تاریخ چاپ :

2025 Jul 01

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

دکتر ودیع احمد

او در یک خانوادة مسیحی در مصر به دنیا آمد پدر او یک واعظ مسیحی بود و از همان کودکی بذر حقد و کینه نسبت به مسلمانان را در دل او کاشتند که گویا مسلمانان مصر را اشغال نموده‌اند، مسیحیان را شکنجه داده‌اند، از بودایی‌ها و گاوپرستان کافرترند، قرآن کتاب خدا نیست بلکه محمد آن را اختراع نموده است. او در همین دوران به صورت سری از پدرش می‌شنید که کلیساها از مسیحیت واقعی منحرف شده‌اند. دوران جوانی را در کنار تحصیل به تبلیغ علیه مسلمانان مشغول بود و جوانان تهیدست و مسلمان را نسبت به قرآن بدبین می‌کرد. اما در این دوران برای خود او سئوالاتی پیش آمد که کشیشان از جواب دادن به آن طفره می‌رفتند. از این‌رو کم‌کم به مسیحیت بدبین شد و از این‌که برای مجسمه‌های مسیح در کلیسا تعظیم می‌نمود، ناراحت بود. او با خود می‌گفت: چگونه کسی که از دست یهودیان فرار کند، خدا می‌باشد؟ آیا خدا و یا پسر او باید از بندگان خود بترسند و از دست آنها بگریزند و نهایتاً به صلیب کشیده شوند. او تا اندازه‌ای از آن باورها دست کشید و به تحصیلات خود در رشتة پزشکی ادامه داد. در سال 1981 با همسایة مسلمانش احمد محمد دمرداش دربارة اسلام مجادلات زیادی می‌کرد. پدرش نیز از بسیاری از عادات خود دست برداشته بود و سرانجام در سال 1988 وفات نمود. بعد از وفات پدر در کتابخانة او نسخه‌ای از کتاب مقدس را پیدا کرد که خیلی قدیمی و متعلق به جد او بود. با مقایسة آن با انجیل‌های جدید دریافت که در طول همین قرن آخر نیز تحریفاتی در آن صورت گرفته است و از جمله عبارات «ای استاد» و «ای معلم» به «ای پرودرگار من» تبدیل شده بود. پس از این ماجرا به مطالعة قرآن مشتاق شد. در یکی از شب‌ها در خواب دید که مردی به قرآن اشاره می‌کند. هنگامی که از خواب برخواست با خود گفت: شاید این پیامبر اسلام صلی الله علیه و سلم بوده است و می‌خواهد من به مطالعة قرآن ادامه دهم. سرانجام او پس از مطالعة زیاد قرآن در سال 1990 به دین مبین اسلام مشرف شد.


ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com