تاریخ چاپ :

2025 Jul 01

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

دکتر ملما (از هلند) – انسان شناس، نویسنده و عالم دینی (بخش 1)

 

به نام خدا

 


درباره ی دکتر ملما:


دکتر آر ال ملما رئیس بخش اسلامی موزه ی استوایی آمستردام و مؤلف کتاب های

 Wayang Puppets, Grondwet van Pakistan, Een Interprtatie van de Islam 

و ... می باشد.


زیبایی دین اسلام برای من چیست؟ چه چیزی من را به این دین جذب کرده است؟


تحصیل درباره ی زبان های شرقی در دانشگاه لیدن را در سال 1919 شروع کرده و در کلاس های درس پروفسور سی سنوک هورگرون، عربشناس معروف، شرکت نمودم. عربی آموخته و تفسیر قرآن البیضاوی و نظریات غزالی درباره ی احکام را مطالعه و ترجمه کردم.

همانطور که آن روزگار رسم بود، به مطالعه ی تاریخ و فرقه های اسلامی در کتابچه های راهنمایی اروپایی پرداختم. در سال 1921، به مدت یک ماه در شهر قاهره اقامت نموده و از دانشگاه الازهر دیدن کردم. همزمان با زبان عربی به مطالعه ی زبان های دیگری مانند سانسکریت، مالزیایی و جاوه ای پرداختم. در سال 1927عازم اندونزی شده و به تدریس زبان جاوه ای و فرهنگ و تاریخ هند در دبیرستان مشغول شدم.

به مدت 15 سال در زبان و فرهنگ جاوه ای (قدیم و جدید) به تخصص دست یافته و ارتباط اندکی با دین اسلام داشته و از زبان عربی  کاملاً دور شده بودم. بعد از دوره ی مشقت باری که به عنوان اسیر جنگی ژاپنی ها سپری شد، در سال 1946 به هلند برگشته و شغل تازه ای  را در موسسه ی سلطنتی مطالعات استوایی در آمستردام دست و پا کردم. این بار فرصت آن را داشته که بار دیگر به مطالعه ی دین اسلام پرداخته و موظف شدم راهنمای مختصری در رابطه با دین اسلام در جاوه بنگارم.

به مطالعه و بررسی کشور اسلامی جدید پاکستان روی آوردم که با سفری که به در زمستان سال 1945 تا 1955 به پاکستان داشتم به اوج خود رسید. درحالیکه تا آن زمان تنها از طریق منابع اروپایی اسلام را شناخته بودم، در شهر لاهور با نمای کاملاً متفاوتی از دین اسلام مواجه شدم. از دوستان مسلمانم می خواستم اجازه دهند در نمازهای جمعه ی آن ها در مساجد شرکت کرده و از آن زمان به بعد به تدریج ارزش های عالی اسلام برای من هویدا می شدند.

از همان وقت که با اشخاصی در مسجد لاهور آشنا شده و با دوستان و براردان بی شمار دست می دادم، احساس می کردم یک مسلمان هستم. درباره ی این قضیه یک مقاله نوشتم که در فصلنامه ی پاکستان، جلد 5، شماره ی 4 سال 1955، به چاپ رسید که جملات زیر برگرفته از آن مقاله می باشند:

حالا لازم بود از یک مسجد کوچک تر دیدن کنیم، جایی که یک مراسم دینی توسط یک عالم مسلمان که به زبان انگلیسی روانی حرف می زد و جایگاه ممتازی در دانشگاه پنجاب داشت، برگزار می گردید. او به حاضران در جلسه اطلاع داد که عمداً واژه های انگلیسی بیشتری را در سخنانش استفاده می کند، چون فکر می کند برادر آن ها که از کشور دوری، هلند، به آن جا آمده است، راحت تر می تواند مباحثات بیان شده به زبان اردو را درک کند. مراسم مانند همیشه با دو رکعت نماز به امامت پیشنماز مسجد ادامه یافت.

داشتم آن جا را ترک می کردم که علامه صاحب رو به من کرد و گفت جمعیت قبول کرده اند که سخنانی را برای آن ها بیان نمایم. او خودش وظیفه ی ترجمه ی حرف های من به زبان اردو را به عهده می گرفت.

من پیش رفته و در مقابل میکروفن ایستادم و به آرامی شروع به حرف زدن کردم. تعریف کردم که چگونه از یک کشور دور که تنها چند نفر مسلمان در آن زندگی می کنند به آن جا آمده ام که سلام آن ها را به برادران حاضر در مسجد می رسانم که در این هفت سال اخیر از اینکه کشور مسلمان، پاکستان، استقلال یافته بسیار خوشنود هستند.

ادامه دارد...

منبع: discoveringIslam.org



ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com