تاریخ چاپ :

2025 Jul 01

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

اوليويا ماي .. تكريم زنان در اسلام من را به پذیرش آن واداشت

مردان و زنان نومسلمان را خداوند متعال با روشنی بخشیدن به دیدگان و افکار آن ها و دریافتن حقیقت ادیان سابقشان و آن چه خوشبختی دنیا و آخرت آن ها در آن است ارج و منزلت بخشیده و سیمای دین اسلام را همانگونه که هست دیده و عاشق آن شده و آن را پذیرفتند. دین اسلام برای آنان از جان و مال و فرزندان و دنیا و مافیها عزیزتر گشت. هر تازه مسلمانی سعی می کند به اندازه ی آمادگی و خرسندی خویش بنده ی خداوند گشته و مسلمان راستین باشد...

 

از جمله بانوان نومسلمان فیلیپینی، اوليويا ماي، یا "اُمل"، بعد از مسلمان شدن، می باشد که پس از پذیرفتن اسلام امید و اقبال زیادی در زندگی پیدا کرده است. اسلام زیبایی و زینت زندگانی او شده و او را با نماز و تلاوت قرآن کریم، دعای در سختی ها و در خلوت و تنهایی و بدون نیاز به هیچ واسطه و میانجی، پیوسته با خدای متعال در ارتباط قرار داده است.

 

مرحله ی آغازین

امل که حدود دو سال پیش در دبی مسلمان شده است، داستان اسلام آوردن خود را اینگونه تعریف می کند: "حدود 14 سال پیش به امارات آمده و به عنوان متصدی پذیرش در یکی از مراکز پزشکی مشغول به کار شدم. به این ترتیب که من هر روز با ده ها مراجع بیمار و سایر افراد برخورد داشتم.

ظاهر زنان و دختران من را مجذوب خود ساخته بود. آن ها بسیار باوقار بوده و چادر به سر داشتند. در دل تمنای آن داشتم که من هم مانند آنان لباس بپوشم. این موضوع را با یکی از همکارانم درمیان نهادم که یک مسلمان فیلیپینی بود. به او گفتم: پوشیدن عباء و چادر من را مجذوب ساخته که چگونه به زنان وقار و متانت می دهد و نسبت به آن کنجکاو شده ام. او دلیل اینکه چرا دین اسلام حجاب را به خاطر پوشاندن او و پیشگیری از فتنه فرض ساخته توضیح داد و اینکه عفت و ناموس او را حفظ کرده و جز بر محارمش آشکار نمی سازد.

 

به دینی که زن را به این نحو احترام و منزلت می بخشد و به او گفتم: می خواهم مسلمان شده و عباء بپوشم. پاسخ داد: موضوع به این آسانی هم نیست. چون مراحل و دستورات زیادی در دادگاه دارد و پایبندی به حجاب، آموختن نماز و قرآن و ادای وظایف و واجبات بعد از مسلمان شدن برایت دشوار خواهد بود. حرف های او من را از پذیرفتن اسلام دلسرد نموده و از این کار صرف نظر نمودم.

 او می افزاید: "بعد از گذشتن حدود دو ماه از آن قضیه، داشتم مشغول مترب نمودن محل کارم بودم که به کتابی در مورد داستان زندگی حضرت محمد صلى الله عليه و سلم برخوردم؛ آن را برداشته و با تأمل و تعمق زیاد خواندم. خواندن این داستان بسیار منرا تحت تأیر قرار داده و قلبم را گشود. تصمیم گرفتم در اینترنت در مورد اسلام به تحقیق پرداخته و بیشتر مطالعه نمایم. هر چه بیشتر مطالعه می کردم، اشتیاق و علاقه ام به این دین بیشتر می گردید. دینی که عقل و قلب شخص را با فرایض و دستوراتش و با روش حل مشکلات زندگی و مسائل هستی و تفسیری که از هر چه هست می دهد قانع می کند. این مرحله بسیار مهم بود؛ چون طی این مرحله با قلب و با ذهن خود دین جدید را بررسی نموده و به سویش شتافتم و بدون آنکه روش آن را بدانم اراده کردم که بدان بگروم ".

 

تغيير ریشه ای

امل می گوید: "مشیت و اراده ی خداوند متعال باعث شد دختر یکی از مسئولان یک مرکز اسلامی که به تلاش در پذیرش و آموزش مسائل دینی به نومسلمانان می باشد، پیش من بیاید تا من را در مرکز درمانی که کار می کردم معالجه نماید. با شتاب از او پرسیدم که چگونه می توانم اسلام بیاورم؟ او متعجب شده و با خوشحالی پرسید: (راننده ای برایت می فرستم تا تو را به مرکز اسلامی که پدرم آن جا کار می کند ببرد. آن جا به تو خواهند گفت که چگونه مسلمان شوی). بلافاصله به آن جا رفتم. در آنجا مسائل دینی و دستورات آن و فرائض و واجبات بعد از اسلام آوردن را برایم شرح دادند. همان جا شهادتين را بیان نمودم درحالیکه قلبم از شادی یا ترس، نمی دانم کدام یک و برایم قابل وصف نیست، می لرزید ".

 

امل می افزاید که زندگی او بعد از پذیرش دین اسلام تغییر کرده و آرامش و ثبات بیشتری پیدا کرد. غیر از این هم نمی تواند باشد، چون صبحش را با نماز صبح شروع می کند که به او نیرو، آسایش و روزی واسع و روزافزون از جانب خداوند متعال بخشیده و بواسطه ی اسلام راهش روشن گشته و دریافت که چگونه از لذت ها و خوشی های اندک به خاطر رضای خداوند متعال دست بکشد.

خدای متعال به او لطف کرده و در همان سالی که اسلام آورد با یک مرد مسلمان اردنی ازدواج کرد. اکنون این دو باهم زندگی آرامی دارند، که قدر او را دانسته و احترام گذاشته و حق او را محفوظ داشته و در آموختن قرآن و زبان عربی و مانند آن به او کمک می کند. وی همچنین برای شرکت در کلاس های دینی و نماز به مرکز اسلامی رفت آمد می کند و 20 سوره ی کوتاه قرآن كريم را خفظ کرده است.

 

امل می افزاید که برادرش هم اسلام آورده ولی در مالزی زندگی می کند، اما پدر و خواهرانش هنوز اسلام نیاورده اند. آن ها اورا به خاطر مسلمان شدنش تحت فشار نگذاشته و او را برای اتخاذ تصمیمش آزاد گذاشته بودند.

با این حال او همچنان در تلاش برای دعوت آن ها به اسلام می باشد. مخصوصاً خواهرش که با او در دبی ساکن بوده و هنوز بر دین مسیحیت هست.

در رابطه با روزه ی این سومین ماه رمضانی است که امل روزه می گیرد و ثبات و پایبندی زیادی بر روزه و نماز شب در این ماه مبارک دارد. او اولین ماه رمضان که در آن روزه گرفته را به خاطر دارد که چقدر برایش سخت بوده، اما به وضو و نماز و تلاوت قرآن کریم پناه می برده است تا از احساس گرسنگی و تشنگی و خستگی اش کم کند.

 

منبع: مجله ی اماراتي الاتحاد

والسلام

 

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com