تاریخ چاپ :

2025 Jul 01

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

کارمند سازمان اطلاعات سوئیس مسلمان شد

بسم الله الرحمن الرحيم

 

 

کارمند سازمان جاسوسی سوئیس بعد از مسلمان شدن اطلاعات مهمی را درباره ی این سازمان برملا ساخت و دولت سوئیس را به شدت تحت فشار گذاشت. در مصاحبه ای با خبرنگاران در قاهره، تازه مسلمان، کلود کوفاسی، داستانی پر از حوادث عجیب که از سوئیس شروع شده و تا مصر ادامه داشت را بازگو نمود.

کوفاسی بیان داشت که سال های زیادی برای سازمان جاسوسی سوئیس کار کرده و آخرین مأموریت او نفوذ در یک مرکز اسلامی در ژنو بود. او در آن جا خود را به مسئولان مرکز به عنوان یک مرد اروپایی که علاقه ی زیادی به دین اسلام و آشنایی با آن دارد معرفی کرده بود. با این حربه اعتماد آن افراد را کسب کرده بود.

اما کوفاسی اکنون در مصر و دور از سازمان جاسوسی سوئیس و کارهای آن زندگی می کند. وی با دو آمریکایی تازه مسلمان دیگر در یک آپارتمان زندگی می کند.

تقدیر چنان بود که کوفاسی در قاهره و بر سر سفره ی افطار در ماه مبارک رمضان با خبرنگار شبکه ی هفت ترکیه آشنا شده و شمه ای از سفر خود از ژنو به قاهره را برایش بازگو نماید. از زندگی پر از دروغ به بهشت راستی و ایمان.

کوفاسی در دیدار با این خبرنگار سخنش را اینچنین آغاز کرد: "من برای نفوذ در مرکز اسلامی ژنو مأموریت گرفتم. هدف من اختلاط با مسلمانان آن جا و نزدیک شدن به مدیر مرکز، شیخ هانی رمضان، و تبدیل شدن به یکی از افراد نزدیک به او بود.

سازمان جاسوسی به این موضوع مشکوک بود که مرکز مزبور بر جوانان مسلمان آن کشور و فرستادن آنان به عراق برای انجام عملیات انتحاری تثیر می گذارند."

او درباره ی موفقیت خود در نفوذ به مرکز اسلامی برای بار اول می گوید: "در رمضان سال 2003 با شیخ هانی آشنا شده و از او خواستم دین اسلام را برای من شرح دهد. به او گفتم می خواهم به جوانب فرهنگی این دین بپردازم."

بعد از آنکه جاسوس سوئیسی اعتماد همه در مرکز مذکور را به خود جلب کرد، به موجب مأموریت اطلاعاتی که داشت، اسلام آورد. اما از میزان تاثیر اسلام در این مدتی که با آن بوده بی خبر بود، ولی با این حال، باز به ندای درون خود توجهی نکرده و به مأموریت اطلاعاتی اش ادامه داد.

کوفاسی ادامه می دهد: "من فقط اسماً مسلمان شدم. پنج بار در روز به مسجد جامع رفته و نماز می خواندم. این موضوع البته چیزی بود که ماموریت اطلاعاتی من ایجاب می کرد، ولی این وظیفه ی شغلی، مسائل دیگری هم در درونم تحت تاثیر قرار داد. با این وجود به ندای درونم توجه نکرده و همچنان به وظیفه ی شغلی خود ادامه دادم."

بعد از چند ماه تجسس، تحت نظر گرفتن و تحقیق درباره ی افراد موجود در مرکز، کوفاسی جاسوس به این نتیجه رسید که شیخ هانی رمضان از اتهامی که سازمان جاسوسی سوئیس وی را بدان متهم می کرد بری بوده و بی گناه است. کوفاسی در آخرین گزارش خود درباره ی شیخ می نویسد: "هانی رمضان جزو اشخاصی نیست که آنگونه که رسانه ها و سازمان جاسوسی تصور می کنند، مردم را به عملیات تروریستی تشویق کند. او را تنها می توان مردی دانست که خود را وقف دین  کرده و تنها با صداقت و اخلاص به کسب رضایت و خوشنودی پروردگار می اندیشد."

استقامت شیخ او و دیگر افرادی که در مرکز کار می کردند را به شدت تحت تاثیر قرار داده بود، به گونه ای که کوفاسی مصمم گردید که دیگر به دروغ خود را مسلمان نخواند. کوفاسی در این رابطه می گوید:

"مراجعان مرکز اسلامی ژنو، جزو با استقامت ترین انسان هایی بودند که در عمرم دیده بودم، به ویژه شیخ هانی رمضان. برای همین مأموریتی که سرگرم به انجام رساندن آن در آن جا بودم کم کم بر دوشم سنگینی می کرد."

این عذاب درونی زیاد به طول نیانجامید و کوفاسی بعد از گوش سپردن به ندای درون اسلام آورد و این بار بنابر تمایل و اقناع درونی نمازهایش را می خواند و نه به خاطر مأموریت شغلی. او گزارش خود را که در ان شیخ هانی رمضان را تبرئه می کرد به سازمان جاسوسی فرستاد، اما آن ها به این گزارش اعتماد نکرده و از او خواستند که گزارشی بنویسد که در آن شیخ هانی رمضان را به این اتهام محکوم نماید. کوفاسی این خواسته را به شدت رد کرده و از شغل خود استعفا داد.

بعد از آن آن چه نباید اتفاق افتاد. کوفاسی چنین بیان می دارد: "بلافاصله بعد از استعفا از شغل جاسوسی، منزل من مورد عملیات سرقت واقع گردید و در خیابان در معرض ضرب و جرح قرار گرفتم. من هم با دوستان روزنامه نگارم تلفن کرده و موضوع را جزئیات کامل به اطلاع آنان رسانده و آن ها خبر را منتشر کردند که مانند طوفانی در کشور سر و صدا ایجاد کرد."

به لطف مصاحبه ی روزنامه ها و نشریات با کوفاسی، هجمه ی دستگیری یک بی گناه به اتهامی واهی محو شد. به لطف انتشار این اخبار کوفاسی توانست خود را نیز از تعرضات و حمله هایی که صورت می گرفت حفظ نماید. وی در این رابطه می گوید: "پس از انتشار اخبار توسط رسانه ها، سازمان جاسوسی پول و خروج امن از کشور را به من پیشنهاد داد، درصورتیکه سکوت اختیار کرده و تفاصیل بیشتری را درباره ی موضوع افشا نسازم. من هم پیشنهاد آن ها را پذیرفته و اکنون در قاهره هستم."

دین اسلام تغییراتی زیادی در زندگی کوفاسی ایجاد کرده است. او دروغ هایی که همیشه در مأموریت تجسس مسلمانان بدان عادت کرده بود را به یاد می آورد و می داند که اکنون دیگر دروغ جایی در زندگی او ندارد.

"من اکنون از یک زندگی بدون دروغ و ریا لذت می برم. خانواده ام به دلیل اسلام آوردن من با من قطع رابطه کرده اند، اما من اکنون خانواده ی بزرگ تر برادران مسلمان را دارم. الحمدلله رب العالمین."

 

پایان

 

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com