تاریخ چاپ :

2025 Jul 11

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

بررسی دلايل مخالفين وموافقين درسينه زدن ،‌ زنجير و قمه زني



 

برخي از مذهبي ها دلايل قمه زدن را  چنين توجيه مي كنند ،‌ چون حضرت زينب (علیه السلام ) در كجاوه اي نشسته بود و سر بريده برادرش حسين ( علیه السلام  ) را ديد ،‌ سر را به چوب كجاوه زد و شكست ،‌ به اين ترتيب ما با قمه زدن ،‌ با او و اسراي كربلا ابراز همدردي مي كنيم !

 دربرابر اين گفته سؤالات زيرمطرح مي شود كه :

1 ـ آيا زينب(علیه السلام )جزءمعصو مين بودند ؟‌ مسلماً خير ، زيرا معصومين ازنظر شيعه اماميه  فقط 14 نفر بودند ، كه زينب (علیه السلام ) جز آنها نبوده است .

آيا عمل حضرت زينب براي مردم حجّت است؟ مسلماً خير، بنابراين‌ او( بفرض صحت حديث)فقط ازخودبيخودشده بودوانتظارعمل به مثل از كسي نمي رود.

2 ـ چرا آيات الهي را ناديده  بگيريم كه مي فرمايد :‌

لا تُلْقوُا بِاَيْديكُمْ اِليَ التَهْلُكَهِ ( بقره / 195 )

يعني :‌ خود را با دست خود به هلاكت نيفكنيد .

مَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجْ ( سوره حج / 78 )

يعني :‌ خدا در دين بر شما سختي قرار نداده است .

وامام صادق (علیه السلام ) مي فرمود :‌

كونوا لنا زينا و لا تكونوا علينا شيئا .

يعني:براي امت مازينت آفرين باشيدنه موجب سرافكندگي آثار نبوی(ص)

1.  قال رسول الله ـ‌ صلي الله عليه و آله و سلم :‌ النياحيه من عمل الجاهليه ( كتاب من لايحضره الفقيه ،‌ اثر شيخ صدوق ،‌ از علماي شيعه ،‌ جزء‌ 4  ،صفحه376 )

 يعني:پيامبرخدا(صلی الله علیه وسلم )مي فرمود:نوحه خواني ازدوران  جاهليت است .

2ـ قال رسول الله ـ‌ صلي الله عليه و آله و سلم :‌ ليس منا من ضرب الخدود و شق الجييوب . (كتاب مسكن الفؤاد ،‌ اثر شهيد ثاني ،‌ از علماي بزرگ شيعه،‌ صفحه 108 )   

يعني : پيامبر خدا فرمود: از مانيست كسي كه ( در هنگام مصيبت ) بر گونه ها بزند و گريبان ها پاره كند .

 3ـقال رسول الله ـ‌ صلي الله عليه و آله و سلم :‌ ضرب المسلم بيده علي فخذه عندالمصيبه احباط لاجره . ( فروع كافي ،‌ اثر شيخ كليني ،‌ از علماي شيعه، ‌ج 1صفحه ،224 ) .                                           

يعني: پيامبرخدا فرمود :مسلمان به هنگام مصيبت ،‌ چون با دست خويش بر ران خود بكوبد اجرش نابود مي شود .

( زيرا اينگونه اعمال مخالف صبر است ،‌ صبري كه خداوند رحمان در قرآن بسيار بر آن سفارش دارد.)

 4ـ ان رسول الله ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ قال :‌

لعن الله اخامشه و جهها و الشاقه جيبها و الداعيه بالويل و الثبور . (مسكن الفواد ،‌ صفحه 108)

يعني:پيامبرخدا(صلی الله علیه وسلم ) فرمود:‌خدا لعنت كند زني را كه چهره اش را در مصيبت خراش دهد و گريبانش را بدرد و فرياد و فغان بر دارد .

5ـ قال رسول الله ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ليس منا من خلق و لا من سلق و لا من خرق و لا من دعا بالويل و الثبور ( مسند زيدبن علي بن الحسين«  ع »  صفحه 175)

يعني پيامبر خدا ( صلی الله علیه وسلم  )  فرمود :

‌ازمّا نيست كسي كه به هنگام مصيبت سر را بتراشدو صداي خود رابلندكند و گريبان بدرد و فغان بردارد .

آثار اهل بیت(علیه السلام )

به پيروي از رسول خدا(صلی الله علیه وسلم )، خاندان وي با رفتاري كه مردم نا آگاه و جاهل به هنگام سوگواري انجام مي دادند به مخالفت برخاسته و راه پيامبراكرم(صلی الله علیه وسلم )  را گوشزد مي كردند .

1 ـ قال امير المؤمنين علي ـ عليه السلام ـ  ينزل الصبرعلي قدرالمصيبه ومن ضرب علي فخذه عند المصيبه حبط اجره (نهج البلاغه،ترجمه فيض،صفحه 1143).

يعني: امير المؤمنين علي(علیه السلام ) فرمود :‌ صبر بـه اندازه مصيبت بـه انسان مي رسد(هـر قـدر مصيبت  سنگين تـر باشد ، خداوند بـه انسان بردباري بيشتري مي دهد) و كسي كه در مصيبت بر ران خود بكوبد اجرش تباه مي شود .

2 ـ ان ابا عبدالله الحسين ـ عليه السلام ـ‌ قال لا خته زينب عليها السلام يا اخيه اني أقسمت عليك فأبري قسمي لا تشقي علي جيبا و لا تخمشي علي وجها و لا تدعي علي بالويل و الثبور إذا انا هلكت(كتاب الارشاد،اثرشيخ مفيد،ج2ص97). .
يعني: ابا عبدالله الحسين ـ  عليه السلام ـ  به خواهرش زينب ( ع  )  فرمود :‌خواهر جان من تو را سوگند دادم و تو  به سوگند من وفادار باش كه چون من كشته شـدم ،‌ بر من گريبان چاك مـده و چـهره مـخراش و در مـرگ مـن واويـــلا ( خدايم مرگ دهد )مگو .

3 ـ  قال ابو جعفر الباقر ـ  عليه السلام ـ  أشد الجزع الصراخ بالويل و العويل ولطم الوجه و الصدر و جز الشعر عن النواي و من اقام النواحه فقد ترك الصبر و اخذ في غير طريقه . (فروع كافي ، جلد اول ،‌ صفحه 222 ) .

يعني:ابو جعفر باقر ( علیه السلام  ) فرمودند :‌شديدترين شكل بي تابي نمودن(دروقت مصيبت)آن است كه فريادواويلا  بلند كنند و به صورت و سينه بزنند و موي جلوي سر بتراشند و كسي كه نوحه خواني برپا دارد،‌ البته شكيبائي را ترك كرده و راهي جز راه صبر را در پيش گرفته است .

 

دلایل طرفداران

طرفداران متوسّل به دو  مجوز براي سينه  و زنجير زدن  شده اند :‌

اوّل آن كه مي گويند :‌ اين مراسم نمونه ” تعظيم شعائر الهي “  و نشانه  بزرگداشت ائمه اطهار است   .

جواب آن است كه ، بزرگداشت پيامبر(صلی الله علیه وسلم ) و خاندان او هرگز نبايد از طريق كارهائي صورت گيرد كه خود ايشان نهي كرده اند واعمال مزبوررا ازسنن جاهليت شمرده اند. اين نوع اعمال ”‌ شعائر الله “ نيست ،‌ بلكه ”‌ شعائر الناس “‌ است يعني بدعتهائي است كه مردم از خودشان ساخته اند نه چيزهائي كه خدا مقرر داشته  . !!

دوّم آنكه مي گويند :‌ در حديث آمده است كه امام جعفر صادق ( علیه السلام ) فرمـودند :‌ لقد شقق الجيوب و لطمن الحدود الفاطميات علي الحسين بن علي عليهما السلام و علي مثله تلطم الخدود و تشق الجيوب .

يعني : دختران فاطمه زهرا(علیه السلام )براي حسين بن علي(علیه السلام )گريبان خودراپاره كردندوبرگونه هاي خويش زدند و براي كسي همانندحسين(علیه السلام ) جايز است كه گونه ها زنند و گريبانها بدرند .

جواب اين است كه :

اولاً:اين حديث ازلحاظ سندمخدوش است و قابل استدلال نيست ،‌ زيرا راوي آن چنان كه در«تهذيب شيخ طوسي»آمده«خالدبن سدير»مي باشد كه علماي رجال او را ”‌ مجهول “‌ دانسته ، علامه ممقاني در كتاب ” تنقيح المقال“ ‌درباره وي مي نويسد :‌

فهذا الرجال عندي مجهول . يعني :‌ اين مرد در نزد من ناشناخته است .

ثانياً :روايت مزبوردرتعارض است باوصيت خود امام حسين ( علیه السلام  )‌ به خواهرش زينب درتعارض است و لذا اعتباري ندارد .

گاهي استدلال مي كنند كه گريستن بر شهداي عاشورا جايز است ،‌ چنان كه در صدر اسلام بر حمزه سيد الشهداء‌ گريستندوپيامبرخدا(صلی الله علیه وسلم )آنها را نهي نكرد .

جواب آن است كه تاثروگريه به صورت طبيعي حرام نيست،آنچه دركتاب وسنت نهي شده حرام است ازنوحه خواندن ،‌ فرياد زدن ،صدمه زدن به خودو بي تابي كرد ن است ،  تاثر و محبت كه يك امر طبيعي است نبايد دستاويز قمه زدن ،‌ سينه كوبيدن و نوحه و عزا داري هاي نا مشروع قرار گيرد . * (تاريخ نشان مي دهد كه تقريبا بنيانگذاران مراسم عاشورا آل بويه بودند)

آنانكه بدعتهاي كوچك وارد شده در دين خدا را همواره شاهد بودند و راه سكوت اختيار كردند ، عاملان اصلي بدعتهاي بزرگ امروز هستند (رساله بيان الحقيقه في جرح ” ابدان عند المصيبه “ اثر استاد مصطفي حسيني طباطبائي (* ، بدعتهايي كه جزء‌ سنت مردم اين مرز و بوم گشته ،‌ اكنون خود آنان كه حقايق را مي داننداذعان مي كنندما شهامت شكستن اين بت هاي بزرگ را نداريم اين بت ها با خون و گوشت اين مردم عجين شده است . پس اي خواننده عزيز خود انديشه كن و چاره اي بساز.

نتيجه :

عاشوراي جاويد زاده دست دين و سرچشمه آن قرآن و سنت رسول خدا( صلی الله علیه وسلم ) بود .

عاشوراي مذهب ساخته دست  رؤيا سازان ساده لوح .

عاشوراي دين با حركت آغاز و با قيام وخون پايان يافت و نتيجه آن چراغ هدايت و قيام مظلومان در برابر كاخ ستمگران شد .

عاشوراي مذهب فرياد شد ، آه و ناله ،‌ خود زني و شعار .

در عاشوراي مذهب يزيديان قدرتمندتر شدند و خود علمدار مراسم گشتند . روضه هاي درباري صفويه ،‌ تعزيه هاي مشهور ناصر الدين شاه در تكيه دولت و دسته هاي سينه زني طيب خان از آن جمله است .

عاشوراي مذهب بدست مداحان دكان پيشه ساخته شد و همواره حسين را درميدان قربانگاه قرباني كردند و متأسفانه حقيقت ديروز را امروز در برابر همه مصلحان و انديشمندان رسماً ذبح كردند و نتيجه اين شد :

حسين ،‌ آه - حسين  ‌مظلوم - حسين شهيد .

عاشوراي مذهب به حركت امام حسين با يك پلو ويك سينه خاتمه داد .

امّا نتيجه عاشوراي امام حسين را بايد در فرهنگ خانوادگي خود امام حسين و پيروان و اصحاب واقعي آنان جستجو كرد .

پس از او ، باز هم همان مردم كوفه یا بهتر بگوئیم شیعیانش  بـه سراغ نوه اش  « زيدبن الحسين(علیه السلام ) » رفته و گفتنـد :

‌ماشيعه شما هستيم !ما هم حكومت امويان را نا مشروع مي دانيم !‌ اينها حكومت را وراثتي كرده اند !

حكومت بايد به شوراي مسلمين باشد !‌ چندين هزار نفر از مردم با او بيعت كردند و گفتند  :ما شما را تنها نمي گذاريم “‌ زمان هشام بن عبدالملك ”  . اما در روز نبرد بجز عده قليلي همه ميدان را خالي كردند !‌ زيد و يارانش مقاومت كردند و عاشورا بازهم به دست شیعیان مذهبي تكرار شد!  دشمن تيري رها كرد كه در پيشاني« زيد» فرو رفت ،‌ ياران گفتند اگرتير را بكشيم امكان مرگ شما هست ،او گفت : با وجود اين تيرهم كه نمي توان زندگي كرد ،‌ پس تير را بكشيد ،‌ تير را كشيدند و«زيد» فوت كرد .

اصحاب آب رودخانه را بستند و جسد او را در كف رودخانه دفن كردند و آب را مجدداً باز كردند تا جسد بدست حكومت نيافتد و هتك حرمت نشود . از آنجا كه در هردسته اي خائن و خود فروخته هم نفوذ دارند ،‌ حكومت جسد را  پیدا کرد و برای عبرت بر دروازه کوفه آویخت و پس از مدتی پائین آورده و سوزاندند .  

اين نكته همواره باقي مي ماند كه آيا زيد و اصحاب او از راه امام حسين پيروي كرده اند يا آنان كه به فرياد واويلا اكتفا كرده اند ؟

 پس از زيد باز همان مردم(شیعیان آنان) كم كم به سراغ« يحيي بن زيد » فرزند «زيد» رفتند و باز گفتند :

ماشيعه شما هستيم ! با  شما بيعت مي كنيم !‌  او هم قيام كرد ،‌ مجدداً همه رفتند و ميدان خالي ماند ،‌ « يحيي بن زيد» دستگير و زنداني شد از زندان گريخت و مبارزه اش را تا ناحيه خراسان كشاند و سرانجام عاشورايش در گرگان فعلي شكل گرفت .

آنچه تاريخ به ما نشان مي دهد ، نقطه مخالف  آن چيزي است كه در گوش ما زمزمه  كرده اند ، تاريخ به ما نشان مي دهد همه پيروان واقعي و فرزندان امام حسن و امام حسين بجاي زنجير و سينه زدن راه مبارزه با جباران و ستمگران دورانشان را در پيش گرفتند .

در برخورد تاريخي حسين و يزيد ،‌ حسين باقي ماند ،‌ چنانكه در برخورد علي و معاويه ،‌ علي ماند . 

راستي آيا در تاريخ انسانهاي سياست مانده اند يا انسانهاي حقيقت ؟‌!

                                                             والسلام علي من اتبع الهدي


 

سایت مهتدین

Mohtadeen.com