|
تاریخ چاپ : |
2025 Jul 01 |
www.mohtadeen.com |
لینک مشاهده : |
عـنوان : |
ام عبدالعزیز، مسیحی سابق، از آمریکا (قسمت دوم): حضرت عیسی در آئین مسیحیت |
... به بررسی و کنکاش دلایل مرتبط با ادعای الوهیت حضرت مسیح پردااختم. برخی ادعا می کنند که معجزه هایی که او انجام داده اثبات کننده ی الوهیت وی می باشند، با دقت بیشتر معلوم می شود که معجزه های انجام شده توسط مسیح به وسیله ی دیگر پیامبران نیز صورت گرفته اند، معجزاتی مانند روی آب راه رفتن، زنده کردن مردگان، بهبود بخشیدن به بیماری جزامی و نابینایان، و غیره... مشخص است که پیامبران می دانستند که این معجزات تنها به قدرت پروردگار صورت می گیرند. «عیسای ناصری، انسانی است که از جانب خداوند برای شما گواه گرفته شده است، با کارهای مقتدر و نشانه هایی که خداوند بواسطه ی او در میان شما آشکار می سازد.» (رسالات 2:22) براساس کتاب مقدس کسانی که شفا یافته اند نیز خود این حقیقت را درک کرده و به حمد و سپاس خداوند می پرداختند. عیسی مسیح خود پیش از زنده کردن ایلعاذر به سوی خداوند دست به دعا برمی دارد تا این را نشانه ای برای مردمان قرار دهد.
وی خود می گفت دیگران کارهایی بزرگ تر از این می توانند بکنند(یوحنا 11:42) و... همچنین لازم است بر این نکته که چرا در مسیحیت بر الوهیت مسیح تاکید می شود اندیشه کرد. باور عمده ی مسیحیت بیان می دارد عیسی مسیح برای این الوهیت دارد که تا مرگ وی برای جبران گناهان همه ی بشریت کفاف کند. بناراین سؤال این جاست که: آیا خداوند جان داد؟ پاسخی که می دهند منفی است. تنها عیسایی که بشر بود، بشری فوت کرد. مسیحیت می گوید آدمیان برای این ناقص هستند که گناهی را از پدرشان آدم به ارث برده اند، اما مسیح از این لکه ی گناه مبرا بود زیرا او پدر نداشت. هرچه به این مباحثات دقیق تر می شدم، رای و استدلال های آنان برایم بیشتر درهم می شکست. مگر عیسی مسیح از یک زن زاده نشده بود؟ مگر مریم زاده ی آدم و حوا نبود، که هردو در برابر پروردگارشان مرتکب خطا شدند؟ بارو به گناه نخستین که نسل به نسل فرود آمده باشد، مستلزم باور به این است که آدم و حوا گناهی کردند و هرگز به طور کامل به خاطر آن بخشوده نشدند. چگونه خداوند مهربان و عادل من نوعی را مسئول گناه و خطایی می کند که مرتکب آن نشده ام؟ هرگز چیزی از زبان عیسی مسیح و دیگران پیامبران در تبیین گناه اولیه در کتاب مقدس ندیده ام. عیسی مسیح بر سرشت پاک کودکان تاکید داشت:
در کتاب مقدس مدام بر عدالت خداوند تاکید شده است. چگونه جمله ای در اسفار (20:5) در باره ی نسل به نسل ماندن گناه پدران را بدون توجه به آیات بسیار دیگر در انجیل که در تضاد با آن است می پذیرند؟ نظر دیگری نیز در انجیل عهد جدید دیده می شود که نشان می دهد رحم و لطف خداوند نیست که گناهان آدمیان را می بخشد بلکه خون عیسی مسیح است و بدون ریختن خون خبری از آمرزش نخواهد بود! این امر با رحمت و توانایی خداوند (برای گذشتن از گناهان هرکس که می خواهد) منافات دارد. بسیاری از این باورها از جمله نیاز به ریختن خون در نوشته های پولس امده اند. حال آنکه وی خود اذعان می دارد نه هرگز عیسی مسیح را دیده و نه تحت تعلیمات وی قرار گرفته است و این ها تنها الهامات او می باشند. اطلاع از تاریخچه ی مسیحیت در قرون اولیه، چشمان من را به روی حقایق زیادی گشود. هیچ توافق و اجماعی بر اصول اولیه موجود نبوده است. نظریات بی شماری در توجیه سرشت و حقیقت عیسی مسیح مطرح شده و به بحث گذاشته شده اند، از عیسای کاملاً زمینی تا عیسای کاملاً آسمانی و ترکیباتی از این دو صورت. این دین بر اساس شخصیت عیسی مسیح بنا شد، با انحراف از راهنمایی خداوند رفته رفته بر ویژگی های عیسی مسیح افزوده گشت. تاثیرات قابل توجه ادیان زمینی همچون آتش پرستی و ... در رم، ایران، یونان، بابل و مصر بر آن مشهود است. چون امپراتوری روم خود را مظهر خدای خورشید (sun god) می دانست، عاقبت کلیسا نیز در سازگاری با آن روز خورشید (Sun Day) ، یکشنبه، را به عنوان روز سبت و تعطیل خود برگزید. در همین ایام نظریه ی تثلیث نشو و نما کرد، این سه گانه ی مقدس در نوشته های به جا مانده از بابلی های آتش پرست، هندوها، فارس ها، رومی ها، مصری ها و کلدانی ها بسیار دیده می شود. در پایان قرن دوم، کم کم واژه ی تثلیث در نوشتجات مسیحی رخ می نمایاند. ایده ی تثلیث در شورای کلیساها در سال 431 با وجود مریم مقدس در بین این سه اعلام شد ولی بعدها وی جای خود را به روح القدس بخشید، برای آنکه بسیاری از بزرگان دینی با قضیه ی "مادر بودن خداوند" مشکل داشتند. موضوع دیگری که توجه من را به سمت خود جلب کرد، این دعوی اسلامی بود که خود کتاب مقدس آمدن حضرت محمد صلی الله علیه و سلم را پیش گویی کرده است:
ادامه دارد...
ترجمه: مسعود مهتدین |