عبدالحکیم هاینز در جنوب لندن به دنیا آمد.زمانی که مادرش به دین اسلام مشرف شد او هفده سال سن داشت. یکی دو سال بعد همراه خانوادهاش به مصر نقل مکان نمودند و در طول چند سالی که در آنجا زندگی میکردند وی آگاهی بیشتری نسبت به دین اسلام پیدا نموده و همچنین به یادگیری زبان عربی پرداخت.
وقتی که مادرش مسلمان شد او و خواهر و برادرش خیلی جوان بودند و برای عبادت به جای اینکه به کلیسا بروند به مسجد میرفتند.هاینز ابتدا از این خبر که مادرش مسلمان شده است شوکه شد زیرا او به عقاید مسیحیت که از بچگی آموخته عادت کرده بود و آرامشی که در پناه آن به دست آورده بود را بر هم میزد.
از همان ابتدا، اسلام به او ارائه شده و او مجبور بود از آن به عنوان یک قانون پیروی نماید. اوایل به سختی توانست با دین جدید مادرش کنار بیاید، چرا که در سن نوجوانی پذیرفته بود که نماز بخواند و روزه بگیرد. همچنین وی زبان عربی را فرا گرفته و توانست خودش نماز و قرآن بخواند بدون اینکه معنی آن را درک کند و یا اینکه بداند به چه دلیل مجبور است همهی این کارها را انجام دهد.
به هر حال چند سال سپری شد و زمانی فرا رسید و فهمید که مسیر زندگی همان اسلام است. با نگاهی به گذشته، به عنوان یک نوجوان این امری طبیعی بود که درباره ی زندگی سؤالاتی برایش پیش بیاید. وقتی که داشت دوران حساس نوجوانی را پشت سر میگذاشت، معنی واقعی اسلام را کم کم در قلب خود درک نمود و بیشتر به آن علاقه پیدا کرد. همچنین با آگاهی پیدا کردن نسبت به اسلام دریافت که مسیر درست زندگی میباشد.
هاینز اظهار داشت که "در اوایل نوجوانی از اینکه مسلمان بودم خجالت میکشیدم. در مدرسه دین اسلام را فرا گرفته بودم ولی فکر میکردم که مانند هندوئیسم و بودیسم میباشد".
تحت تأثیر این موضوع واقع شده بود که اسلام و طرفداران آن با بقیه فرق دارند. میخواست مانند مردم عادی باشد، این احساس تا سن چهارده سالگی با او ماند. تا اینکه طی مسافرت به هلند و اسپانیا عقیدهاش نسبت به اسلام تغییر یافت. به ویژه در اسپانیا این فرصت را پیدا کرد تا بیشتر با فرهنگ و آداب و رسوم مسلمانان آشنا شود.
وی میگوید: "در آن قسمت از اسپانیا که بودم تعداد کمی از مسلمانان در آنجا زندگی میکردند ولی خیلی با احترام بودند، همچنین نوجوانان هم سن و سال خودم را میدیدم که چقدر به دین اسلام علاقمند میباشند. این باعث شد تا دیگر احساس شرمندگی نکنم. نوجوانانی که تازه به دین اسلام مشرف شده بودند و از دیدن آنها احساس غرور میکردم".
وقتی که وی از اسپانیا به بریتانیا بازگشت، حدود پانزده سال سن داشت. به مدرسه برگشت با این تفاوت که این بار در دورن خود احساس مسلمان بودن میکرد. با اعتماد به نفس بالایی دربارهی اسلام حرف میزد. وی با خوشحالی گفت: "میتوانم بگویم که یک مسلمان هستم". سپس گرایش او به سوی اسلام باعث شد تا در مدرسه هم تغییرات زیادی در وی به وجود بیاید. همچنین شناخت پروردگار یکی از مواردی بود که کمک فراوانی به ایجاد تحولات رفتاری در وی نمود. علی رغم اینها، چیزی در وجود او بود که همیشه وی را به سوی خدا و دین اسلام میکشاند. هر گاه با مشکلی برخورد میکرد که نمیتوانست آن را حل کند دعا میکرد و از خداوند طلب کمک مینمود. او میگوید:یادگرفتم که خود را تسلیم امر پروردگار نمایم".
هاینز معتقد است که مسلمانان باید بدون ریا و صادقانه هر روز خدا را عبادت نمایند و قرآن بخوانند. توسط چنین چیزهایی بود که او توانست بر دوران سخت نوجوانی غلبه نماید. وی اظهار داشت؛ از زمانی که احساس قوی بودن میکنم نظر اطرافیان نیز نسبت به من تغییر نموده و با احترام خاصی با من برخورد میکنند.
او هم اکنون بیست و سه سال سن دارد و معتقد است که عموماً در غرب، افراد هم سن و سال وی با مسئولیت پذیری و علمی که باید به عنوان افراد بزرگسال به آن عمل کنند دائماً در کشمکش میباشند. او دریافت که آنها زیاد قابل اطمینان نیستند زیرا پرورش و فرهنگ مشخصی ندارند، یا اینکه فرهنگشان آنها را به سوی تسلیم شدن به این دنیا که پر از ستیز و آشوب است می کشاند.
هنگامی که هفده سالم بود، تصمیم گرفتم که به طور شایسته به دین اسلام عمل نمایم، و این باعث رشد و پیشرفت من شد چرا که اسلام دستورالعمل دقیق و مشخصی برای انسان با خود به ارمغان دارد. او دنباله رو چیزی که اسلام می گوید شد و سعی کرد تا نقش خود را به عنوان یک مسلمان در آن ایفا نماید.
وی میگوید؛ در مدتی که در مصر اقامت داشتم با شیوهی زندگی مسلمانان آشنا شدم، و حس خوبی است که متعلق به یک چنین جامعهای باشید. جدا از یادگیری زبان عربی و اطلاعاتی که درمورد اسلام به دست آوردم، مصر کمک کرد تا بهتر بیاموزم که چگونه باید هر روز به عنوان یک مسلمان خوب زندگی کنم.
وی بیان کرد که در لندن جاهای زیادی برای فراگیری دین اسلام وجود دارد، به تازه مسلمانان توصیه میکند که در کلاسهای تعلیمات اسلامی و سخنرانیها شرکت کنند، زیرا نه تنها باعث افزایش اطلاعات میشود بلکه با افراد آگاه و دلسوز آشنا میشوند.
از خداوند متعال بهترینها را برای شما خواستارم.
مترجم:مسعود
Mohtadeen.Com
|