تاریخ چاپ :

2025 Jul 01

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

عاکفه بکستر، مسیحی سابق، آمریکا

بسم الله الرحمن الرحیم


همواره به وجود خداوند باور داشته و حضورش را احساس کرده ام. برخی اوقات این احساس ضعیف بود و گاه آن را نادیده می انگاشتم. اما هرگز علم به این موضوع را انکار نکرده ام. به همین سبب در طول زندگی، همواره در جستجوی حقیقت برنامه ی او بوده ام.

به کلیساهای زیادی رفتم. به خطابه ها گوش داده، نیایش نموده و با مردمانی با اعتقادات گوناگون صحبت کردم. با این حال همیشه به نظر مشکلی وجود داشت؛ احساس سردرگمی می کردم، گویا در این بین چیزی گم بود. در سابق می شنیدم که خیلی ها به من می گفتند: "خوب، من به خدا باور دارم، ولی به هیچ دینی وابسته نیستم. به نظر من همه ی آن ها اشتباه هستند." من نیز دقیقاً همین احساس را داشتم، ولی نمی خواستم به راحتی و تنها با پذیرش  قبول آن از کنارش بگذرم. می دانستم که اگر خداوند وجود داشته باشد ما را بدون هرگونه راهنمایی یا حداقل حقیقتی در لفافه رها نمی کند. باید برنامه ای، "دینی راستین"، وجود داشته باشد. تنها می بایست آن را می یافتم.

تمرکز مطالعات و بررسی های من بر کلیساهای گوناگون مسیحی قرار داشت، تنها شاید به این دلیل که من با آن بزرگ شده بودم، و به نظر می آمد که برخی حقایقی در آن ها نهفته باشند.

به هر ترتیب، دیدگاه های بسیار متفاوت و آموزه های متناقض زیادی حول مسائل اساسی و ابتدائی آن؛ مانند نحوه ی عبادت کردن و چگونگی رستگاری، وجود داشت.

به نظر بسیار پیچیده می آمد. دیگر داشتم از تحقیق کردن منصرف می شدم. تازه از کلیسایی خارج شده بودم که باورهای آن درباره ی خداوند و هدف از خلقت ما من را کاملاً دلسرد نموده و می دانستم عاری از حقیقت می باشد.

یک روز در یک کتافروشی می گشتم و از نزد بخش کتاب های دینی آن عبور می کردم. همانجا ایستاده و به ردیف های زیاد کتاب های راجع به مسیحیت نگاه می کردم، این سؤال به ذهنم خطور کرد که آیا چیزی در رابطه با دین اسلام هم پیدا می شود؟ من تقریباً چیزی در مورد اسلام نمی دانستم و زمانی که اولین کتاب را برداشتم تنها از روی کنجکاوی بود. خواندن آن  کتاب برایم هیجان آور بود. یکی از نخستین موضوعات به غایت جالب توجه عبارت "هیچ خدایی جز الله نیست. او هیچ شریکی ندارد و همه ی پرستش ها و سپاس ها تنها او را سزاست" بود. این عقیده بسیار شفاف، ساده، نیرومند و منطقی به نظر می رسید. بنابراین از همان وقت شروع به فراگیری اسلان در حد توان نمودم.

هرآنچه می خواندم برایم بسیار عقلانی و درست به نظر می آمد. گویی تمام تکه های پازل تمام و کمال جور شده اند، و تصویر روشنی پدید آمده است. آن قدر هیجان زده بودم که با خواندن اطلاعاتی درباره ی اسلام قلبم تند می زد. سپس با خواند قرآن، احساس می کردم که به راستی مورد عنایت پروردگار قرار گرفته ام که این مطالب را می خواندم. می دانستم که آنچه می خوانم مستقیماً از جانب خداوند و بواسطه ی پیامبرش (صلی الله علیه و سلم) نازل شده است.

کل ماجرا همین بود، حقیقت جز این نیست. حس می کردم که در تمام این مدت مسلمان بوده ام ولی تا همین حالا خودم از آن بی خبر بودم. اکنون که زندگی ام را بر اساس دین مبین اسلام می گذارنم، حس آرامش و امنیت فراوانی را با علم به اینکه آنچه می آموزم حقیقت ناب بوده و من را به خداوند نزدیک تر می سازد.

خداوند ما را هدایت کند. آمین.

والسلام



مهتدین

Mohtadeen.Com