تاریخ چاپ :

2025 Jul 01

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

درس یک پیرمرد در پس اسلام آوردن کافر

به نام خدا

 


ببینید چگونه برخی اوقات یک پیرمرد کهنسال عبرتی برای انسان می شود. او همیشه زبانش به ذکر خداوند تر بوده و ذکر و یاد خدا را دوست می داشت.

وی همیشه این ورد را بر زبان داشت: سبحان الله و بحمده... سبحان الله العظیم...

هرگاه در راه خود به غافلی می رسید او را نگه داشته و با زبان ساده و بی پیرایه اش می گفت: "فرزندم دو عبارت سبک بر زبان و سنگین در ترازوی اعمال و دوست داشتنی نزد خداوند رحمان هست: سبحان الله و بحمده... سبحان الله العظیم)

او این عبارات را همه جا، در نانوایی و ...، تکرار می نمود.

یک بار این پیرمرد بیمار شده و به بیمارستان رفت. پزشکی که معالجه ی او را به عهده داشت کافر بود. پیرمرد صالح از شدت بیماری بیهوش شد. وقتی به هوش آمد و این پزشک کافر را دید گفت: «پسرم دو عبارت سبک بر زبان و سنگین در ترازوی اعمال و دوست داشتنی نزد خداوند رحمان هست: سبحان الله و بحمده... سبحان الله العظیم..»

پزشک مذکور با تعجب گفت: «این چه می گوید؟!... اولین کلماتی که بعد از به هوش آمده می گوید چیست؟!..»

مترجمی را آورده و آنچه پیرمرد می گفت را برایش ترجمه کردند. پزشک کافر از این گفته متأثر گشته و به خاطر همان اسلام آورد!

منبع: کتابچه «قصص و عبرات» شیخ فهد الجمیل

پایان

 


ترجمه: مسعود

سایت مهتدین

Mohtadeen.Com