یکی از اهالی انگلستان که بعد از مسلمان شدن خود را محمد نامیده است، قصۀ اسلام آوردن خود را اینگونه بیان میکند:
سوار موتور سیکلت بودم که ماشینی از پشت با من برخورد کرد. در هلاک شدن خود هیچ شکی نداشتم ولی احساس کردم کسی دست مرا گرفته است و یک نیروی مخفی مرا محافظت میکند ولی نمیدانم آن چیست؟ فوراً به چیزی که مسلمانان به آن معتقدند فکر کردم، بعد از چند روز تصمیم گرفتم برای تدریس به ایتالیا بروم، به دفتر هواپیمایی که رفتم، آگهییی بر روی دیوار نصب شده بود که در آن مدرسه بریتانیاییها در مصر به معلم احتیاج داشتند. من هم خوشحال شدم و هیچ تردیدی برای رفتن به خود راه ندادم. و فکر میکنم این بهانهای برای مسلمان شدنم بود، و از آن وقت تا کنون من در مورد اسلام فکر میکنم. بعد از حضور در قاهره چند کتاب و همچنین یک جلد قرآن ترجمه شده را خریدم و خواندن آن و ارکان اسلام را شروع کردم. الحمدلله من در طول عمرم شراب نخوردهام و گوشت خوک نیز نخوردهام چون من گیاه خوار بودهام و با هیچ دختری هم ارتباط نداشتهام. اما چیزی که مورد توجه من قرار گرفته است، این است که اسلام دین صلح و صفا وآزادی و عزت و کرامت است. اسلام دینی است که از جنگ بیزار است مگر اینکه برای اعلای کلمة الله باشد؛ و به عنوان یک واجب دینی در شرایط خاصی برای تک تک مسلمانان فرض میشود تا در راه خدا جهاد کنند. اسلام، همچنین همۀ مردم جهان را به برادری و برابری و محبت دعوت میکند و از ما میخواهد که با تمام مردم نیکی کنیم و ما را به طهار عقل و طهارت عمل و طهارت زبان و پاکیزگی و طهارت بدن دعوت میکند. روح عقیده اسلامی در خضوع و خشوع در برابر خداوند و در نماز نهفته است. اسلام آوردن من از روی علاقهای است که به اسلام داشتم و تعلیمی گرانقدر که انسان را به سوی حق و خیر و صلح برای تمام بشریت سوق میدهد و هیچگاه در برابر سختیها به لرزه نمیافتد. اسلام دین عمل و تمسک به قرآن است.
مهتدین
Mohtadeen.Com |