|
تاریخ چاپ : |
2024 Nov 23 |
www.mohtadeen.com |
لینک مشاهده : |
عـنوان : |
دیدگاه خاورشناسان معاصر دربارهی حدیث |
بسم الله الرحمن الرحیم دیدگاه خاورشناسان معاصر دربارهی حدیث مقاله ی زیر برگرفته از کتاب "پاسداری راستین از سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم" است. نویسنده ی کتاب «نظرة عامة فی تاریخ الفقه الاسلامی» کار خوبی کرده که دیدگاه شرق شناسان معاصر راجع به حدیث را به ما معرفی کرده و در صفحه ی 131 و صفحات پس از آن می گوید: «در میان طبقات متوسط آنان دیدگاهی دیگر مخالف با دیدگاه نخست تسلط یافت که حاصل آن با نقطه نظرات اسلامی سازگار و هماهنگ است»: «فینک» پس از ذکر تلاش های محدثان در تحقیق و نقد و بررسی حدیث می گوید: اگر منتقدان مسلمان در اثر اسبابی داخلی و خارجی هم نتوانسته باشند همه ی بخش های غیر صحیح حدیث را جدا کنند، منصفانه نیست هیچ اطمینانی به آنها در صحت حدیث نداشته باشیم، چرا که حدیث اسلامی، بر پایه ای صحیح و درست استوار است. و دیدگاهی که حدیث را تنها حاصل جعل و دروغ پردازی مردم قرن اول و دوم هجری می داند و حدیث را تنها نتیجه ی کردارها و تصورات نسل های اسلامی از عصر پیامبر و اصحاب می پندارد، در واقع دیدگاهی است که اصلا از تأثیر شگرف شخصیت پیامبر در میان مسلمانان، آگاه نیست و تلاشی که آثار تاریخی پیامبر در سنت و حدیث را باطل اعلام دارد، مبنی بر تفسیر مادی از تاریخ است، این تفسیر نمی خواهد امور الهی و اعتقادی قرآن، برجسته گردد و معتقد است قرآن از هزاران تصویر، نمونه ها، تأثیرات گوناگون و ارتباط و آمیختن با دیگر ملل، برگرفته شده است، چیزی که در پایان به این امر می انجامد که میراث اسلامی دارای شکل ها و رنگ های مختلف می باشد نه به گونه ای متحد و هماهنگ. مباحث و سخنانی که بر پایه ی این دیدگاه مبنی است و گِرد این اندیشه و تئوری می چرخد، حاصل آن، چنین است که هر حدیث فقهی، جعلی به شمار می آید، مگر اینکه دلیلی استوار بر خلاف آن ارائه گردد، در نهایت نتیجه این نظریه، باز شدن باب گمان و تردیدِ پایان ناپذیری است که بر اساس فرضیه و ظن و گمان استوار است و آنگاه امکان ندارد برای هیچ گونه امر صحیح عام و معتبری، هیچ نقد و انتقادی داشته باشیم. با وجود آن، آنها چگونه درباره ی امری که با شخصیت و جایگاه رسول الله صلی الله علیه وسلم همخوانی ندارد، اتفاق نظر عمومی دارند؟ آنها بر سر یک موضوع شدیداً متناقض مثل ماجرای «غرانیق»[1] متفق القول اند در حالی که در غیر آن که با رفتار رسول الله صلی الله علیه وسلم همخوانی دارد شک و تردید دارند. راویان مسلمان، متعصب به شمار نمی آیند آنهایی که چنین حدیثی از رسول الله صلی الله علیه وسلم را روایت می کنند که: «گوسفند گندم گونی به بت غرا تقدیم کردم و من دنباله رو آئین نیاکانم هستم» و همچنین روایت می نمایند که رسول الله صلی الله علیه وسلم پسرانش را به اسم عبد العزی، عبد مناف و قاسم نام نهاده و نامه اش را کنار تپه ی نخلة، به عبد الله بن جحش داد. در کنار اینها اخبار مربوط به خانواده و زندگی خصوصی رسول الله صل الله علیه وسلم مانند ماجرای زینب دختر جحش رضی الله عنها، حادثه ی افک (متهم نمودن ام المؤمنین عائشه رضی الله عنها به زنا) و داستان حفصه رضی الله عنها که در کتاب های معتبر حدیث به چشم می خورند و دلایل متقنی از طرف مستشرقین بر ضعیف بودن این احادیث ارائه نشده است، پس اگر اعتراف شود که بخشی از حدیث صحیح است، این خود از قبیل نظرات و آراء باطل است که احادیث کمی با شخصیت و جایگاه پیامبر همخوانی ندارد، را اصل و صحیح می داند و غیر آن را باطل می پندارد مگر اینکه دلیلی برای صحتش وجود داشته باشد!!!. حقیقتا اشتراک و اتفاق بسیار زیادی در حیات و زندگی مسلمانان در امور کوچک و بزرگ در اکثر کشورهای اسلامی و شهرهای مختلف، بهترین دلیل بر این است که روایت حدیث پیرامون تمسک به سنت در هر زمانی مطرح بوده است و مسلمانان آن را به عنوان هدف تغیر ناپذیر خود قلمداد نموده اند. و مبنی بر افکار و اندیشه های متناقضی نیست که شرایط و ظروف گوناگون و نسل های متأخر آن را پدید آورده باشد. آنگاه «فینک» به پاره ای از اشتباهات گولد زیهر و همقطاران متعصبش اشاره کرده و به صورتی صحیح به نقد آنها می پردازد[2]. نگاهی به سخنان «فینک»: حقیقتاً اظهارات فینیک و همفکرانش تحول مهمی در تاریخ خاورشناسی به شمار می آید، بعد از آنکه دیدگاه گولد زیهر و همنوعانش، سالیانی دراز بر فکر مستشرقین سیطره یافته بود، کسانی از میان خود آنان سر بر می آورد و نظریاتشان را پیرامون حدیث و محدثان نقد می کند و به حق اعتراف می نماید. و آن اینکه حدیث، مبنی بر پایه هایی محکم و خدشه ناپذیر است و ریشه ی آن به دوران نبوت برگشته و حاصل تحول دینی، سیاسی و اجتماعی مسلمانان نمی باشد چنان که زیهر می پندارد. در حقیقت گفته های فینیک و همفکرانش، نزدیک ترین نظریه به حق است که مسلمانان و به ویژه محدثان بدان اعتراف نموده اند و در نتیجه یکی می شود. با همه ی اینها می گویم که از ملاحظات دقیقی که فینک بر اکثر خاورشناسان داشته است این است که: آنان ماجرای «غرانیق» را تأیید می کنند در حالی که یکی از پوچ ترین و ناممکن ترین مسائل محسوب می گردد. چون عصمت رسول الله صلی الله علیه وسلم را زیر سؤال برده و خدشه ای بر نبوتش وارد می کند. درحالی که می بینیم آنها حکم بر جعلی بودن یا حداقل شک و تردید، نه تنها بر احادیث صحیح بلکه بر صحیحترین احادیث وارد می کنند، همچنان که پیرامون حدیث مورد اتفاق: (بار سفر جز به سوی سه مسجد نبندید...) که بخاری و مسلم روایتش کرده اند دیدگاه عجیبی را مطرح می کنند. میگویم: روش اکثر آنان چنین است، حدیث جعلی را صحیح و صحیح را ضعیف می پندارند و هوی و تعصب ایشان است که آنها را وادار به چنین موضع گیریِ غیرعلمی کرده است و باعث شده کینه پنهان شان علیه اسلام، رسول الله صلی الله علیه وسلم، قرآن کریم و سنت آشکار شود. یکی دیگر از نقدهای تیزبینانه ی «فینیک» این است که راویان مسلمان، متعصب نبوده بلکه بی طرفی را حفظ نمودند. دلیل او بر این ادعا این است که راویان مسلمان همانگونه که احادیث دال بر عصمت رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت می کنند، روایتی که عصمت و مقام نبوتش را مخدوش می نماید نیز نقل و گزارش می کنند. آنان اگر به بخش نخست اکتفا می کردند اشکالی نداشت ولی رعایت امانت و درستکاری در زمینه ی روایت، باعث شده است که حتی آنها از روایت هایی که ضربه بر عقیده ی صحیح و عصمت وارد می کند، پرهیز نکنند. ولی این بدین معنی نیست که آنان روایت می کنند و درجه ی روایت را - صحت، حسن، ضعف - و یا جعلی بودن را روشن نمی سازند هرگز، بلکه ایشان روایت کرده و به تبیین درجه اش می پردازند و یا دیگر دانشمندان محدث این مسئولیت را بر عهده می گیرند، چون همه ی محدثان و دیگران نیز اجماع دارند که حدیث جعلی جز به همراه بیان ساختگی بودنش روایت نمی شود وگرنه روایت کننده ای که از جعلی بودنش اطلاع دارد و آن را بیان نکند، بی نهایت گناه کار است. برگرفته از کتاب "پاسداری راستین از سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم" تألیف: ابو محمد، محمد بن محمد ابوشهبه [1]- ماجرای غرانیق داستانی است دروغین که دشمنان اسلام آن را اختراع کرده اند و چکیده ی آن چنین است: رسول الله صلی الله علیه وسلم در مکه سوره ی نجم را قرائت نمودند تا به آیهی: ﴿أَفَرَءَيۡتُمُ ٱللَّٰتَ وَٱلۡعُزَّىٰ١٩ وَمَنَوٰةَ ٱلثَّالِثَةَ ٱلۡأُخۡرَىٰٓ ٢٠﴾ [النجم: 19-20]. رسیدند ابلیس جملات: «تلک الغرانیق العلی وان شفاعتهن لترتجی» یعنی: "آنها کاروانک های برترند و شفاعتشان جای امید است" را بر زبانشان القا کرد. نه رسول الله صلی الله علیه وسلم و نه دیگر مسلمانان متوجه نشدند تا اینکه جبرئیل فرود آمد و تذکر داد. این ماجرا داستان بی اساسی است که نه عقل آن را می پذیرد و نه نقل. هر که می خواهد از آن آگاهی یابد به کتاب: [السیرة النبویه في ضوء القرآن والسنة: 1/375 تا 387]، مراجعه نماید. که پاسخ دندان شکن آنان را داده است. خیانت خاورشناس فرانسوی «بلا شیر» مترجم قرآن، به جایی رسیده که به هنگام ترجمه ی قرآن این دروغ را وارد نص قرآن کرده است که این کار علاوه بر اثبات خیانت و رعایت نکردن امانت علمی، دروغ پردازی آشکار وی علیه قرآن را نیز می رساند. [2]- نظرة عامة فی تاریخ الفقه الاسلامی: از صفحه ی 131-136. |