تاریخ چاپ :

2025 Jul 01

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

ماجرای اسلام آوردن مهدیه از آمریکا

من تازه مسلمان شده ام و در حال حاظر خیلی احساس تنهایی می کنم. قلباً و روحاً می دانم که راهی را که انتخاب کرده ام مسیر درستی می باشد. از مدت ها پیش به دنبال آرامش بودم تا اینکه آن را پیدا کردم. دین سابق من مسیحی بوده و اغلب سؤالات بسیاری در این باره می پرسیدم و هر چه سنم بالاتر می رفت بیشتر با آن دچار مشکل می شدم. بنابراین به کتابخانه رفته و شروع به خواندن قرآن نمودم. در آنجا از نگاه های مردم حس خوبی نداشتم. بارها می خواستم مسلمان شوم ولی هر بار آن را به تعویق می انداختم.

پذیرفتن این امر در منطقه ی سکونتم دشوار به نظر می رسید چون هیچ مسلمانی را نمی شناختم، ولی هر چه باشد با زحمت فراوان آن را بدست آورده بودم و نمی خواستم بیشتر از این صبر کنم. من زنی چهل و پنج ساله می باشم و سال ها پیش از همسرم جدا شده ام. ملیتم آمریکایی و سفید پوست هستم و از پنج سال پیش سعی داشتم تا لباس پوشیده بپوشم و روسری سر کنم. به عنوان یک زن تنها به توصیه و راهنمایی های زیادی نیاز داشتم تا در این باره کمک حالم باشد. در کل از این زندگی مادی خسته شده بودم و احتیاج به آرامش داشتم تا اینکه بالاخره در اسلام به آرامش ابدی رسیدم.

پایان

 

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com