تاریخ چاپ :

2025 Jul 16

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

عدم رضايت عيسی (عليه السلام) به کشته شدن

عدم رضايت عيسی (عليه السلام)  به کشته شدن

 مسيحی ها حضرت عيساي مسيح(عليه السلام) را به الوهيت پذيرفته اورا ميپرستند و مهرباني اش را چنين ثابت ميكنند كه پسرخدا بخاطر ما جان شيرين خود را قربان نمود ولي متأسفانه متوجه اين نکته نشده اند و يا نميخواهند بدانند كه با چنين ادعا حضرت مسيح را مظلوم و لي  خداوند (جل جلاله) را كه پدر عيسی مينامند متهم به قتل ميدارند و سخنان شان بدين مفهوم است كه پدر قاتل پسر است پدر قدرتمند  ميبيند که پسرش کشته ميشود و بردستان ، پا ها و ساير اعضاي بدنش  ميخ هاي آهنين كوبيده ميشود بر صليب اعدام ميگردد خون ازبدنش جاري ميشود و وبا وجود قدرت کامل  اين وحشت و قتل  را مشاهده نموده و براي بخشايش گناهان بشر خاموش بوده و به تصور آنان  بايد چنين خونريزي صورت گيرد تا عفو نصيب بشر گردد .

در انجيل يوحنا ميخوانيم (( پس بيلاطس عيسی را گرفته تازيانه زد ، ولشکريان تاجی از خار بافته برسرش گذاردند وجامهء ارغوانی بدو پوشاندند و ميگفتند : سلام ای پادشاه يهود ! و طپانچه بدو ميزدند)) انجيل يوحنا فصل 19 شماره 1  الی 3.

عيسوي ها معتقدند كه انسانها ملعون بودند و خدای پدر براي بخشايش گناهان بنده گان پسرش(عيسای مسيح) را به شكل بشر فرستاد، او را از(لاهوت به ناسوت) يعني از الوهيت به انسانيت تغيير داد ، سپس آن خداي پسر خود را قرباني بشر نمود ، به صليب كشانيده شد تا گناهان انسانها عفو گردد  عيسی خود را فدا كرد و مسيحيان او را بنام (عيساي فديه)  ميشناسند.

آنان با وجود اينکه تمام فلسفهء عقيدهء خويش را بر اساس آويختن عيسی به صليب و قربان نمودن عيسی خود را برای انسانها تلقی ميکند ولی متاسفانه متوجه يک نکتهء اساسی نشده اند که اصلا خود عيسی به قتل خود و کشيدنش به صليب راضی نبود .

انجيل متى تحت عنوان آخرين دعا درباغ جتسيماني ميگويد: (درحاليكه غم و اندوه تمام وجود او را فر وگرفته بود رو به ايشا ن كرد و گفت من از شدت حزن وغم در آستانهء مرگ ميباشم شما اينجا بمانيد و با من بيدار باشيد ، سپس كمي دو ر تر رفت و برزمين افتاد چنين دعا كرد : پدر اگر ممكن است اين جام رنج و عذاب را از مقابل من بردار اما نه به خواهش من بلكه به خواست تو) ‎ ‎‏   متى ، فصل  26  شماره 37 الي 39‏.

اين چگونه اعتقاد است كه خدا در غم واندوه باشد و از پدر خود ميخواهد تا او را از اين مرگ شنيع و عذاب بد نجات دهد ، ولي پدر ، اين غم و اندوه او را در نظر نگرفته بلكه او را تسليم دشمنان مينمايد تا او را به شكل بسيار بد به قتل برسانند.

اکنون خوب دقت نماييد که اگر عيسی خودش راضی بود که خود را قربانی کند چرا اين دعا را ميکرد که اگر ممکن است اين جام رنج و عذاب را از مقابل من بردار ؟؟؟؟؟؟