تاریخ چاپ :

2024 Nov 24

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

نقش ايمان در زندگي عبدالظاهر داعی(قسمت اول)

نخستين سوالي را كه انسان براي پذيرش دين مطرح مي نمايد همين سؤال است كه ما به شناخت خدا و دین چه نياز و يا ضرورتي داريم؟

براي پاسخ به اين سوال بهتراست نخست ضرورت های انسان را بدانيم وسپس نقش ايمان را در اين راستا مورد بحث وتحقيق قرار دهيم. انسان سه نوع ضرورت دارد. فردي، اجتماعي و عالي.

1- ضرورت هاي فردي:

ضرورت هاي فردي انسان همان ضرورت هایی است كه انسان بعنوان يك فرد بدان نيازمند است اين ضرورت ها را مي توان به دو دسته تقسيم نمود:

الف: ضرورت هاي مادي: ضرورت هايي است که انسان به عنوان يک فرد در بخش مادي وجود خود به آن نيازمند است، وآنرا مي توان به شکل کل به چهار بخش تقسيم نمود:  (مايعات - جامدات - گاز- جنس)

ب: ضرورت هاي معنوي: ضرورت هاي داخلی انسان است که انسان من حیث فرد در بخش معنوی وجود خود به آن نیازمند است. که عبارت از داشتن رابطه با خود(شخصيت عالی داشتن)، با مردم و همچنین رابطه داشتن با خالق مي باشد.

2- ضرورت هاي اجتماعي:

انسان نمي تواند بصورت انفرادي زندگي نمايد، زيرا انسان به گفته ی بسياري از دانشمندان علم اجتماع (sociology) يك موجود اجتماعي مي باشد، مجبور است كه در جامعه زندگي نمايد، انسان بخاطر زيستن در جامعه ی انسانی به نيازمندي هاي اجتماعي كه رابطه ی وي را با ساير اعضای جامعه تأمين نمايد، ضرورت دارد. اين ضرورت ها عبارت اند از:

- ضرورت به فاميل و روابط فاميلي.

- ضرورت به مکتب، مدرسه و مسکن.

- ضرورت به قانون و دستگاه های قانونی و عدالت.

3- ضرورت هاي عالي وعقلي:

هنگامي که ضرورت های فردی و اجتماعی انسان مرفوع شد، نوبت به ضرورت های عالی مي رسد، مثلا وقتی والدين طفل شانرا به حمام برده بعد از شستشو و نظافت، لباسهای جديدش را به تنش مي کنند، آن طفل فورا سوال مي کند که به کجا مي رويم؟

اين سوال از هدف است، اکنون اين طفل با عقل خويش مي داند که تمامی اين آمادگی ها برای يک هدف است.

هر انسان عاقل هنگامي که در دنيا زندگی مي نمايد بالآخره در مقابل سوالاتی روبرو مي شود که: 

-       از کجا آمده ايم؟

-       بخاطر چه آمده ایم؟

-       به کجا مى رويم؟

اين سوالات ذهن تمامي دانشمندان را در طول تاريخ مشغول نموده، سقراط، افلاطون، ارسطو و ساير فيلسوفان در قديم، و فيلسوفان معاصري مانند ديکارت، فرانسس بيکن، و غيره همه در اين مورد فکر مي کردند.

نتيجه ی پاسخ به اين سوالات:

1.     دانستن اصل خود.

2.     دانستن هدف زندگی.

3.     دانستن مسیر و نهایت است.

که در نتیجه آرامش روحی برای انسان مهیا می گردد.

اكنون كه ضرورت هاي انسان را دانستيم از خود مي پرسيم كه ايمان در کدام يک از اين بخش ها نقش دارد؟ جواب اين سوال را مي توان در پايان اين بحث ارائه نمود.

نقش ايمان در بخش فردي

قبلا خوانديم که وجود انسان از دو بخش مادي و معنوي تشكيل شده است که انسان درهر دو بخش مادي و معنوي نيازمند دين ميباشد.

1) نقش ايمان در بخش مادي

ضرورت های بخش مادی وجود انسان شامل چهار بخش مي شود که عبارت اند از (مايعات، جامدات، گازها وعلاقمندی جنسی).

اکنون سوال مي شود که دين مقدس اسلام در اين چهار بخش چه نقشی دارد؟

دين مقدس اسلام تمامي نيازمندي هاي مادي انسان را بصورت مثبت توجيه و رهنمايي مي كند. اين رهنمايی ايمانی نتايج مثبتي را در بر دارد که سعادت و خوشبختي دنيا و آخرت مي باشد، بگونه ی مثال:

1- در بخش مايعات: بدن انسان به مايعات زيادي نيازمند است، دين مقدس اسلام براي مومنان هدايت مي دهد که مايعاتي را بنوشند که براي جسم انسان مفيد بوده و ضرورت هاي جسمي وي را مرفوع مي سازند، و اصل را بر اباحت آن قرار داده است. و برعکس آن از نوشيدن مشروبات الکلي (نشه آور) که برای جسم انسان مضر می باشد، منع نموده است.

حضرت عبدالله بن عمر (رضي الله عنهما) ميفرمايد: که نبي کريم (صلي الله عليه وسلم) فرمود: ((هر نشه آور شراب است، و هر نشه آور حرام است، و کسيکه شراب را در دنيا نوشد و معتاد بدان بميرد در آخرت از نوشيدن آن محروم مي گردد.)) ([1])

حضرت انس (رضی الله عنه) ميفرمايد: که رسول الله (صلی الله عليه و آله و سلم) در مورد شراب ده کس را لعنت نموده است:

1-     کسي که شراب را توليد مي کند.

2-     کسي که برايش شراب توليد مي شود.

3-     نوشنده ی شراب.

4-     کسيکه شراب را حمل مي کند (دريور، جوالی وغيره)

5-     کسيکه برايش شراب حمل مي شود (خواه تجار و دکاندار باشد و يا هم خريدار)

6-     ساقی (کسي که شراب را به ديگران توزيع مي کند) مهمانداران، گارسون های هوتل و غیره را نيز شامل ميشود.

7-     فروشنده ی شراب.

8-      کسي که از پول شراب استفاده می کند. (اعضای فاميل شراب نوش نيز در اين لعنت شامل مي باشند).

9-     کسيکه خريداری می نماید.

10-  کسیکه برایش خریداری می شود. ([2])

خداي (عزوجل) مي داند که مشروبات الکلي و ساير مايعات نشه آور داراي ضررهاي عقلي، جسمي، اقتصادي و اجتماعي مي باشند بنابراين براي مومنان در اين زمينه توصیه نموده است که اين توصیه و راهنمايي دين مقدس اسلام داراي نتايج مثبت در دنيا و آخرت مي باشد، و براي هر کسي که مطابق ارشادات الهي عمل نمايد سعادت دنيا و آخرت نصيبش مي گردد.

برعکس درکشور هايي که مشروبات الکلي اجازه ی قانوني داشته مصيبت هايي زيادي را نصيب آنان نموده است، بگونه ی مثال از ديدگاه جسمي و سلامتی، امراض مختلفي را بار آورده، از ديد گاه وضعيت اجتماعي سبب حادثات ترافيکي غم انگيزى گرديده است، و از نگاه اقتصادي ضربه هاي خطرناکي براي فاميل و جامعه داشته است.

صد ها چراغ دارد و بيراهه ميرود        بگذار تا که افتد و بيند سزاي خويش

2 در بخش جامدات: جامدات شامل خوردني ها وساير وسايل جامدي است که در زنده گي انسان بعنوان ضرورت ها بکار ميروند، دين مقدس اسلام در این زمینه توصیه مثبت نموده براي انسان ميفهماند که هم از غذا ها و هم از ساير وسايل بگونهء مثبت استفاده نمايند مثلا:

الف: در قسمت غذاها: دين مقدس اسلام براي هر مسلمان وظيفه ميدهد که از غذا هاي حلال استفاده کرده از خوردن گوشت هايي که الله (جل جلاله) آنرا حرام نموده است اجتناب کند، اين توصيه دين سبب سعادت دنيا و آخرت انسان با ايمان مي گردد زيرا با تطبيق احکام الهي رضايت خداوند متعال حاصل مي گردد و با اجتناب از غذاهاي حرام از بسياري امراضي که بعضي از آنها کشف شده و بعضي هنوز هم کشف نشده و در اين گوشت ها وجود داشته باشند نجات مى يابد.

 در عصر امروزي کساني يافت شدند که اين توجيه دين را به نظر حقارت ديده از تطبيق آن خود داري نمودند، ولي بعدها متوجه شدند که از خوردن گوشت هاي حيوانات حرام چه امراضي نصيب آنان گرديد.[3]

الله (جل جلاله) مي فرمايد: {يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُواْ مِمَّا فِي الأَرْضِ حَلالاً طَيِّبًا وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ} (البقرة: 168) اى مردم از آنچه در زمين است‏حلال و پاكيزه را بخوريد و از گام هاى شيطان پيروى مكنيد. 

همچنان مي فرمايد: {وَلاَ تَأْكُلُواْ مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَآئِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ} (الانعام: 121): «و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده است مخوريد چرا كه آن قطعا نافرمانى است و ‏شيطان ها به دوستان خود وسوسه مى ‏كنند تا با شما ستيزه نمايند و اگر اطاعتشان كنيد قطعا شما هم مشركيد.»

بر يک مسلمان متدين و بخصوص متخصصين امور اسلامی وعلمای کرام لازم است که در اين زمينه تحقيق نموده و بعد از اينکه برايشان ثابت شد که مرغ ها و يا حيوانات بطريق مشروع ذبح شده است استفاده کنند. خداوند متعال مي فرمايد:{وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا} (الاسراء: 36) «و چيزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن زيرا گوش و چشم و قلب همه مورد پرسش واقع خواهند شد.»

ب: در قسمت وسايل: انسان در زندگي خويش به يک سلسله از وسايلي که در زندگي روزانه اش نقش مهم دارد نيازمند است، دين مقدس اسلام استفاده از هر وسيله ای را راهنمايی نموده به مومنان مى فهماند که از تمامي اين وسايل به گونه ای استفاده نمايند که هم ضرورت هاي آنان مرفوع گردد و هم از بخش هاي منفي آن نجات بيابند.

اصلا هر وسيله به دو شکل می توان استفاده نمود، هم مثبت و هم منفی. از ديدگاه اسلام ما نمی توانیم به وسایل حکم حلال و یا حرام بدهیم بلکه حلال و حرام بودن آن بر اساس استفاده است، مثلا موبايل يکي از ضرورت هايي است که انسان براي رفع ضرورت هاي اجتماعي خويش استفاده مي نمايد، از اينکه وقت در اسلام بسيار ارزش دارد، بنابراين با موبايل مي توانيم بسياری از مشکلات خود را به سادگی مرفوع کنيم و از اتلاف وقت جلوگيری کنيم.[4]

هرگاه تلفن برای اين هدف استفاده شود از ديدگاه اسلام کاملا قابل تاييد است ولی هرگاه برعکس آن بدون ضرورت به هر کسی تلفن بزنیم، برای موسيقی ها اس ام اس نمودن، کسی را آزار دادن، وقت کسی را بيهوده تلف نمودن، سخنی را که در يک دقيقه گفته مي شود به نيم ساعت طولانی کردن، و تلفن را برای اتلاف وقت و اتلاف مال استفاده نمودن کاری حرام و ناروا مي باشد، زيرا الله (جل جلاله) می فرماید: {إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُواْ إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا} (الاسراء: 27) بدون شک اسرافكاران برادران شيطان ها اند و شيطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است.

به همين گونه استفاده از موتور، طياره، کامپيوتر، خانه، مجله، کتاب و غيره همه ارتباط به طرز استفادهء انسان دارد. و استفاده مثبت و به هدف مثبت برای منفعت انسان بوده و استفاده ی منفی و اهداف منفی سبب بد بختی انسان مي گردد.

همچنان دين مقدس اسلام استفاده از بعضی جامدات را با شروط آن بيان داشته است، مثلا پوشيدن طلا برای مردان حرام مي باشد. رسول الله (صلی الله عليه وسلم) مي فرمايد. (الذهب والحرير حلال لإناث أمتي حرام على ذكورها) ([5]). طلا و ابريشم برای طبقه ی اناث امت من حلال و برای طبقه ی ذکور حرام مي باشد.

همچنان دين مقدس اسلام برای استفاده از لباس ها نيز شرايطی را بيان داشته است و برای مردان و زنان مسلمان لازم است که عورت خود را آشکار نکنند، و لباس هايی نپوشند که ستر عورت آنان معلوم شود، در لباس مردان و زنان شرط است که چسبناک، و کوتاه از اندازه ی عورت، و نازک نباشد.

حضرت ابی هريره (رضی الله عنه) مي فرمايد: که رسول الله (صلی الله عليه وسلم) فرمودند: دو گروه از دوزخی ها را من نديده ام، نخست گروهی هستند که در دستان شان قمچين هايی است مانند دنب های گاوان، توسط آنها مردم را لت وکوب مي کنند، و گروه دوم زنانی اند که لباس پوشيده اند ولی برهنه هستند، خودشان به مردان ميل دارند ومردان بيگانه را به خود متمایل مي سازند، سرهای شان مانند کوهان های شتران است، اينگونه خانم ها داخل جنت نمي شوند واز بوی جنت هم چيزی به مشام شان نمي رسد، درحاليکه بوی جنت از مسافت چقدر وچقدر به مشام انسان مي رسد. ([6])

از اين حديث شريف دروس ذيل گرفته مي شود:

1- اين دو گروه کسانی بودند که رسول الله (صلی الله عليه وسلم) آنانرا هنوز نديده بود، يعنی اينگونه بی حيايی ها نه در مردان آن وقت وجود داشت که کسی را با قمچين ها لت و کوب کنند و نه هم در زنان وجود داشت که لباس های تنگ، نازک و کوتاه بپوشند. و يا موهای خود را شکل دهند و در مقابل مردان نامحرم در بازارها، هتل ها، مغازه ها و مراکز تعليمی و تحصيلی حاضر شوند.

2- گروهی هستند که ظاهرا به نظر خود شان لباس پوشيده اند ولی در حقيقت ملائکه ها در دفتر اعمال شان آنانرا برهنه مي نويسد، زيرا آنان از تکه های گاچ و نازک برای پوشاندن سر و جسم خود استفاده مي کنند، و يا لباس های شان تنگ است که به عورت شان چسپيده است، و يا هم با لباس های کوتاه که کاملا عورت شانرا نمي پوشاند از منزل خارج مي شوند.

3-  بعضی از اين خانمها با سر برهنه موهای خود را مانند کوهان های شتران شکل داده و به خارج از منزل ميروند.

4- اينگونه خانم ها که با متاثر شدن از فرهنگ های خارجی مانند زنان بی ايمان سبب گمراهی خود و ديگران مي گردند، زيرا زنان با ايمان هنگام بيرون شدن از منازل شان بخاطر هر ضرورتی که باشد سبب فتنه انگيزی و جلب مردان نامحرم به خود نمي شوند، بلکه با حجاب اسلامی مناسب ضرورت های خود را مرفوع مي سازند.

5- خانم هايي که دارای چنين صفات زشت هستند وسبب فتنه وفساد در جامعه مي شوند از رفتن به جنت محروم مي شوند. وحتی از بوی جنت هم به مشام شان نمي رسد در حالي که بوی جنت از مسافت های بسيار بعيد به مشام يک مسلمان مي رسد.

3- در بخش گازات: خداوند متعال بر اساس رحمت خويش گاز هاي ضروري وجود انسان را برايش بصورت رايگان خلق نموده و انسان مي تواند که از آنها به اندازه ی ضرورت وجود خويش استفاده نمايد، ولي دين مقدس اسلام از گازهاي خطرناک بخصوص دخانيات([7]) مواد مخدر و ساير گازهايي که به ضرر وجود انسان است مومنان را منع مي نمايد.

4- در بخش جنس: غريزه ی جنسي يکی از ضرورت های انسانی است که دين مقدس اسلام برای توجيه مثبت آن ازدواج را مشروعيت داده وساير استفاده های جنسی را ممنوع قرار داده است.

 

2) نقش ايمان در بخش معنوي

قبلا خوانديم که ضرورت هاي معنوی عبارت از ضرورت های داخلی انسان است که شامل داشتن رابطه ی معنوی با خود، با مردم و با خالق مي باشد.

دين مقدس اسلام اين سه نوع رابطه را مستحکم مي سازد:

1- رابطه با خود: دين مقدس اسلام انسان را در خود شناسی آنقدر دقيق وقوی مي سازد که او به عنوان يک انسان با شخصيت بتواند در جامعه زند گی خويش را به پيش ببرد، درمورد انسان شناسی و خودشناسی بحث مفصلی داريم که در بحث ها انسان شناسی تقديم خواهم نمود.

2- رابطه با مردم: دين مقدس اسلام رابطه با اقارب، دوستان، هموطنان، همکاران، همنوعان و ساير مردم بگونه ای عالی تنظيم نموده است که در بحث نقش ايمان در بخش اجتماعی آنرا بگونه ای اجمال و در کتاب نظام اجتماعی اسلام که در سمستر های بعدی خوانده ميشود، بشکل مفصل تشريح خواهم نمود.

3- رابطه با خالق: يکی از نقش های مهم دين مقدس اسلام ارتباط مسلمان با خالقش مي باشد. که اين موضوع را در فصل های بعدی تحت عنوان های وجود الله (جل جلاله)، وحدانيت الله (جل جلاله) توضيح و تشريح مي نماييم.

 

- نقش ايمان در بخش روابط فاميلي واجتماعي

دين مقدس اسلام براي همهی اعضاي فاميل، اقارب، همسايگان و همشهريان قوانيني را بر اساس حقوق و امتيازات بيان داشته است که نتيجهی آن همبستگي و روابط نيک، ميان اعضاي خانواده، اقارب و همسايگان و ساير همشهريان تامين ميگردد.

نظام اجتماعي اسلام بهترين وسيلهی نجات جامعه بشري است. زيرا دين مقدس اسلام براي حفظ رابطهها يك سلسله قوانيني دارد كه ميتواند پيوند انسانرا با خانواده، اقارب و ساير انسان ها بگونه ای توجيه نمايد كه در نتيجه خوشبختي و سعادت همه بصورت عادلانه تضمين گردد. در دين مقدس اسلام رابطه ی فرد با فرد و جامعه اش بر اساس احترام و حقوق متقابل بيان شده است که نتيجهاش دوام و استمرار روابط ميان فاميل، اقارب و ساير افراد جامعهی اسلامی ميباشد، برای مثال:

در مورد مادر: در دين مقدس اسلام براي احترام مقام مادر آيات و احاديث بسيار زيادي بيان شده است، و در بعضي از روايات حضرت محمد(صلی الله علیه وسلم) براي بعضي از صحابه بيان داشته كه خدمت مادرت را انجام ده كه جنت زير قدمهايش مي باشد. بر همين اساس دختران و پسران متدين، مادران خويش را نور چشمان خود دانسته، آنانرا با نهايت درجه احترام ميکنند، در هنگام مشکلات و مريضيشان، هميشه در خدمت آنان قرار داشته، و تا آخرين لحظات عمر خدمتگزارش ميباشند. اين احترام مادر از همان راهنمايى دين سرچشمه گرفته است.

حضرت ابي هريره (رضی الله عنه) روايت مي کند که شخصي به نزد رسول الله (صلی الله علیه وسلم) آمده و گفت: اي رسول الله! چه کسی مستحق تر است که من به او نیکی کنم؟

آنحضرت فرمود: مادرت، شخص گفت: بعد از آن، آن حضرت گفت: مادرت، آن شخص گفت: بعد از آن، آن حضرت فرمود: مادرت، آن شخص گفت: بعد از آن، آنحضرت فرمود: پدرت.([8])

در اين حديث شريف پيامبر(صلی الله علیه وسلم) به يک مسلمان ميفهماند که نسبت به تمامي اشخاصي که او را در زندگي ارزش مي دهد و با ايشان دوستي مي کند ترحم، رويه نيک، دلسوزي، صميميت ومحبت بيشتر با مادرش داشته باشد، حتي در رابطه با پدر نيز مادر را بيشتر حق داده است.

در مورد پدر: پدر نيز مانند مادر درميان فاميل داراي ارزش فراوان بوده و فرزندانشان مطابق ارشاد پيامبر(صلی الله علیه وسلم) که پدر را دروازهای از دروازههاي جنت معرفي نموده است، به او احترام مینماید.

 

حضرت ابي دردا(رضی الله عنه) ميفرمايد که از رسول الله (صلی الله علیه وسلم) شنيدم که ميگفت: پدر دروازهی ميانی از دروازههاي جنت است، هرگاه خواسته باشی ميتوانی اين دروازه را از دست بدهی و يا هم آنرا حفظ نمايی.([9])

قرآن عظيم الشان براي احترام بيشتر والدين تصريح نموده است چنانچه الله (جل جلاله) میفرماید: {وَقَضَى رَبُّكَ أَلا تَعْبُدُوا إِلا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاهُمَا فَلا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلا كَرِيمًا وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا} (الاسراء: 23-24)

«و پروردگار تو امر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر [خود] احسان كنيد اگر يكى از آن دو يا هر دو در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها [حتى] اف مگو و به آنان پرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگو و از سر مهربانى بال فروتنى بر آنان بگستر و بگو پروردگارا آن دو را رحمت كن چنانكه مرا در خردى پرورش دادند.»

در این آیه می بینیم که از استعمال کلمه (اف) در مقابل پدر و مادر منع شدیم، زيرا اين کلمه به خستگي و دلتنگي دلالت مي کند که يک مسلمان نبايد، درمقابل والدين خويش چنين لفظ زشتی را که سبب نا خشنودي آنان گردد استعمال نمايد. وهرگاه دقيقا متوجه شويم که از استعمال يک کلمهی اف که بنزد بعضي ها ساده معلوم ميشود نهي و ممانعت مطلق صورت گرفته است بنابراين فکر کنيد که بر خوردهاي زشت بيشتر از اين چقدر ناروا و زشت ميباشد.

بنابراين بر هر مسلمان لازم است که در معامله با والدين نهايت درجهی احترام را رعايت نمايد.

در قسمت همسر: دين مقدس اسلام، احترام وعزت نمودن به همسران را جزء اساسي برنامههاي زندگي يک مومن قرار داده است َ، براي خانمها وشوهران يک سلسله از اوامر و ارشاداتي است که بايد آنرا مراعات نمايند، و اساس زندگي فاميلي بين خانم و شوهر را (مودت و رحمت) بيان داشته است. چنانچه خداوند (جل جلاله) می فرماید: {وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ} (الروم: 21): «و از نشانه‏هاى او اينكه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد آرى در اين [نعمت] براى مردمى كه مى‏انديشند قطعا نشانه‏هايى است برای کسانی که می اندیشند.»

همچنان پيامبر(صلی الله علیه وسلم) هميشه مردم را به معاملهی نيک با خانمهاي شان وصيت ميکردند: حضرت ابي هريره(رضی الله عنه) از نبي کريم (صلی الله علیه وسلم) روايت مي کند که فرمودند: هرکسيکه به خداوند و روز آخرت ايمان دارد در هنگام حضور يابي در کاري بايد سخن خير بگويد و يا هم خاموش باشد، و همچنان به زن ها توصيه نيك نمايید. ([10]) امام نووي مي گويد: منظور سخن پيامبر (صلى الله عليه و سلم): (واستوصوا بالنساء) اينست که در آن تشويق مردان به ملايمت و نرمي با زنان و با آنان روش نيک نمودن است.

حضرت پيامبر اسلام (صلی الله علیه وسلم) عزت دادن خانم ها را ويژه ی مردان خدا پرست دانستـه، واهانت آنان را خاصيت زشت مردان پست دانسته است چنانچه از ایشان روایت شده که فرموده است: (بهترين شما بهترين تان با فاميلش مي باشد، ومن بهترين شما با فاميلم مي باشم، زنان را مردان با شخصيت عزت مي نمايند، و مردان پست و بی شخصيت آنانرا توهين مي کنند) ([11]) و همچنان اطاعت شوهر را ويژهی همسران مؤمن دانسته، و با توجيهات سالم و براي زندگي انسان با احترام جانبين دوام اين زندگي را تضمين نموده است.

زندگي و شخصيت پيامبر (صلی الله علیه وسلم) بهترين الگو و نمونه براي تمامي مردان مومن است که آنحضرت هيچگاهي در مقابل همسران خويش از خشونت و تندي کار نگرفته و در اين مورد حديث صحیحی است که آنرا يکتن از همسران پيامبر (صلی الله علیه وسلم) روايت کرده است: حضرت بي بي عايشه (رضي الله عنها) روايت مي کند که رسول الله (صلی الله علیه وسلم) هيچگاه خادمي و يا خانمي را لت و کوب ننموده است. ([12])

مطابق اين ارشادات نبوی هر مسلمان با ايمان رابطهی خوبی با همسرش داشته با محبت، مودت، دوستی و صميميت زندگی خويش را به پيش مي برند، اين محبت و دوستی آنان بر اولادهای آنها تاثير داشته و هر يکی ديگر را احترام نموده و ساليان متمادی در يک خانواده با هم زند گی ميکنند.

در قسمت دختر و خواهر: دين مقدس اسلام داشتن دختر و خواهر را رحمت الهي پنداشته، و هرگاه کسي با خواهر و دختر خويش اخلاق خوب نموده و در رابطه با ايشان از خدا بترسد، اين روش وي سبب دخول وي به جنت ميگردد حضرت ابي سعيد خدري (رضی الله عنه) از پيامبر (صلی الله علیه وسلم) روايت مي کند که فرمود: هر گاه کسي سه دختر و يا خواهر داشته باشد، و ياهم دو دختر يا خواهر داشته باشد، و با ايشان روش انساني نمايد، و در معامله با ايشان از خدا بترسد، جنت نصيبش ميگردد.([13]) با دانستن اين حديث شريف هر مسلمان حقيقي و آراسته به قرآن داشتن خواهر و دختر را افتخار دانسته و بخاطر رضايت الهي در روش خويش با آنان همين حديث شريف را اساس قرار مي دهد.

انس(رضی الله عنه) مي فرمايد: که رسول الله (صلی الله علیه وسلم) فرمود: هر کسيکه دو دختر را سرپرستي کند تا اينکه آنان به سن جواني رسند، در روز قيامت من و او باهم يکجا مي باشيم انس مي گويد: [آنحضرت (صلی الله علیه وسلم)] انگشتان خود را با هم جمع نمود.([14])

از اين حديث شريف ثابت ميگردد که تربيت نمودن دو دختر و سرپرستي و مراقبت درست از آنان سبب مي شود که انسان در روز قيامت با رسول کريم (صلی الله علیه وسلم) نزديک باشد، و هرگاه کسي در زير بيرق پيامبر باشد و مانند دو انگشت با هم نزديک باشند، تمامي مشکلات روز قيامت وي مرفوع خواهد بود. زيرا او پيروي حقيقي از رسول کريم (صلی الله علیه وسلم) نموده است.

در قسمت ساير اقارب همسايهها و ساير مردم: دين مقدس اسلام براي استحکام روابط با اقارب صلهی رحم را يک اساس مهم قرار داده است.

بر اساس ارشادات الهي کسي که صلهی رحم را قطع ميکند خداي (عزوجل) رابطهاش را با وي قطع مينمايد.([15]) در اين مورد احاديث زيادي روايت گرديده است.

براي همسايهها حقوقي را بيان داشته و کساني را که همسايههاي شان از شر شان در امان نيستند بعنوان يک شخص بي ايمان پنداشته است.([16])

توجه به زنان بيوه، يتيمان، فقرا و مساکين: يک مسلمان در روابط اجتماعياش نبايد از حال ديگران بيخبر باشد بلکه بر وي لازم است تا با بيوهها، مساکن، فقرا و يتيمان هميشه همکار بوده و در اموال خويش سهمي براي آنان تخصيص دهد.([17])

ابوهريره (رضی الله عنه) ميفرمايد که رسول الله (صلی الله علیه وسلم) فرمود: کسيکه سرپرستي زن بيوه و مسکين را بر عهده گیرد مانند کسي است که در راه خدا سعي و تلاش ورزد، و من فکر مي کنم که مانند کسي باشد که هميشه نماز ميخواند و هيچ نمينشيند و ياهم مانند روزه داري است که هيچگاهي از روزه گـرفتن دوري نميکند. ([18])

سهل بن سعد (رضي الله عنه) ميفرمايد: که رسول الله (صلی الله علیه وسلم) فرمود: من و کفالت کنندهی يتيم در جنت اين چنين هستيم، بطرف دو انگشت خود اشاره نموده و در ميان شان کمي فاصل گذاشت.([19])

و به همين شكل، احترام بزرگسالان، شفقت با خوردان را جزء مهم اخلاق يك مـؤمن دانسته است. و بدين سان دين مقدس اسلام توانسته است كه روابط خانواده واجتماع را بر اساس قوانين اخلاقي تأمين نمايد.

برعكس كساني كه از هدايات الهي خود را محروم ساختهاند و راه گمراهي را اختيار نمودهاند، بخوبي درك ميكنند كه روزانه، پيوند خانوادگي آنان متلاشي شده، و با وجود داشتن وسايل خوب مادي و معيشتي به مشكلات روحي، خانوادگي مبتلا مي باشند.[20]