندحتي اگر براي «آفرينش »آن همه جمع ‏شوند و اگر مگس چيزي ازآنان بربايد نمي توانند آن را باز پس گيرند . ‏

هيچ شكّي در اين نيست كه بشر هادر امور عادي زندگي در خواست هايي از هم دارند و اعتراضي بر آنان نيست ، اما ‏خواندن غير خدا در امور خدايي مثل نجات از مهلكه ها ، تقاضاي آمرزش ، طلب هدايت ، درخواست رستگاري ‏،حاجت خواهي كه همه از موارد عبادت است جايز نيست كه غيرالله حضور پيدا كند .‏

وَلَاتَدْعُ مَعَ اللهِ إِلَهاً آخَرلاَ إِلَهَ إِلَّا هُو ، كُلُّ شَي ءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ ، لَهُ الْحُكمُ وَ إِلَيهِ تُرْجَعُون «قصص/88»‏

‏(اله بمعني معبود است) يعني با اين(معبود به حقّ كه آفريننده هستي است) معبود ديگري را نخوانيد ( چون خواندن ‏عبادت است و عبادت اختصاص به خالق دارد نه مخلوق) كه جز او معبود( راستيني) نيست ، هر چيزي هلاك شونده ‏است مگر ذات او ، فرمانروايي از آن اوست و به سوي او باز مي گرديد .‏

شريك يعني سهم داشتن در چيزي ياصفتي و مشرك كسي است كه به آن شراكت شهادت ‏مي دهد .‏

متأسفانه مشرك به خداي واحد معتقد است و ورد زبانش هم «يا الله يا الله » هست ، هم «ياعلي ياعلي»و خداوند مي ‏گويد اگرازمشرك سؤال كنيد چه كسي آسمان وزمين را آفريده مي گويند «الله» ‏

وَ لَئِنْ سَأَلتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّموَاتِ وَالْأرضَ لِيَقُولُنَّ الله(زمر/38)= (اي پيامبر) اگر از اين( مشركان) بپرسي چه كسي خالق ‏آسمان ها و زمين است مي گويند البته خدا .‏

خداوند مي گويد مشرك شخصيتي است كه قبل از نجات خالصانه به سراغ من مي آيد و از من كمك مي خواهد و ‏چون اورا كمك مي كنم يا حسين يا حسين هم مي گويد (عنكبوت/65)‏

در جامعه مذهبي انتظار داشتن افعالِ خاص خدا  از واسطه  بطور وسيع مطرح است و قرآن كريم جهت روشن ‏ساختن اين نوع شرك در ميان مذهبي ها مثالي از زندگي خودشان مي زند .‏

زن چون باردار شود كم كم سنگين گشته و :‏

فَلَمَّآ اَثْقَلَتْ دَّعَوَا اللهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ ءَاتَيْتَنَا صَالِحاً لَّنَكُونَنَّ مِنَ الْشَّاكِرين(اعراف / 189)‏

يعني : چون زن گرانبار شد هر دو به درگاه خداوند دعا كردند كه اگر فرزند سالمي( منظور از صالح ، از نظر بدني ‏است  « يعني سالم » نه شايستگي هاي اخلاقي زيرا امور اخلاقي بعد از سن بلوغ پيش مي آيد و زن حامله و شوهر در ‏ابتدا متوجّه گرفتاري هاي اوليه بچه يعني سلامتي جسمي هستند  .)‏‎ ‎‏ بما عطا كني به يقين از سپاسگزاران خواهيم بود . ‏

فَلَمَّآ ءَاتَاهُمَا صَالِحاً جَعَلَا لَهُ شُرَكَآءَ فِيمَآ ءَ اتَاهُمَا فَتَعَالَي اللهُ عَمَّا يُشْرِكُون

‏( اعراف/ 190 )‏

يعني : وچون فرزند سالمي به آنان عطا شود ، در اين عطا ، شريكان را مقرركنند{  مي گويند هم لطف خدا بود هم ‏لطف واسطه ها مثل حضرت عباس و امام رضا }پس خداوند ، از آنچه برايش شريك مي آورند { بسي } برتر است . ‏

‏( ضمیر مثنی در عبارت فوق هُما آندو تن یعنی مشرکان را جمع آورده و در آخر آیه می فرماید : بی جهت ‏خودتان را ذلیل موجودات بی روح و محدود می کنید! و خداوند شما برتر از آنست که در قدرت و حکمت خود ‏کسی را شریک کند.)‏

اَيُشْرِكُونَ مَا لَا يَخْلُقُ شَيئاً وَ هُمْ يُخْلَقُون ( اعراف / 191 ) ‏

يعني :آيا چيزي را شريك ( در افعال مخصوص خدا ) گرفته ايد كه چيزي را نيافريده اند ؟! و خود (آنها ) آفريده شده ‏اند !!.‏

پيامبران آمدند تا امتها را با افعال خاص خدا آشنا كنند ، از اين رو حضرت زكريا  (ع) در خواست مي كند كه : ‏

قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِن لَّدُنكَ ذُرِّيَّهَ طَيِّبَه اِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاء( آل عمران / 38 ) ‏

يعني:گفت پروردگارا : از جانب خود به من فرزند پاكي عطا فرما كه بي شك تو شنونده دعايي . ‏

‏(يعني فعل عطاي فرزند و صفت شنوائي خاص اوست )‏

و ابراهيم (ع) مي گويد :‏

اَلْحَمْدُ ِللهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَي الْكِبَرِ اِسْمَاعِيلَ وَ اِسْحَاقَ اِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاء(ابراهيم/9 3)‏

يعني : حمد و ستايش مخصوص خدائيست كه به من در زمان پيري ، اسمائيل و اسحاق را بخشيد . بدون شك ‏پروردگارم شنونده دعاهاست . ( نه امامزاده ها و بتهاي خيالي)درادامه آیات سوره اعراف می فرماید:‏

وَلاَ يَسْتَطِيعُونَ لَهُمْ نَصْراً وَلاَ أَنفُسَهُمْ يَنصُرُونَ (192) ‏

وتوان یاری آنان را ندارندو خود را یاری نتوانند کرد . ‏

مگر حرم امام رضا را که روسها به توپ بستند توانست از خود دفاع کند ؟!‏

وَإِن تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى‏ لاَ يَتَّبَعُوكُمْ سَوَاءٌ عَلَيْكُمْ أَدَعَوْتُمُوهُمْ أَمْ أَنتُمْ صَامِتُونَ (193)‏

اگرآنان را به هدایت خوانید ، پیرویتان نکنندوخواندن وسکوت شما(برایشان) یکسانست( فریاد های یا ‏حضرت عباس یا علی و ..... تفاوتی نمی کند، شما به چه استدلالی به سراغ قبوری می روید که ساکت و صامت ‏هستند ؟)‏

إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُوا لَكُمْ إِن كُنْتُمْ صَادِقِينَ (194) ‏

همانا کسانی را که شما ، جز خدا ، می خوانید بندگانی همانند شمایند !پس بخوانید آنان را تا اجابت کنند شما را ، ‏اگر راست می گویید!( بازهم فریاد بزنید یا زهرا یا حسین و........یعنی شایسته شما نیست که انسان مرده ‏را که از جنس خودتان بوده به عبادت بر گزینید)‏

نکته دیگراینکه بقول خودتان در دعا از زنده به مرده می رسد نه از مرده به زنده! و مرده ، حتی ‏انبیاء و اولیاء در عالم اختیار نیستند

سپس یک سوال از مشرکان می کند

أَلَهُمْ أَرْجُلٌ يَمْشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَعْيُنٌ يُبْصِرُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا قُلِ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ ‏كِيدُونِ فَلاَ تُنظِرُونِ (195) ‏

آیابرای آنان پاهایی است که بدان قدم میزنند؟یادستهایی که باآنها می گیرند؟ یا چشمهایی که با آنها می ‏بینند ؟و یا گوشهایی دارندکه باآنها می شنوند ؟( یعنی ای قبر پرستان آیا بنظر شماازاین اجساد کاری ساخته ‏است و آیا آنان ابزار لازم رادراختیاردارند؟دست وپاوچشم وگوش؟)بگو شریکانی را که برای خدا پنداشته اید، ‏بخوانیدوسپس تمام نیرنگتان در باره من بکار بسته ، مهلتم مدهید ؟( یعنی ای پیامبر به این  مذهبی ها که باور ‏هایی دروغی را در مورد این مردگان دارند بگو : از بت هایشان بخواهند به تو که منکر آنان هستی آسیب ‏برسانند.‏

‏« هود/54» یا به عبارت دیگر آنان که منکر قدرت ارواح حضرت ابوالفضل و فاطمه و علی هستند ، و می گویند ‏آنان روزگار منکران را تیره خواهند کرد ، بکنند )  ‏

إِنَّ وَلِيِّيَ اللّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ (196) ‏

یعنی :«بگو» همانا یار و پشتیبان من خدایی است که این کتاب را فرو فرستاد(قانون عقیده دینی دراین ‏کتاب است) و او صالحان را یاری کند !‏

‏( امروز نه سنیان که با استدلال به آیات فوق منکرعبادت و زیارت قبور ائمه هستند آسیب دیده اند و نه ‏مسلمانانی که مسیح را بنده خدا می دانند، و همه کسانی که معبودان خیالی ساخته اند و عده ای را بر گرد آنان ‏جمع کرده اند و گروهی دیگر به مخالفت آنان هستند ، چنانکه پیامبر خدا هم که همه مظاهر شرک را ازبین برد و ‏آسیبی ندید )    ‏

وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ لاَيَسْتَطِيعُونَ نَصْرَكُمْ وَلاَ أَنْفُسَهُمْ يَنصُرُونَ (197) ‏

یعنی :و کسانی ، جزاو را که شما آنها را می خوانید ، توان یاری شما و خودشان را ندارند ( یعنی مؤثر در عالم ‏شما انسانها فقط مالک شما است که شما و عالم شما را خلق کرده و شما که بدنبال این معبودان می روید هیچ ‏قدرتی برای سودهی به شما و خودشانرا ندارند) ‏

وَإِن تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى‏ لاَيَسْمَعُوا وَتَرَاهُمْ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ وَهُمْ لاَيُبْصِرُونَ (198)‏

اگرآنها را به هدایت بخوانید ، نمی شنوند و می بینی که بسویت چشم دوخته    (ولی) نمی بینند .(عکس های ‏پنداری از بزرگان و ائمه را در نظر دارند که مورد پرستش قرار داده اند و خیال می کنند که چشمان آنان اورا می ‏بیند در حالیکه هیچ چیز نمی بینند )‏

شفيع تراشي از هنرهاي شيعيان است  ‏

مذهبي شيعه را متقاعد كردندكه فرموده خداوند است كه شهيدان زنده اند و امامان ما هم كه شهيد  شده اند .‏

و شاهد هم از  قرآن آوردند كه :‏

وَلَا تَقُولُواْ لِمَن يُقتَلُ فِي سَبِيلِ اللهِ أَمْوَاتٌ ، بَل أَحيَاء ٌ وَلَكِن لَّاتَشعُرُون ( بقره/154)‏

يعني : به آنان كه درراه خدا كشته مي شوند نگوئيد مرده اند ، بلكه زنده اند ولي شما درنمي يابيد .‏

‏ در حاليكه در استدلال ديني  مي گويد : كشته شدگانِ در راه خدا زندگي مادي قابل درك شما را ندارند ، چون شما ‏در عالم ماده هستيد و آنان در عالمي بالاتر از ماده قرار دارند مانند حيات و جانِ آدمي كه در باطنِ كالبد مادي اين ‏عالم مخفي است از اين رو مي فرمايد :  شما در نمي يابيد .‏

و باز به مذهبي هاي شيعه تفهيم كردند كه :‏

وَلَاتَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللهِ أَمْوَاتَا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون

‏(آل عمران/169)‏

يعني :كساني را كه در راه خدا كشته شدند مرده مپنداريد بلكه زنده اند ، در نزد پروردگارشان روزي دارند .‏

در حاليكه كمي دقّت در آيه خود نشان مي دهد كه در منطق تعاليم ديني چون قرآن ،  مرگ آدمي را بمعني نابودي ‏نشان نمي دهد بلكه مرگ را گذر از بُعد زندگي وحيات دنيوي به بُعد ديگري از زندگي معرفي مي كند  و اين آيه ‏شهدا را در آن بُعد دوم(برزخشان) نشان مي دهد كه نزد خدايشان روزي مي برنديعني متناسب با بُعدوجوديشان ‏درعالمي غيرازدنيا نصيب مي گيرند. (تأویل این نوع آیات هنوز نیامده ، مؤمن ایمان دارد ولی چگونگی آنرا ‏فقط خدا می داند ، و اصولاً این نوع زندگی از نوع زندگی دنیائی نیست )‏

و اين تنها شامل شهدا نمي شود بلكه به ساير مؤمنان تعميم داده شده در آيه 171 (دو آيه بعد) مي فرمايد:‏

يَسْتَبشِرُونَ بِنِعْمَهٍ مِّنَ اللهِ وَ فَضْلٍ وَ أَنَّ اللهَ لَايُضِيعُ أَجرَالْمُؤمِنِين ‏

يعني : به نعمت وفضل الهي وآنكه خداوند پاداش مؤمنان را از بين نمي برد ، خوشحال مي شوند .‏

و اين زندگي خاص پس مرگ يعني درقالبِ روحي را براي  كافر و منافق هم قرآن متذكر است ( سوره مؤمنون/ 64 و ‏‏65) يعني اصل بقاء منحصر به شهداء و مؤمنين نيست و شامل كافران هم مي شودولي كيفيت بقاي آنان متفاوت است .‏

از اين جهت مي فرمايد :‏

كُلُّ نَفْسِ ذَائِقَهُ الْمَوتِ وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيرِفِتنَهً وَ إِلَيْنَا تُرْجَعُون (انبياء/35)‏

يعني : هرجانداري چشنده مرگ  است وشما را بــراي امتحان بـه سختي و آسايش مي آزماييم و به سوي ما باز ‏گردانده مي شويد .‏

منظور از زندگي پس از مرگ اين نيست كه مردگان با عالم انسانها حفظ رابطه مي كنند (از اين جهت مي گويد شما ‏درك نمي كنيد) و ازواژه«عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون»نـزد خـداوندشان روزي مي خـورند و واژه «أحـياءٌ» ،زنـدگانند بـرمي ‏آيـــــــد كه كيفيت وجودي افراد در عالم برزخ بصورت روح عريان بي صورت نيست بلكه سخن از روحي است كه ‏قالب لطيفي متناسب اعمالش پيدا كرده ، از اينرو در سوره محمّدآيه27 در وصف حال ارواح مرتــــدان مي گويد : ‏

فَكَيفَ إِذَاْ تَوَفَّتْهُمُ الْمَلَائِكَهُ يَضرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبَارَهُم=‏

پس چگونه است (حالشان )زمانيكه فرشتگان جانشان را مي گيرند و به صورت ها و پشتهايشان ضربه ميزنند .‏

معلوم است اين ضربه ها به قالب جسمي نيست و اگر بود جسد روي زمين است و آثار آنرا همه مي ديدند بلكه ضربه به ‏نوع و قالب ديگري از حيات است .‏

به هر صورت شيعه مي گويداين هازنده اندو شفاعت ما را نزد خدا مي كنند!  ما اينان را وسيله تقرب بسوي خدا كرده ‏ايم  و شاهد هم از كتاب خــــــدا مي آورند كه : ‏

يا اَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُوا اللهَ وَ ابْتَغُواْ إلَيهِ الوَسِيلَه (مائده / 35 ) ‏

يعني : اي مؤمنان از نافرماني خدا بپرهيزيد و بسوي او وسيله بجوئيد .‏

‏ گفتندخدا فرموده :{ « وَ ابْتَغُواْ إلَيهِ الوَسِيلَه » وسيله ما هم بسوي خدا ، ارواح ائمه (ع) هستند ، ما به روح آنان ‏متوسّل مي شويم .} ‏

در صورتيكه خطاب آيه با مؤمنان است و خود ائمه هم جزء مؤمنان بودند و طبعاً ائمه هم مورد خطاب آيه اند و از آنان ‏بايد پرسيد كه وسيله تقرب ائمه چه بوده ؟ آن وسيله اي كه ، امام و مأموم ، و همه مردم بسويش دعوت شده اند ‏، همان عبادت است {واژه ” وسيله “  در لغت به معني منزلت نيز آمده . در اين آيه مراد مقام تقرب است }  مقصود ‏از ” وسيله“ افكار و اعمال نيكي است كه مي تواند روح آدمي را مصفّا كند ، و به مقام قرب الهي نزديك سازد و از ‏طرفي مگر وسيله جستن به معني گرفتن است ؟ آيا روح مردگان گرفتني است ؟ نكته ديگر اينكه در تفسير آيه فوق بايد به ‏سراغ خود قرآن رفت كه وسيله را مشخص مي كند . ‏

قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّنْ دُونِهِ فَلَا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنْكُمْ وَ لَا تَحْوِيلا

‏ ( اسراء  / 56 )‏

يعني:(اي پيامبر) بگو:كساني را كه بجاي خدا { معبود يا وسيله } مي پنداريد ، بخوانيد «  هرگز » نمي توانند دفع بلا از ‏شما كنند يا آنرا تغيير دهند . ‏

نكته:واسطه غير از وسيله است ، مثلاٌ وسيله عبورِاز رودخانه پل است هيچكس نمي تواند بگويد خداوند برای من پل ‏ساخت ، پل عبور را انسان می سازد . امّا  دين كه يك عقيده است و عقيده را خالق به مخلوق مي دهد و  وسيله تقرب ‏بسوي خالق را هم خودش معين مي كند(یعنی وسیله نجات وپل عبوری را خود خالق معین می کند نه مخلوق) و ‏اين وسيله را بايد در رضايتِ خداوند جستجو كرد  مثل دعا ، ايمان به خدا ،يا عمل به واجبات خواسته او به زبان ساده تر ‏واسطه بين خدا و انسان همان كلماتي است كه خود خالق  به انسان ياد داده با دعا و استقاصه و عمل به واجبات و هيچ ‏واسطه اي ازنوع انساني بين انسان و خدا قرار ندارد .‏

باز مذهبي  به توجيه ادامه داده و مي گويد : فرزندان حضرت يعقوب هم پدرشان را وسيله بين خود و خدا كردند.‏

در حاليكه مسئله آنان هم يك مسأله ”حقّ النّاس“ بود چون فرزندانش خطا كرده بودند از پدر طلب مغفرت كردند و ‏گفتند : از پروردگارت هم براي ما طلب آمرزش كن(يعني نه تنها از تو پوزش مي طلبيم بلكه تو نيز از خداوند با دعا ‏درخواست عفو كن)واين دردورانِ زنده بودن حضرت يعقوب بود،زيرا بعد از مرگ  ديگر او نمي ‏شنود!!!‏

وباز ادعا مي كنندكه امامان مـا معصوم هستند ( احزاب /33 ) در حاليكه اگـر مـعصوم هستند چـرا خداوند در همين ‏آيات مي فرمايد : ما مي خواهيم شما را با اين احكام پاك كنيم ؟! و اين سئوال بدون جواب مي ماند كه مگر پاك ‏بودن و معصوم بودن نياز به پاك شدن مجدد دارد؟!‏

وَيَعبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَلا يَنفَعُهُم وَيَقُولُونَ هؤُ لاء شُفَعاؤنا عِندَاللهِ

يعني : بجاي خداوند«من دون الله» راكه به آنان زياني نمي رساند و سودي  نمي بخشد مي پرستند و مي گويند : ‏اينان در نزد خداوند شفيعان ما هستند . ‏

‏(چنانكه مذهبي امروز معتقداست كه امام حسين ، حضرت عباس و ائمه شفاعت شيعيان را خواهند كـرد !! يعني در ‏فرهنگ تبليغ مذهي ما واسطه و شفاعت اصل است  . )‏

قُلْ اَتُنَبِّئُونَ اللهَ بِما لا يَعلَمُ فِي اْلسَّمواتِ وَ لا فِي الاَرضِ سُبْحانَهُ وَ تَعالي عَمّا يُشْرِكُون (يونس/18)‏

يعني:بگو :آيا خدارا به آنچه درآسمانها و زمين است خبر مي دهيد ؟(يعني خدااز آن بي خبر است)او پاك و منزه ‏است از آنـچه شريـك او مي كـنيدكه اوبسي برتراست .‏

شيعه عملاً و زبانناً  شهادت مي دهدكه امامان ما هم دردنيا شفا مي دهند! در آخرت هم شفاعت مي كنند!(نمونه آنرا ‏دربستن و توسّل بيماران در امامزادگان و درخواستهايشان مـشهود است و عـجيب اينكه هـمـه علما مي بينند و سكوت ‏مي كنند .) ‏

و خداوند هم خبر مي دهد كه :‏

وَ مَا بِكُمْ مِّن نِّعْمَهٍ فَمِنَ الله= (خداوند مي فرمايد)و از نعمت هـر آنچه ميگيريد از ( جانب ) خداوند است .‏

چرا ـ خداوند مي فرمايد خواندن غير خدا باطل است ، بيهوده است ؟!و آب پاكي را روي دست همه كساني كه من ‏دون الله (غيرالله) را مي خـــــوانند مي ريزد !‏

ذَلِكَ بِأَنَّ اللهَ هُوَالْحَقُّ وَ أَنَّ مَايَدْعُونَ مِن دُونِهِ البَاطِلُ وَ أَنَّ اللهَ هُوَ العَلِيُّ الْكَبِير(لقمان/30)‏

اين دليل آن است كه خداوند خود حقّ است و غير از او هرچه را كه مي خوانيد باطل است و خدا ‏همان بلند مرتبه بزرگ است .‏

يعني اي مذهبي ها در قالب عبادت و خواندن حتي اگر پيامبر خدارا هم بخوانيد همه باطلند چه برسد به خواندن ‏ياحسين و ياعلي  ، پس بازهم آنان را بخوانيد و به فرياد خواني ادامه دهيد ‏

چرا ـ خداوند مي فرمايد : در مساجد ”غير الله“ را نخوانيد

وَ أَنَّ الْمَسَاجِدَ ِللهِ فَلَا تَدْعُواْ مَعَ اللهِ أحدا (جن/18) =‏

و آنكه مساجد خاص( عبادت ) خداوند است و احدي را با خداوند به نيايش نخوانيد .‏

چرا ـ خداوندمي فرمايد: ‏

اِنَّ اَلذينَ تَدْعونَ مِنْ دونِ الله عِبادٌ اَمْثالُكُمْ (اعراف/194)‏

يعني :اي مشركان  بي گمان كساني را كه بـجـاي خداوند به نيايش  مي خوانيد ، بندگاني مثل شما ‏هستند.‏

ناگفته نماندكه بشرهميشه جهت خروج از خدا پرستي ديني و گرفتار شدن در دام خدا پرستي مذهبي دوراني را پشت ‏سر مي گذارد .‏

افسوس كه مدافعانِ قسم خورده همان علماي مذهبي هستند كه سوار بر عوام شده اند ، با لگام و بي لگام در ركاب ‏حاضرند و فقط دفاع مي كنند ، با حقّ و باطل قضيه كاري ندارند و خداوند از وضع آنان در قيامت خبر مي دهد كه :‏

هَا أَنتُمْ هَؤلَاءجَادَلْتُم عَنْهُمْ فِي الْحَيَوهِ الدُّنيَا فَمَن يُجَادِلُ اللهَ عَنْهُمْ يَومَ الْقِيَامَهِ أَم مَّن يَكُونُ عَلَيهِمْ وَكِيلاً( نساء/109)‏

يعني :پس بهوش باشيد ، شما اي كساني كه در دنيا از آنان دفاع كرديد ، پس چه كسي (امروز كه قيامت است ) از آنان ‏‏(نزد خدا) دفاع خواهدكرد ؟ آيا كسي كار ساز آنان خواهد بود؟

‏ عدم شناخت رب  و اطاعت درمذهب ‏

انسان ِ مذهبي همواره مالك «حقيقي» خودش را ناديده مي گيرد و خداوند سبحان با فرستادن پيام توسط انبياء و ‏هشدار او را مـتـوجـّه  مالك و صاحبش مي كند .‏

نكته : بيشتر رب هائي كه در قرآن آمده بمعني مالك و صاحب حقيقي است نه پرورش دهنده ، اگر چه به ‏معني پرورش دهنده ، يعني مالك اعتباري هم بكار آمده مانند:‏

وَاخْفِض لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحمَهِ وَ قُل رَّبِّ ارحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيراً

‏(اسراء/24)=‏

از«روي»مهرباني بال فروتني براي«پدرو مادر» بگستران و بگو پروردگارا :«اي مالك حقيقي من » به آنان رحمت ‏آور ، زيرا آنان «به سن» خردسالي مرا پرورده اند«مالك اعتباري من هستند»ولي دريك موردمي فرمايد : ‏اطاعت آنها را نكن اگر بخواهند تورا با شرك  از مالك حقيقيت منحرف كنند .‏

وَ وَصَّيْنَا الإِنسَانَ بِوَالدَيهِ حُسنا ًوَ إِن جَاهَدَاكَ لِتُشرِكَ بِي مَالَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ فَلَاتُطِعْهُمَا (عنكبوت/8)=‏

وانسان را به نيك رفتاري نسبت به پدرو مادر فرمان داديم  ولي اگربخواهند تورا وادارند تا چيزي راكه به«حقيقت» آن ‏دانشي نداري كه به من شرك آوري اطاعت مكن« يعني شرك انكار مالكيت حقيقي است كه قابل بخشش نيست» .كه ‏مي فرمايد:‏

قُلْ يَا أَهلَ الكِتَابِ = بگو : اي اهل كتاب ( يهوديان ، مسيحيان ، مسلمانان )‏

تَعَالَواْ إِلَي كَلِمَهٍ سَوَاء بَينَنَا وَ بَينَكُم = بسوي سخني بيائيد كه ميان ما و شما مشترك است  ـ

أَلَّا نَعبُدَ إِلَّا اللهَ وَ لَا نُشرِكَ بِهِ شَيئاً= كه بندگي جز خدا را نكنيم و چيزي را شريك با او نياوريم ـ ‏

وَلَايَتَّخِذَبَعضُنَا بَعضَاً أَربَابَاً مِّن دُونِ الله =برخي از ما برخي ديگر را بجاي خداوند به اربابي«مالك حقيقي» نگيرد ـ

فَإِن تَوَلَّواْ فَقُولُوا اشهَدُواْ بِأَنَّا مُسلِمُون ( آل عمران /64)‏

پس اگر ايشان روگرداندند«شما موحدان مسلمان » بگوئيد گواه باشيد كه ما تسليم «اين حقيقت »شده ايم .‏

يعني دشمن را شاهد بگيريد كه شما فقط تسليم خدا هستيد .‏

اين در مقابل عقيده يهوديان بود كه مي گفتند عـزيـر نـبي « ابن الله » است و مسيحيان هم مي گفتند حضرت مسيح « ‏ابن الله» است .‏

وَ قَالَتِ اليَهُودُ عُزَيرٌ ابنُ اللهِ وَ قَالَتِ النَّصَارَي الْمَسِيحُ ابنُ اللهِ= يهوديان گفتند عزير «پسر» خداست ،  مسيحيان گفتند ‏‏«مسيح» پسر خداست .‏

ذَلِكَ قَولُهُم بِأَفوَاهِهِم يُضَاهِؤنَ قَولَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبلُ = اين سخنان كه بر زبانشان است سخن «و عقيده» كافران ‏پيشين را تقليد مي كنند .  ‏

قَاتَلَهُمُ اللهُ أَنَّي يُؤفَكُون(توبه/30)‏

خداوند آنان را بكشدچگونه«ازحقّ كه مالك حقيقي است»‏

بر گردانده مي شوند؟

درابتداي آيه گفته بودبندگي غيرخدارانكنيد،مسيح هم در گهواره به همه مردم گفته بود« اني عبدالله = من بنده ‏خداهستم ، يعني بنده مالكم هستم»مذهبي هاي يهودي و مسيحي «عبدِ» آنرا حذف كردند و «ابن »را قرار دادند و ‏مذهبي هاي شيعه هم رسماً و عملاً لباس بندگي غيرخدابرتن گرفته اند و نام فرزندش را با افتخار عبدالعلي ، عبدالحسين ‏، عبدالرضا مي گذارد ! كه من بنده مالك هاي اعتباري شده ام!من به اربابي مالك هاي اعتباري افتخار مي كنم !!!  ‏

أَئِنَّكُم لَتَشهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللهِ ءالِهَهً أُخرَي =آيا «حقيقاً» گواهي مي دهيد كه جز خداي يگانه «الله» معبودان ديگري هم ‏باشند؟! ـ

يعني با وجود خالق هستي شما مذهبي ها به درگاه ديگران « امام و امامزاده در دوران امروزي» پناه برده و نظر آنان را ‏در حال خود موثر مي دانيد ؟!‏

قُل لَّا أَشْهَدُ= « اي پيامبر »بگو من «هرگز چنين» گواهي نمي دهم ـ

قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَ إِنَّنِي بَرِي ءٌ مِّمَّا تُشرِكُون(انعام/19) ‏

بگو معبود به حقّ يكي است و من از آنچه شما شريك او پنداريد بيزارم . ‏

و اين چندان هم عجيب نيست ،  و اين است نتيجه ، تمايل و ارضاي بشر و به تكرار و تقليد ‏ازاعمال و عقايدِ گذشتگان .‏

اتَّخَذواْ اَحْبَارَهُمْ وَرُهْبانَهُمْ اَرْباباً مِّن دوُنِ اللهِ وَ المَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ مَآ اُمِرُواْ اِلَّا لِيَعْبُدُواْ اِلَهاً وَاحِداً لَّآ اِلَهَ اِلَّا هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا ‏يُشْرِكوُنَ . ( توبه / 31 )‏

يعني : بجاي خداوند (اهل كتاب) اهبار وراهبانشان را(علماي ديني و پیشوايان مـذهبي خودرا)بـه خـدائي گـرفـتـه ‏انـد ، و(نـيـز) مـسـيـح پسرمريم را(خدامي دانند)درحاليكه بديشان جزاين دستورداده نشده بود كه:تنها خداي يگانه را ‏بپرستيد(مالك حقيقي را)كه جز خدا معبود(راستيني) نيست و او پاك و منزه ازاست از آنچه شريك او قرار مي دهيد.‏

قدرمسلم آنكه نه ديروز و نه امروز هيچ مسيحي ، يهودي ، شيعيه اي نگفته است  بزرگان مذهب ما خدا هستند! ائمه خدا ‏هستند ، توحيد عيسي بن مريم را “پولسِ مقدس” به تثليث تبديل مي كند و ”سامري مذهبي “با ساختن گوساله كه ‏باحركت صداي گاو مي داد ، شرك را توحيد نشان مي دهد و مردم اطاعت و تأئيد كرده اند ، او مي دانست مردم چه ‏دوست دارند و به علاقه قلبي آنان عمل كرد ، يعني خدا پرستي مذهبي را در مقابل خدا پرستي ديني قرارداد ، يعني ‏سنت بشري بـه دست عالم مذهبي در برابر سنت موسي (ع) شكل مي گيرد ، از اين رو است كه خداوند فرمان مي ‏دهد گاوي را قرباني كنيد ، براي اينكه مظهرتقدس فكري خودتان را به قربانگاه ببريد  و نابود كنيد . كاري كه حضرت ‏ابراهيم با بت ها كرد ، مظهر تقدس مردم را نابود كرد ، آيا امروز هم مي توان به مردم مذهبي ما گفت بادست خودتان ‏مظاهر تقدسي همان غيرالله و امامزادگان را خراب كنيد؟ اينها بدعت هستند  نه  سنت النبي ! ‏

خاندان ابوسفيان مذهبي و حامي بت ها  در مكه پس از فتح مكه لباس مذهب را با زور شمشير نه استدلال ، از تن در ‏آوردند و لباس به ظاهر ديني بر تن گرفتند و در شام جانشين پيامبر  شدند !! در مرحله اوّل با شرك وكفرِ نمايان مدافع ‏مذهب بودند و خيلي  ساده مقلوب شدند ولي در مرحله دوّم او برسر شرك و كفرش عمامه ديني مي گذارد و در قالب ‏شرعي خود را نشان مي دهد و تاريخ را عوض مي كنند .  ‏

زمانيكه يك مذهبي به ”مالك ، رب  وصاحب حقيقي“ خود بي توجّه است بسوي مـالـكها اعتباري كه جلويش قرار مي ‏دهند ” مانند امام و امامزادگان “ می رود ، خـداوند مي فرمايد آنان را به خدائي گرفتند.        ‏

اين است كه باز مي فرمايد:‏

قَاتَلَهُمُ الله= خداوند آنان را بكشد«توبه/30»  ‏

و بار ها بشريت را مورد خطاب قرار داده كه:‏

يَاأَيُّهَا النَّاسُ اعبُدُواْ رَبَّكُمالَّذِي خَلَقَكُم وَ الَّذِينَ مِن قَبلِكُم لَعَلَّكُم تَتَّقُون(بقره/21)=اي مردم بندگي كنيد پروردگارتان ‏را(مالك و صاحبتان را) كه شما و پيشينيانتان را آفريده تا از خشم خدا در امان بمانيد.‏

يَا أَيُّهَا المُدَّثِّر ، قُمْ فَأَنذِر ، وَ رَبَّكَ فَكَبِّر (مدثر / ا الي 3)= اي جامه به خود پيچيده ، بر خيز و هشدار ده  ، و ‏پـروردگارت « مالك حقيقيي » را به بزرگي ياد كن « زيرا در جامعه مذهبي تو غير خدا بزرگ شمرده مي شود ! ‏يعني اين چنين جامعه اي مالك و صاحب خودشان را نشناخته اند  و بزرگي را به مـالـكهاي اعتباري خودشان ‏داده اند»‏

وهمين پيامبر پس از آموزش صيحيح بوسيله وحي مي فرمايد :‏

إِنَّ اللهَ رَبِّي وَرَبُّكُم فَاعبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّستَقِيم( آل عمران /51) = بيگمان خداوند پروردگارِ من و پروردگارِ شماست ‏‏(مالك و صاحب اختيار حقيقي ماست ) پس اورا پرستش كنيد كه اين است راه راست .‏

اطاعت از غير خدا كم كم به عبادت كشيده شد. ‏

مي بينيم كه خداوند در عدم شناخت مذهبي ها از «مالك حقيقي» عقايد و اعمال عباديشان را مطرح مي كند و مي ‏فرمايد:‏

وَ جَعَلُواْ ِللهِ مِمَّا ذَرَاًَ مِنَ الْحَرثِ وَالأَنعَامِ نَصِيباً=و(مذهبي ها)براي خدا از آفريده هاي خدا ـ ازقبيل زراعت و ‏چهارپايان سهمي قرار دهند( مي گويند اين حيوان يا  قسمتي از كشت را نذر حضرت العباس يا فلان امام كرده ايم !)‏

فَقَالُواْ هَذَا ِللهِ بِزَعمِهِم وَ هَذَا لِشُرَكَائِنَا = و آنگاه  به گمان خويش ـ گفتند : (اين) سهم خدا ( نه مصرفِ راه رضاي او كه به ‏كمال آدمي مي انجامد)و اين از آنِ شريكان ما ـ

‏ مثلاً مي گفتند:اين هم سهم امام حسين مثلاً براي عاشورا كه واسطه ما و خداست! يعني نعمت خدا را خلاف رضاي او ‏صرف كردن ، از طرفي مگر در كتاب خدا اصولاً نذر براي انسان وجود دارد؟{  به آيات مربوط «نمل/65 وآل ‏عمران/35» همه جا نذر براي خداست نه انسان مراجعه كنيد}‏

مشركان ديروز  مانند مشرك امروز نمي گفتند اين بت ها وواسطه ها خالق ما هستند« توحيد خالقيت » بلكه آنان را در ‏عبادت شريك و واسطه مي گرفتند ،

‏« چنانكه امروز يا حسين يا فاطمه كه به فرياد خواهي مي خوانند امري عادي شده» در ادامه آيه هم مي فرمايد ـ  ‏

فَمَا كَانَ لِشُرَكَائِهِم فَلَايَصِلُ إِلَي اللهِ وَ مَا كَانَ ِللهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلَي شُرَكَائِهِم سَاءَ مَا يَحكُمُون( انعام/136)= آنچه براي شريكانشان ‏مي گذارند به خدا نمي رسد ولي آنچه براي خداست به شريكان مي رسد چه بد قضاوتي دارند .‏

‏( چنانكه امروز بسياري از مذهبي هاي شيعه مال ومنال فراوان براي امام زاده ها هزينه مي كنند و زمانيكه به راه رضاي ‏خدا مي رسد ممسّك مي شوند)‏

‏{ آيات (فاطر/40) و (انعام/22) و ( نحل /86)نشان مي دهد وبدانيد كه اعراب جاهليت هم شرك در خالقيت نداشتند ‏بلكه شرك درعبادت داشتند}‏

اقرَأ بِاسمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَق(خلق/1)= بخوان بنام پروردگارت «مالك حقيقي»كه « سراسر هستي » را آفريد .‏

بار ها انسان را با خبر ساخته كه همانگونه كه در عبادات در برابر من كه مالك حقيقي  شما هستم مي ايستيد و به ‏تعظيم و تكبير و سجده مي پردازيدبا اطاعت از پيام من هم بايد به خواسته من عمل كنيد .‏

اين است كه مذهب يكشبه شكل نمي گيرد بلكه سالها زمان برده و كار شده تا ما امروز در دوران خفت بارمذهب قرار ‏گرفته ايم .‏


 

سایت مهتدین

Mohtadeen.com