تاریخ چاپ :

2024 Nov 09

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

حدیث فرستاده شدن ملک الموت به ‌سوی موسی علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم


حدیث فرستاده شدن ملک الموت به ‌سوی موسی علیه السلام


بخاری و مسلم از ابوهریره رضی الله عنه روایت کرده ­اند که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «ملک الموت پیش موسی فرستاده شد، چون نزد موسی رسید، موسی سیلی به او زد و چشمانش را بیرون آورد. ملک الموت پیش الله برگشت و گفت: مرا پیش کسی فرستاده ­ای که خواستار مرگ نیست، الله، چشمان او را برگرداند و گفت: دوباره پیش او برو و به او بگو: دستش را روی پشت گاوی بگذارد، هر مقداری مو زیر دست او پنهان شود در مقابل هر تار مو یک سال بر عمرش افزوده می­ شود.


موسی گفت: پس از آن چه؟ گفت: بعد از آن مرگ به سراغت می ­آید، موسی گفت: پس حالا مرگ را می­ خواهم، از الله خواست به مسافت پرتاب سنگی او را به زمین مقدس نزدیک کند.


رسول الله می ­فرمایند: «اگر در آن آنجا - مکان قبر موسی- بودم، قبر او را به شما نشان می­ دادم کنار راه پیش تپه­ ی شنی قرمز رنگ».


و در روایت مسلم آمده است: «موسی چشمان ملک الموت را زد و آنها را بیرون آورد».


و در تاریخ طبری از ابو هریره رضی الله عنه روایت شده است: «ملک الموت آشکارا نزد مردم می ‌آمد ولی بعد از حادثه ی موسی پنهانی پیش مردم می­ آمد».


ابو ریه بعد از نقل حدیث می ‌گوید: «حدیث بوی اسرائیلیات می ­دهد».

در پاسخ می ‌گویم:

بخاری و مسلم[1] از طریق طاووس به صورت موقوف و از طریق همام­ بن منبه به صورت مرفوع[2] حدیث را روایت کرده­ اند. ابن حجر می ‌گوید: «این حدیث از عبدالرزاق مشهور است، و محمد بن یحیی روایت طاووس را مرفوع ساخته و اسماعیلی نیز آن را ذکر کرده است». پس بدون شک حدیث مرفوع است، در حدیث همام مرفوع بودنش آشکار است و در روایت طاووس نیز حکم رفع دارد چون امری است که مجالی برای رأی در آن نیست، و روایت آن به صورت مرفوع، اسرائیلی بودن آن را دور می ‌سازد.


امام احمد در مسندش می‌ گوید: «در حدیث نکته ‌ای نیست که اشکالی را ایجاد کند. مگر اینکه بگویم، اگر موسی علیه السلام ملک الموت را شناخته و انبیاء هم مشتاق دیدار پروردگارشان هستند، چرا ملک الموت را طرد می ­کند و درِ دیدار با دوست را بر خودش می ­بندد. و این چیزی است که مقام انبیاء از آن منزه هستند.


حقیقتاً موسی علیه السلام او را نشناخته و گمان کرده دشمن است و قصد آزار او را دارد لذا از خودش دفاع کرده و نتیجه ی این دفاع، بیرون آمدن چشم ملک الموت می‌ شود؛ دفاع کردن از نفس در قانون آسمانی و زمینی عملی است مشروع است نه از اسرائیلیات.


در روایت چیزی دیده نمی ­شود که دال بر شناختن ملک الموت باشد و نزد مسلمانان معروف و مشهور است که ملائکه به هر شکلی در می ­آیند و قرآن در این مورد هر شک و شبهه­ ای را می ­زداید، لازم نیست پیامبران شکل مصنوعی ملائکه را تشخیص دهند، مثلاً قرآن داستان ابراهیم علیه السلام و ملائکه را ذکر می ­فرماید، ابراهیم علیه السلام آنها را نمی‌ شناسد چون اگر آنها را می­ شناخت به ایشان غذا تعارف نمی ­کرد، یا اگر لوط علیه السلام آنها را می­ شناخت ترسی از قومش به خود راه نمی ­داد.


دلیل دیگر برای اثبات موضوع این است: وقتی ملک الموت برای بار دوم برمی ­گردد و او را بین زندگانی سال‌ های متمادی و دیدار دوست مخیر می ­کند، مشتاقانه پیشنهاد مرگ را می ‌پذیرد.


در گذشته بزرگانی چون ابن خزیمه و مازری و قاضی عیاض و دیگران که عالم معقول و منقول بودند حدیث را اینگونه تفسیر کرده ­اند.


خلاصه باید بدانیم ملائکه اشکال مختلفی دارند، و هر کدام از اشکال، صورت حقیقی آنها نیست و اگر در شکل یکی از آنها دچار نقص شد مانند بیرون آمدن چشم، حقیقت خلقت آنها ا تغییر نمی ­کند، و این گونه، اشکال از حدیث زدوده می‌ شود.



برگرفته از کتاب "پاسداری راستین از سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم" تألیف: ابو محمد، محمد بن محمد ابوشهبه




[1]- امام بخاری در کتاب احادیث الأنبیاء باب وفاة موسی- فتح الباری ج۶ ص۳۴۲ – مسلم در باب فضائل موسی- مسلم بشرح النووی ج۱۵ ص۱۲۷،۱۲۸

[2]  حديثي كه سند شبه رسول الله صلى الله عليه وسلم مي رسد.