تاریخ چاپ :

2024 Nov 21

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

خطر سؤال چرا؟ و چگونه؟ در دین!

بسم الله الرحمن الرحیم

خطر سؤال چرا؟ و چگونه؟ در دین!

 

عمر رضی الله عنه جمله ی شفا بخشش را این گونه بیان می کند: "روایت است كه عمر فاروق رضی الله عنه كنار حجرالاسود آمد و آن را بوسید و فرمود: به خوبی می‏ دانم كه تو سنگی بیش نیستی و نمی‌ توانی نفع و ضرری برسانی. اگر نمی ‌دیدم كه رسول ‏الله صلی الله علیه وسلم تو را می ‌بوسید، تو را نمی‏ بوسیدم"[1].


ایشان نگفتند: من حکمت این کار را نمی دانم تا آن را تصدیق کنم، چرا قبول کنم؟ چرا این گونه است؟ چرا الله تعالی حج را فقط برای کعبه قرار داده است؟ چرا نماز ظهر چهار رکعت، و نماز مغرب سه رکعت است؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟ و چرا؟!


اشخاص زیادی به دلیل همین، برای چه؟ چگونه؟ چرا؟ به گمراهی کشیده شده اند. این نوع سؤالات، بسیار خطرناک بوده و عاقبت بدی را در پی خواهند داشت. برای همین است که امام مالک رحمه الله در جواب شخص بدعت گری که پرسید الله تعالی بر عرش در آیه ای که می فرماید: {الله رحمن، که بر عرش قرار گرفت}[2] چگونه است؟ یعنی کیفیت قرار گرفتنش بر عرش چگونه است؟ مالک رحمه الله مدتی سکوت نمود تا اینکه بر پیشانیشان عرق جاری گشت، سپس فرمود: قرار گرفتن الله تعالی بر عرش ثابت بوده زیرا در قرآن و سنت وارد شده است. اما کیفیت آن مجهول است، یعنی کیفیت و چگونگی قرار گرفتنش نامعلوم است. ایمان داشتن به قرار گرفتنش بر عرش، واجب است اما سؤال کردن از کیفیت و چگونگی آن بدعت به حساب می آید؛ سپس به آن مرد فرمود: من تو را جز بدعت گری بیش نمی بینم. پس از آن امام مالک رحمه الله او را از مجلسش خارج کردند[3].


بسیاری از مردم هستند که به حکم شرعی اهمیت نمی دهند؛ بلکه فقط به دنبال

چرا؟ برای چه؟ چگونه؟ چرا الله این کار را کرده؟ چرا الله آن کار را منع کرده؟ برای چه این را حرام کرده؟ و ... هستند.

تو به خاطر عبادت کردن خلق شده ای، پس باید آن چه را که از تو خواسته بدون دانستن و ندانستن حکمتش آن را انجام دهی؛ اگر حکمتتش را دانستی فبها و نعمت و اگر نداستی پس بدان که اول و آخر حکمت این است: {و من جن وانس را نيافريده ام مگر برای اينکه مرا پرستش و عبادت کنند}[4].

و برای همین بود که صحابه رضی الله عنهم بر این نقطه توقف می کردند و فراتر نمی رفتند؛ آنان خیلی سریع اوامر و نواهی شریعت اسلامی را تصدیق می نمودند و در انجام نیکی ها از یکدیگر سبقت می گرفتند بدون آنکه از چراهای آن سؤالی بپرسند.


در سیرت نبوی آمده است برخی از مشرکان، پس از شنیدن داستان اسرا و معراج از زبان رسول الله صلی الله علیه وسلم نزد ابوبکر صدیق رضی الله عنه رفتند و به او گفتند: آیا خبر داری که دوستت گمان می برد شب گذشته به بیت المقدس رفته است؟!

ابوبکر رضی الله عنه فرمود: اگر چنین فرموده، راست گفته است.

گفتند: آیا باور می کنی که می گوید: شب هنگام به بیت المقدس رفته و قبل از صبح برگشته است؟!

فرمود: بله، چون در مسافت دورتر از این او را تصدیق کرده ام، و آن اینکه می گوید: هر صبح و شام از آسمان بر وی وحی می شود، من  وی را تصدیق می کنم.


از این رو ابوبکر صدیق رضی الله عنه را "صدیق" نامیدند[5].

این بود بارزترین صفات صحابه رضی الله عنهم؛ ایمان داشتن نسبت به اخبار شریعت بدون اینکه از چگونگی و کیفیت آن سؤالی کنند. و این نشان دهنده ی نهایت اعتماد و یقین داشتن به الله متعال است. آنان زمانی که چیزی را از رسول الله صلی الله علیه وسلم می شنیدند بدون آنکه آن را با چشم ببینند و یا حکمت آن را بدانند، بدان ایمان آورده و تصدیقش می نمودند.

به این دلیل است که بارزترین صفات مؤمنان، ایمان داشتن به امور غیبی است؛ الله جل و علا می فرماید: {کسانی که به غيب ايمان می آورند و نماز را بر پا می دارند و از آنچه روزی شان داده ايم انفاق می کنند}[6].

 

نویسنده: ام احمد

 

 

 

 



[1] "عَنْ عُمَرَ رضي الله عنه، أَنَّهُ جَاءَ إِلَى الْحَجَرِ الأَسْوَدِ فَقَبَّلَهُ، فَقَالَ:إِنِّي أَعْلَمُ أَنَّكَ حَجَرٌ، لا تَضُرُّ وَلا تَنْفَعُ، وَلَوْلا أَنِّي رَأَيْتُ النَّبِيَّ صلى الله عليه وسلم يُقَبِّلُكَ مَا قَبَّلْتُكَ" روایت بخاری.

[2] {الرَّحْمَٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ} طه:5

[3] روایت بیهقی در "الاعتقاد"، ذهبی در "العلو" و آلبانی در "مختصر العلو" آن را صحیح دانسته است.

[4] {وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ} ذاریات:56

[5] "سعى رجال من المشركين إلى أبي بكر رضي الله عنه، فقالوا: هل لك إلى صاحبك يزعم أنه أُسري به الليلة إلى بيت المقدس؟ قال: أو قال ذلك؟ قالوا: نعم قال: لئن قال ذلك لقد صدق، قالوا: أو تصدقه أنَّه ذهب الليلة إلى بيت المقدس، وجاء قبل أن يصبح؟ فقال: نعم، إني لأصدقه ما هو أبعد من ذلك، أصدقه في خبر السماء في غدوة أو روحة. فلذلك سُمِّي أبا بكر الصديق رضي الله عنه" روایت حاکم و آلبانی آن را در "السلسلة الصحیحة" نموده است.

[6] {الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ} بقره:3