تاریخ چاپ :

2024 Nov 21

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

رد بر ادعای ابو ریه مبنی بر طرفداری ابوهریره رضی الله عنه از بنی امیه

بسم الله الرحمن الرحیم


رد بر ادعای ادعای ابو ریه مبنی بر طرفداری ابوهریره رضی الله عنه از بنی امیه

 

می ‌گوید: «وقتی بین جنگ بین علی و معاویه شروع شد، به طرفی روی آورد که دوست داشت و شکم را از انواع غذای اشتها آور سیر می‌ کرد. و این نویسنده بی ‌ادب ذکر می ‌کند: او ثروتمند نشد، مگر با ساختن حدیث به نفع بنی امیه، و چون برای آنها حدیث می‌ ساخت، بنی امیه عطایای زیادی به او می ‌دادند. و فرماندهان بنی امیه هر‌گاه خودشان بجایی می‌ رفتند، ابوهریره را نایب خود می ‌کردند".


او در این باب به چرند و پرندهایی می ‌پردازد که شایسته مرد با اخلاق و دینداری نیست، چه رسد به اینکه شایسته شخص مسلمان باشد.


1- هرگز ابوهریره رضی الله عنه طرفدار و پیرو بنی امیه نبوده و ثروتمند بودن ایشان قبل از سرکار آمدن بنی امیه بوده است، بزرگ‌ ترین دلیل، حسابرسی اموال وی توسط عمر رضی الله عنه در دوران خلافت مبارکشان است که نویسنده، داستان را در صفحه 192 ذکر کرد. هر چند آن را تحریف وتبدیل کرده بود.


روایات صحیحی وجود دارد که نشان می ‌دهد ابوهریره رضی الله عنه با بنی امیه مخالف بوده است، امام بخاری از عمرو بن یحی بن سعید روایت کرده که «پدر بزرگم گفت در مسجد رسول الله صلی الله علیه وسلم در خدمت ابوهریره رضی الله عنه نشسته بودیم مروان هم همراه ما بود. ابوهریره رضی الله عنه فرمود: از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که می ­فرمود: «نابودی امتم توسط غلام قریشی صورت خواهد گرفت». و در روایت دیگر: «غلامان نادان و گمراه».


سپس فرمود: «اگر بخواهید نام­ های آنها را خواهم گفت؛ همانطور که ابن حجر فرموده این داستان در دوران معاویه رضی الله عنه به وقوع پیوسته است، آیا ابوهریره رضی الله عنه که در زمان بزرگ امویان با چنین جرأتی در مقابل آنها حق می­ گوید، معقول است جیره خوار آنها باشد؟


مثالی دیگر برای بیان جرأت و حق‌ گویی ابوهریره رضی الله عنه در مقابل بنی‌ امیه، روایت ابن ‌ابی‌ شیبه از ابوهریره رضی الله عنه است که می­ فرماید: «پناه بر الله از حکومت کودکان، گفتند امارت کودکان چیست؟ فرمود: اگر از آنها اطاعت کنید هلاک خواهید شد ـ یعنی در دینتان ـ و اگر از دستورات آنها سرباز دارید شما را هلاک می‌ کنند ـ یعنی با کشتن شما یا از بین بردن دارایی ‌ها یا با هر دو».


حتی ابن ابی شیبه روایت کرده است، ابوهریره رضی الله عنه در بازار راه می ­رفت و می ­گفت: «بارالها! قبل از فرا رسیدن سال شصت هجری و حکومت کودکان مرا به بارگاه خودت برگردان». منظورش یزید بن معاویه است که در سال شصت هجری به قدرت رسید و همه می ­دانیم چگونه به قدرت رسید. آیا عقلاً ممکن است چنین فردی که اینگونه دعا می­ کند هوادار حکومت بنی امیه باشد؟ اگر مروان و افراد دیگر او را جانشین قرار می‌ دادند به خاطر تملق و طرفداری ایشان نبود بلکه به علت فضل و بزرگی ابوهریره رضی الله عنه بوده است.


دلیل دیگر برای اثبات این موضوع، ابن کثیر در [البداية والنهاية: ج 8، ص 108] از ابن سعد از ولید بن رباح نقل می­ کند: «زمانی که حسن رضی الله عنه را دفن می‌ کردند از ابوهریره رضی الله عنه شنیدم که به مروان می ­گفت: سوگند به الله تو والی نیستی و والی شخص دیگری است پس رهایش کن ـ هنگامی که می‌ خواستند حسن رضی الله عنه را نزد جدش رسول الله صلی الله علیه وسلم دفن کنند ـ و تو این کارها را می ‌کنی تا شخصی که غائب است ـ یعنی معاویه رضی الله عنه ـ را خوشنود سازی، مروان خشمگینانه به او گفت: ای ابوهریره! مردم می‌ گویند تو مدت کمی با رسول الله بودی ولی احادیث فراوانی را روایت می ­کنی؟ جواب داد، من در سال فتح خیبر مسلمان شدم، و بیش از سی سال عمر داشتم. و هرگز از ایشان جدا نشدم تا اینکه وفات نمود، و همراه ایشان در اطراف خانه‌‌ ی همسران ایشان می ‌گشتم، و خدمتش می ‌کردم، و در رکاب او می ‌دویدم، و حج نمودم و من داناترین مردم به احادیث او بودم، به الله سوگند قومی از من در ایمان سبقت گرفتند، اما می ‌دانند ملازمت و همراهی من با رسول الله صلی الله علیه وسلم چقدر بوده است، آنها از من در مورد احادیث رسول الله سؤال می ‌کردند، مانند عمر و عثمان و علی و طلحه و زبیر، نه به ‌الله سوگند هیچ حدیثی در مدینه و یا در مورد شخصی که منزلتی نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم داشت، و یا کسانی که او آنها را از مدینه بیرون فرستاده بود، نبود که من از آن بی ‌خبر باشم».


راوی می ­گوید: «سوگند به الله مروان بعد از این داستان و گفت وگو کاری به کار او نداشت».


اگر بر اساس گمان نویسنده ابوهریره رضی الله عنه طرفدار و جیره خوار بنی امیه باشد، آیا اینگونه در مقابل مروان می­ ایستد؟! اگر کلام ابوهریره رضی الله عنه در مورد حکومت بنی امیه درست نمی ­بود مروان سکوت می ­کرد و او را رها می نمود؟!


 

برگرفته از کتاب "پاسداری راستین از سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم" تألیف: ابو محمد، محمد بن محمد ابوشهبه