تاریخ چاپ :

2025 Jul 01

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

مارتین شاهد از اسلواکی

(کسی که خداوند با میل و رضایت خود او را هدایت داد سینه اش را به روی اسلام باز نمود)

اسم من مارتین است و بیست و سه سال سن دارم. سال ها قبل از اینکه به دین اسلام مشرف شوم به آن خیلی علاقه داشتم. در سال 2004، در مسجدی در کویت ایمان خود را علنی نموده و مسلمان شدم. در برابر چندین برادر مسلمان که از غرور اینکه کسی به جمع اسلامی آنها پیوسته خوشحال بودند شهادتین را اعلام نمودم.

چطور شد که با این دین با عظمت و با شکوه آشنا شدم را برایتان تعریف می نمایم. وقتی که بچه بودم به تاریخ و جغرافیا خیلی علاقمند بودم. وقتی که جنگ افغانستان شروع شد این موضوع برایم ناراحت کننده بود ولی می دانستم که این مردم دارند برای عقیده و فرهنگ و کشورشان می جنگند.

هنگامی که به اطلس نگاه می کردم، نمی دانم چرا اما همیشه در صفحه ای که مربوط به کشورهای خاورمیانه بود مکس طولانی داشته و به آنها خیره می شدم. فیلم های زیادی راجع به مسلمانان از جمله جنگ و پادشاهان آنها و سرزمین هایشان را می دیدم. والدینم از کارهای من تعجب می کردند و همیشه می پرسیدند که دارم به چه چیزی فکر می کنم. به راحتی شیفته ی فرهنگ و سنت عرب ها شده بودم، آن موقع فقط هشت سالم بود.

آن روزها دنیای عرب با چالش بزرگی روبرو بود، جنگ ایران با عراق، فلسطین و افغانستان و لبنان. چیزی راجع به اسلام نمی دانستم ولی به کشورهایی که اسلام دین رسمی آنها بود علاقه داشتم. پس از آن شروع به مطالعه درباره ی اسلام کردم زیرا خیلی دوست داشتم مسلمان شوم. همچنان که داشتم بزرگ می شدم اطلاعات زیادی درمورد اسلام گردآوری می نمودم. از این رو حالا هم باورم نمی شود که مسلمان شده ام.

یک روز که تازه وارد دانشگاه شده بودم، مادرم که در کویت کار می کرد از من خواست تا برای دیدنش به آنجا بروم. این فرصتی بود تا بتوانم برای اولین بار در یک کشور مسلمان زندگی کنم. در آنجا به دیدن مساجد رفته و نماز با شکوه مسلمانان را از نزدیک مشاهده می نمودم. از این کار خیلی خوشم می آمد، تازه فهمیدم که رویای بچه گیم به حقیقت پیوسته. در کودکی غسل تعمید داده شدم ولی هیچ گاه نسبت به مسیحیت احساس رضایت نداشتم. از لحاظ معنوی سردرگم بودم.

تحت تأثیر زندگی مسلمانان واقع شده و تصمیم گرفتم بیشتر درباره ی اسلام مطالعه نمایم. شروع به خواندن ادبیات اسلامی کرده و کتاب های زیادی از شیخ فتح الله حائری که بر اساس پایه ی اسلامی بودند را مطالعه کردم. سرانجام بیشتر و بیشتر درمورد اسلام فرا گرفتم. ترجمه ی قرآن به زبان اسلواکی را خواندم، روش نماز خواندن را یاد گرفتم. پس از آن دوباره به کویت سفر کردم، از این بابت خوشحال بودم چون دوباره به دیدن مساجد و دوستان مسلمانم می رفتم. قبل از اینکه دومین سفر خود به کویت را داشته باشم مانند مسلمانان روزی پنج بار نماز می خواندم، ولی شهادتین را وقتی که دوباره به آنجا رفتم در مقابل امام و برادران و دوستان مسلمان اعلام نمودم.

واقعاً نمی دانم که چگونه اسلام مرا شیفته ی خود ساخت، اما احساس می کنم که در مسیر درستی قرار گرفته ام. فکر می کنم شیوه ی زندگیم بهتر شده است و کسی به جز پروردگارم نخواست که من مسلمان شوم. به خواست خدا هدایت یافتم و سینه ی خود را برای اسلام چاک نمودم. این لطف خداوند است و من نیز بسیار سپاس گزارم.

والسلام

 

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com