تاریخ چاپ :

2024 Dec 04

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

چند سؤال ازمراجع تقلید ‏شیعه نویسنده: خادم الإسلام ‏ ()) )()بخش اوّل

بسم الله الرحمن الرحیم

حمد وسپاس ذات بی مانند الله تعالی را سزاست که منزه از مثل ومانند است. بدون شک هر ‏فردی که واقعاً وعملاً قرآن کریم را امام خود بداند هیچگاه افکار اهل بدعت و گمراهان نمی ‏توانند او را گمراه نمایند. آری مسلمان بایستی قرآن را امام خود بداند همانطورکه قرآن عظیم ‏الشأن امام رسول الله )صلی الله علیه وآله وسلم( نیز بوده است. بنابراین یک مسلمان بایستی در ‏تمام عقاید دین خود با عقل سلیم و با بررسی همه جانبه به قرآن کریم مراجعه نماید. وعقاید خود ‏را بر قرآن کریم عرضه نماید این مراجعه بایستی همه جانبه و با در نظر گرفتن تمام آیات ‏وارده در یک موضوع باشد نه اینکه مانند روش اهل بدعت فقط جزئی از یک آیه را در نظر ‏گرفته از بخشهای دیگر آن آیه چشم پوشی نمایند. آنان با این روش قصد تحریف معنای قرآن را ‏دارند. شکی نیست که دین تشیع از ریشه و اساس بر اساس بدعت و مخالفت با مفاهیم قرآنی بنا ‏شده است. بنده با دلیل و مدرک و آنگونه که در چهار چوب چند مقاله بگنجد بطور واضح این ‏انحرافات را بیان می دارم و امیدوارم سران دین شیعه اگر جوابی واضح و روشن برای این ‏سؤالات ندارند؛ لااقل به سفسطه دست نزنند و بیش از این خود را رسوا نسازند، و نیز از اهل ‏تحقیق در میان حق طلبان شیعه تقاضا دارم که جرأت و شهامت داشته باشند و در راه بیان حق ‏از باطل نترسند. در ابتدای این مقاله از جایگاه قرآن کریم سخن گفتیم واین نکته مهم را متذکر ‏شدیم که قرآن امام همه مسلمانان و بزرگترین آیت ونشانه الهی است. اکنون این سؤال مهم را ‏مطرح می نمایم:‏

سؤال اول: اصل و پایه اعتقادات شما را در زمینه خلافت و امامت بعد از حضرت محمّد ‏‏(صلی الله علیه وآله و سلم) حادثه ای موسوم به غدیر خم تشکیل می دهد، بنده بعنوان یک فرد در ‏جستجوی حق از شما می پرسم اگر حادثه غدیر آنگونه که شما میگوئید درست باشد؛ اولاً عقل ‏سلیم حکم می نماید که برای جلوگیری از هر نوع انحراف احتمالی بایستی وظیفه جانشینی ‏حضرت علی در زمان بیماری منجر به رحلت حضرت رسول تجلی یابد وعالیترین جلوه این ‏جانشینی؛ جانشینی امام علی در اقامه ستون دین یعنی نماز است. پس چرا در طول مدت ‏بیماری حضرت رسول، امام علی، امام مسلمانان در نماز نبوده وهیچ مسلمانی نیز بر این ‏موضوع اعتراض ننموده و پیامبر هم که آیه «والله یعصمک من الناس» به ایشان وعده ‏محافظت از شر مردم (غیر مسلمان ویا منافق) را داده ساکت ماند وبه امامت نماز توسط ابوبکر ‏اعتراض ننمود. در حالیکه به تأخیر حرکت لشکر حضرت أسامه اعتراض شدید نمود. آیا اولی ‏مهمتر است که مسأله جانشینی است یا دومی؟!!همچنین چرا خداوند متعال با نزول وحی ‏مسلمانان را متوجه اشتباهشان ننمود که غیرعلی چرا امامت نماز مسلمانان را در غیاب پیامبر ‏به عهده گرفته است؟ و در این زمینه آیه ای نازل نشد تا راه انحراف برای همیشه بسته شود؟ ‏چرا خداوند در مورد این عدم اجرای جانشینی علی ابن ابیطالب سکوت نمود. لذا نتیجه اعتقاد ‏شما به تعیین شدن حضرت علی به جانشینی پیامبر در موارد متعددی با سیره رسول اکرم و با ‏مقام  و وظیفه حضرت رسول در ابلاغ وحی الهی و اجرای آن در تضاد خواهد بود. ونیز نظر ‏نمائید به سخنان حضرت علی در اینکه خلافت حق مهاجر وانصار است وهرگاه بر کسی ‏اجتماع نمودند خداوند به آن راضی است که در نهج البلاغه نامه ایشان به معاویه آمده است؟

سؤال دوم: این سؤال نیز در مورد اصلی ترین اعتقاد شما  یعنی امامت است. شما این ‏اصل را اینگونه بیان می دارید که بعد از حضرت محمّد (صلی الله علیه وآله وسلم) خلافت ‏دنیوی و حق فتوی در دین فقط در انحصار افراد خاصی است. وآن افراد از طرف خداوند تعیین ‏شده اند. وهر که بر غیر این راضی باشد از قانون خداوند تخطی نموده وکافر است. حال ما از ‏شما سران شیعه می پرسیم آیا در اجرای قانون خداوند می توان معامله نمود؟ مثلاً امام می تواند ‏این خلافت را به شخص دیگری تفویض نماید. طبعاً می گوئید اصلاً وابداً هرگز نمی شود. و ‏بعد از آن ما می پرسیم  پس بطور واضح وبدون سفسطه به ما بگوئید چگونه امام حسن در امر ‏خلافت با معاویه صلح نمود وخلافت را به او واگذار نمود؟!! ومشخصاً جواب دهید چرا امام ‏بجای اینکه از خلافت کنار برود وامر تعیین خلیفه را به شورای برگزیده مسلمانان واگذار نماید ‏تا هر که را خواستند خود انتخاب نمایند؛ خود امام مستقیماً با معاویه وارد مذاکره شد وخلافتی ‏را که در اختیار داشت به معاویه واگذار نمود. زیرا اگر امام حسن این کار را نمی کرد ممکن ‏بود مسلمانان فردی بسیار شایسته تر از معاویه را  انتخاب می نمودند. ونیز جواب دهید چگونه ‏امام با یک فرد فاسق وفاسد (به اعتقاد شما) وارد مذاکره می شود و خلافت را به او واگذار می ‏نماید. بجای اینکه کناره گیری کند تا گناه این انتخاب بر عهده اهل شورای مسلمانان باشد نه بر ‏عهده امام.؟!!! چگونه امام با این وضوح مصلحت امت اسلام را نادیده می گیرد. حال عقل ‏ومنطق خود را قاضی نمائید معاویه بهتر بود یا عثمان؟ معاویه بهتر بود یا عمر؟ معاویه بهتر ‏بود یا ابوبکر صدیق، یار غار پیامبر و از سابقون الأولون در اسلام . اکنون وقتی امام معصوم ‏‏(به اعتقاد شما) اداره امور را در اختیار معاویه قرار می دهد. در اختیار ابوبکر گذاشتن خلافت ‏‏ توسط اهل شورای مهاجر وانصار قبیح است یا در اختیار معاویه قرار دادن خلافت توسط امام ‏حسن. شما ممکن است بگوئید علت مصلحت بود ومانند این توجیهات. وما می پرسیم آیا با ‏کناره گیری امام از خلافت این امر بهتر تحقق پیدا نمی کرد؟ ودر ثانی چه مصلحتی دیگر باقی ‏می ماند وقتی حکومت اسلامی به اعتقاد شما بدست یک فرد فاسد افتاده باشد؟!!‏

لذا برای شما هیچ راهی باقی نمی ماند یا باید اعتقاد پیدا نمائید که خلافت بعد از پیامبر توسط ‏ذات الهی تعیین نشده؛ لذا قابل مذاکره است ولو با شخضی که برتر از او وجود دارد. یا اینکه ‏امام حسن را در این امر مقصر بدانید. وعلم غیبی را که به او ودیگران نسبت می دهید انکار ‏نمائید زیرا امام حسن یا علم غیب داشت که معاویه یزید را جانشین خود می کند که در این ‏صورت مصلحت مسلمانان را با حداکثر بی مسئولیتی نادیده گرفته یا اینکه باید اعتراف نمائید ‏که امام حسن علم غیب نداشته است. مگر هدف اصلی واساسی از وجود امام چیزی جز برپائی ‏واقامه حق وعدل وداد است؟ وآیا این کار امام حسن اقامه حقی بود؟

سؤال سوم: یکی از بزرگترین انحرافات شما کینه و دشمنی شما با حضرت عایشه ‏طاهره (رضی الله عنها) است! شما برای این چرکین ساختن قلب سیاه خود حوادث تاریخی را ‏بهانه قرار می دهید. در حالیکه همه می دانند که ایجاد کنندگان آتش جنگ جمل منافقانی بودند ‏که در شهادت حضرت عثمان دست داشتند. و هنگامی که دانستند با توافق اصحاب جمل با ‏حضرت علی بزودی شناخته می شوند دست به خدعه وشبیخون شبانه به طرفین زدند واز ‏تاریکی شب استفاده نموده وطرفین را فریب دادند. حال جدای از مناقشه نفس حادثه، بنده از شما ‏سران شیعه می پرسم آیا شما آگاهتر به حادثه بودید یا حضرت علی که خود در میدان نبرد ‏حضور داشت؛ جدای از عقل و درایت ذاتی ایشان. پس چگونه ایشان بر کشته شدگان دو طرف ‏نماز میت خواندند؟ در حالیکه به عقیده شما اصحاب جمل کافر بوده اند؟ مگر بر کافر نماز ‏گزارده می شود؟ اما در مورد مقام امهات المؤمنین ودر اینجا بحث ما پیرامون حضرت عایشه ‏طاهره است: سؤال ما این است؛ آیا ما باید برداشت شما را از وقایع تاریخی قبول نمائیم یا کلام ‏صریح خداوند را؟. شما چنین عقاید فاسدی در مورد حضرت عایشه طاهره دارید ولی خداوند ‏ازدواج  حضرت عایشه طاهره ودیگر زنان پیامبر را بعد از پیامبر حرام نموده وآنان را مادر ‏مسلمانان اعلام فرموده. سؤال ما این است چگونه خداوند انسان غیر شایسته را مادر مؤمنین ‏قرار می دهد؟! شما ممکن است بگوئید این برای احترام مقام پیامبر است وما می گوئیم اگر ‏آنان نه در خور وشایسته پیامبر بودند که خداوند امر به طلاق دادن آنها می نمود. تا اشتباهات ‏احتمالی آنها احترام ومقام پیامبر را مخدوش نسازد. بلکه اگر شما در قرآن کریم به حقیقت تدبر ‏نمائید و به آیه تخییر که همسران پیامبر را مخیر نمود که یا از پیامبر طلاق بگیرند ویا رسول ‏الله وسرای آخرت را بخواهند. این خواستن رسول وسرای آخرت مصداقش همسری با پیامبر ‏در دو جهان است (دقت کنید به آمدن رسول وسرای آخرت در کنار هم) آیه چنین است: «وَإِنْ ‏كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا» ‏‏[الأحزاب:29]. یعنی: « و امّا اگر شما خدا و پيغمبرش و سراي آخرت را مي‌خواهيد خداوند ‏براي نيكوكاران شما پاداش بزرگي را آماده ساخته است».

و زنان پیامبر، رسول الله صلی الله علیه وسلم را انتخاب ‏کردند، پس بعد از ایشان خود بخود ازدواج با دیگری حرام می شود وخداوند با احترام این ‏انتخاب شایسته نام مادر مؤمنان برآنها نهاد.‏

‏این هیچ ربطی به میل فلان شخص به ازدواج با یکی از زنان حضرت رسول ندارد بلکه این ‏شرایط آیه تخییر است که ایجاب مینماید آنان بعد از رسول خدا ازدواج ننمایند، زیرا در جهان ‏دیگر نیز همسران پیامبر هستند وگرنه چگونه خداوند کسی را از حق طبیعی خود مانند حق ‏ازدواج محروم می نماید. خداوند ابتدا زنان پیامبر در مسیر انتخاب قرار داده شدند وسپس ‏مردان اهل ایمان نیز مورد خطاب جداگانه قرار گرفتند. اینکه شما تصور می کنید زنان پیامبر ‏فقط مادر مردان هستند نه مادر زنان نشانه جهل شما به قواعد زبان عربی و اصل تغلیب است ‏مثلاً درآیه رو کردن به قبله می فرماید: «وَحَيْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوِهَكُمْ شَطْرَهُ» یعنی « و هر ‏جا باشيد، روى خود را به سوى قبله نمائید» حالا دقت نمائید که ضمایر در این آیه جمع مذکر ‏است آیا این مذکر آوردن ضمایر را باید حمل بر این موضوع نمائیم که رو به قبله نمودن خاص ‏مردان است؟ لذا باید دانست که همسران پیامبر در مقام مادر زنان مسلمان نیز بوده اند وهدف ‏این بوده که زنان مسلمان به راحتی سؤالات شرعی خصوصی خود را با آنان در میان بگذارند.‏

نتیجه اینکه اعتقادات شما در مورد حضرت عایشه طاهره با مقام آنحضرت در علم الهی که در ‏قرآن کریم متجلی شده است در تضاد است شما برداشت خود را از حوادث تاریخی بر ‏راهنمائیهای قرآن کریم ترجیح داده اید.  ‏

‏ ادامه دارد...‏