تاریخ چاپ :

2025 Jul 01

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

مسیر من به سوی اسلام (جولی وار وار)

 

به نام خـــدا

تقریباً پانزده سالم بود که توسط یکی از دوستان برادرم با اسلام آشنا شدم. پیش تر هیچ شک و شبهه ای نسبت به دین خودم یعنی آیین کاتولیک نداشتم. تنها تقلیدی کورکورانه از آن چیزی که فرا می گرفتم بود. به هر حال طولی نکشید که به وسیله ی یکی از دوستان برادرم که تازه با هم آشنا شده بودیم چیزهایی راجع به دین اسلام فهمیدم.

ابتدا درک و فهم از اطلاعات بدست آمده برایم سنگین و دشوار بودند، مثلاً مسیح پسر خدا نیست و یا اینکه به خاطر گناهان ما نمی میرد و غیره. در اعماق وجودم آنچه که دوستم به من می گفت کم کم به نظرم منطقی جلوه کرد، بخصوص وقتی که فهمیدم برای برقرای ارتباط بین من و پروردگارم هیچ واسطه ای وجود ندارد.

ولی هنوز هم قصد تغییر مذهبی که والدینم مرا با آن بزرگ کرده بودند را نداشتم. مدتی سپری شد و شروع کردم به مطالعه و تحقیق درمورد اسلام و قدم به قدم چیزهایی را که یاد گرفته بودم را دنبال کردم. ابتدا از خوردن گوشت خوک و مصرف الکل صرفه نظر نمودم. طی مدتی که داشتم به جستجو و مطالعه می پرداختم سعی می کردم به اصول و مبانی که درباره ی دین اسلام یاد می گرفتم عمل نمایم.

چند سال وقتم را صرف جمع آوری اطلاعات نمودم، به طوریکه هیچ تردیدی برای پذیرش اسلام در من نماند. فقط دو چیز بود که مرا وسوسه می کرد، یکی از واکنش والدینم در این باره می ترسیدم، دوم اینکه می خواستم کاملاً مطمئن شوم که انجام این کار به خواست خودم است نه اینکه حرف های دوستم روی من تأثیر گذاشته باشد.

سرانجام تمام آموخته هایم جای خودش را در ذهن و قلبم پیدا نمود و احساس می کردم که این دین واقعی است. بالاخره والدینم از کاری که می خواستم انجام دهم سر درآوردند و دوستم را مقصر دانستند. می دانستم که آنها دوست ندارند مرا از دست بدهند بنابراین مجبور شدم موضوع را برایشان توضیح دهم.

خدا را شکر پس از مدتی بحث و گفتگو با والدینم، توانستم آنها را قانع کنم. هم اکنون با دوست برادرم ازدواج کرده و خوشبختی را در اعماق وجودم احساس می نمایم. هر دوی ما پایبند به دین اسلام هستیم و دارای ایمان قوی و محکمی می باشیم. با کمک پروردگار حجابم را کامل می گیرم، و امیدوارم روزی بتوانم به خواهر و مادرم نیز کمک کنم تا به مسیر حق هدایت شوند.

حالا پس از هشت ماه، جرأت و قدرت و انرژی را در خود احساس می کنم که قبلاً هیچ گاه اینچنین نبوده ام. واقعیت را با چشمان خود می بینم که زندگیم چقدر رو به بهبود است و تبدیل به فردی قوی و با اعتماد به نفس شده ام.

 

پایان

 


ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com