تاریخ چاپ :

2025 Jul 01

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

انیسه جورجیا لیلو

بسم الله الرحمن الرحیم

 

در سن جوانی ورود اسلام را به زندگیم خوش آمد گفتم. هنوز هم سال های قبل از مسلمان شدنم را به یاد می آورم که چقدر برایم ترسناک و عذاب آور بود. در اصل ماجرای اسلام آوردن من شباهت زیادی با داستان تازه مسلمانان دیگر دارد. اما چیزی که هنوز هم برایم جالب و حیرت انگیز است ارتباط آن با اتفاقاتی بود که دربرگیرنده ی نشانه ای از حقیقت بوده و به اذن پروردگار بر آنها مسلط می شدم و آن پیشامد اهمیتی نداشت.

من در آتن به دنیا آمدم، والدینم مانند اکثریت مردم یونان مسیحی ارتودکس هستند. در سال های اولیه ی زندگیم به خاطر ندارم که زیاد مذهبی بوده باشند. آنها زندگی عادی داشتند و گاهی به کلیسا می رفتند. اغلب مادربزرگ و پدر بزرگم اهمیت مسائل مذهبی را به آنها گوش زد می کردند. والدین مادرم هر دو کشیش زاده بودند و از سنت های آیین مسیحیت به خوبی آگاهی داشتند.

اکثر تعطیلات را با آنها سپری می کردم و هر شب داستان های انجیل راجع به مریم مقدس را برایم می خواندند اما اینها مانع داشتن تجربه های معنوی به خصوص خودم نمی شد. وقتی ده سالم بود، مشکلات خانوادگی زیادی داشتیم و رفتن به مدرسه خیلی برایم سخت بود و هیچ دوستی نداشتم.

 یک شب آهسته از رخت خوابم بیرون آمدم و تصمیم گرفتم به منظور درخواست کمک دعا بخوانم. تقریباً ده دقیقه همچنان ایستاده بودم و نمی دانستم با نام چه کسی دعا را آغاز کنم. آیا می بایست نام مسیح یا مریم و یا پدر مقدس را می آوردم. در آخر به نام هیچ یک از آنها دعا نکردم و به این نتیجه رسیدم که در این دین اشتباهات زیادی وجود دارد.  

والدینم پول زیادی را صرف آموزش و تعلیم من کردند، مدرسه ای را انتخاب نمودند که به عقاید مسیحیت احترام بگذارد. به هر حال اصول عقاید مذهبی یونانی ها بیشتر در کلاس درس تاریخ برایم الهام بخش تر بود تا کلاس دین و الهیات. از این رو آیین مسیحت جذابیت چندانی برایم نداشت، احساس می کردم که این فقط یک تکلیف است که گاهی با رفتن به کلیسا نشان دهم از آن قدردانی کرده ام.

هرگز به این باور نداشتم که در مقابل پیر مردی با لباس های زرین بیاستم و دو ساعت چیزهایی را ازبر بخواند تا سبب رستگاری و نجات من شود. اختلاف زیاد بین پیام کتاب مقدس و بکار بردن آن در زندگی مردم چیزهایی بودند که همیشه باعث ایجاد شک و تردید در من شده بود.

بیشتر اوقات با داستان هایی که در انجیل آمده است موافق بودم اما مردم دروبرم به چیزی را که از کتاب مقدس آموخته اند عمل نمی کردند. درعوض آنها مراسم های سنتی خود را با مقدار زیادی از آیین و نمادها تغییر دادند تا حدی که به جای عمل به اعتقادات همه ی باورهای آنها در این نمادها خلاصه شد.    

تنها چیزی که می بینیم این است که تأثیر آن را در زندگی مدرن امروزی قدغن کرده ایم. طوریکه انسان ها با ریه ی سالمی به دنیا می آیند اما با سیگار کشیدن آن را از بین می برند. خانواده ها از هم می پاشند، از زن سوءاستفاده می شود و بچه ها یتیم می مانند و این همه به خاطر تأثیرات الکل می باشد. ما هنوز هم فکر می کنیم نیازی نیست که آن ها را از زندگیمان برچینیم.

 

پایان

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com