تاریخ چاپ :

2024 Jul 27

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

رد گمان در مورد حدیث «لا عدوی»

بسم الله الرحمن الرحیم


رد گمان در مورد حدیث «لا عدوی»


مقاله ی زیر برگرفته از کتاب "پاسداری راستین از سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم" است.


اما حدیث: «لا عَدْوَى وَلاَ طِيَرَةَ...» یعنی: "بیماری منتقل نمی ‌شود و نحوست حقیقت ندارد.." امام بخاری از ابی هریره[1] و ابن عمر[2] و انس بن مالک رضی الله عنهم روایت کرده است. و طبری از عائشه و سعد بن ابی وقاص روایت نموده و مسلم از ابوهریره و سائب بن یزید و جابر و انس و ابن عمر رضی الله عنهم[3] روایت کرده است.


پس راوی حدیث تنها ابوهریره رضی الله عنه نیست بلکه اصحاب بزرگوار دیگری هم آن را روایت نموده اند.


احتمال اینکه ابوهریره رضی الله عنه حدیث را وضع کرده یا در روایت آن دچار اشتباه شده باشد خیلی بعید و شاید غیر ممکن باشد. پس دلیل فراموش کردن یا چیزی دیگری است و اگر فرضاً قبول کنیم که فراموش کرده، قبل از داستان دعای رسول الله صلی الله علیه وسلم[4] صورت گرفته است. پس اشتباه کردن در بعضی احادیث با دعای رسول الله صلی الله علیه وسلم منافات ندارد. و این فراموش کردن هم علامت فضل و بزرگی ابوهریره رضی الله عنه است.


حکیم می ‌گوید:

چه کسی همه ی اخلاق و سجایا را برای باهوش بودن یک فرد به حساب می ‌آورد، همین کافی است که معایبش قابل شمارش باشد[5].


بیان این حافظه قوی را در کلام ابی سلمه انصاری می ‌بینیم که می ­گوید: «ندیدم غیر از این حدیث[6] حدیث دیگری را فراموش کرده باشد».


حتی در روایت دیگر، ابو سلمه بین فراموش کردن ابوهریره رضی الله عنه یا نسخ حدیث توسط حدیث دیگری دچار تردد شده است[7].


خلاصه اگر فرضاً قبول کنیم فراموش کرده است احتمالی و جزئی بوده، و غیر ممکن نیست که سکوت یا رجوع و روایت نکردن حدیث دلیل دیگری داشته باشد. مثلاً معتقد به نسخ حدیث بوده است.


اینک قول ابن حجر را در تعلیق بر کلام ابی سلمه نقل می­ کنم، تا تفاوت عالم حقیقت‌ جو با نادان عالم نما روشن گردد. می ­گوید: «ابو سلمه در روایت انس گفته سوگند می ‌خورم که همانا در مورد آن با ما سخن می‌ گفت ولی نمی­دانم آیا ابوهریره حدیث را فراموش کرده یا یکی از اقوال دیگری را نسخ کرده است. کلام ابوسلمه بیان می کند که ابوهریره معتقد بوده بین دو حدیث تعارض کامل وجود دارد. و در باب جذام[8] از روش جمع بین آنها سخن گفتیم».


ابن التین می­ گوید: «شاید ابوهریره رضی الله عنه قبل از شنیدن حدیث پهن کردن عبا[9]، حدیث «لاعدوي... را شنیده باشد».


بعضی می ­گویند: «منظور از داستان عبا این است که حدیث آن روز را فراموش نکرده نه اینکه همه ی احادیث را فراموش نمی ­کند و برای همیشه فراموشکاری از او زدوده می‌ شود». بعضی هم می ­گویند: «حدیث دوم ناسخ حدیث اول است».


قرطبی می­ گوید: «احتمال دارد چون ابوهریره رضی الله عنه دید بین دو حدیث اختلاف وجود دارد و قابل جمع نیستند، جائز دانسته یکی از احادیث را روایت کند و در مورد حدیث دیگر سکوت اختیار فرموده است، و احتمال دارد که او از این ترسیده که برخی انسان‌ های نادان تصور تناقض بین دو حدیث کنند اولی را ذکر کرده و از دومی سکوت کرده اما چون بعداً از موضوع مطمئن شده، هر دو حدیث را روایت کرده است»[10].


پس فراموشکاری ابوهریره رضی الله عنه یقینی نیست و قابل تأویل است و اگر فرضاً قبول کنیم که فراموش کرده، بین دو حدیث تعارض وجود ندارد. آیا بعد از این تأویلات و توضیحات، ابوریه حق دارد اینگونه ناجوانمردانه به طعن و هجوم علیه ایشان بپردازد؟


 

برگرفته از کتاب "پاسداری راستین از سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم" تألیف: ابو محمد، محمد بن محمد ابوشهبه


 



[1]  کتاب الطب باب لا هامة.

[2]  کتاب الطلب باب لا عدوی.

[3]  مسلم بشرح النووی ج۱۴ ص۲۱۳ ۲۱۸.

[4]  خلاصه ی داستان این است که برای عدم فراموشی ابوهریره رضی الله عنه دعا کردند.

[5]- منظور این است که شخصی که می‌ شود عیبش را شمرد حتما دارای عیبی کمی است که قابل شمارش است، و چون هیچ انسانی بی‌ عیب نیست تنها کسانی بهترین هستند که عیبشان چنان کم باشد که بتوان آن را شمرد.

[6]- حدیث: لاعدوی ولا...

[7]- نگا: صحیح بخاری کتاب الطب باب لا عدوی

[8]- ج 10، ص 199.

[9]  همان حدیثی که رسول الله صلی الله علیه وسلم برای عدم فراموشی برایش دعا نمودند.


[10]- حدیث «لاعدونی....» و حدیث «ازجزام فرارکن....» و شبیه آن مانند این حدیث: «شخص بیمار را نباید نزد افراد سالم برند»، علما در جمع احادیثی که مسری بودن بیماری را اثبات کرده و احادیثی که می‌ گویند بیماری سرایت نمی‌ کند، چند نظر دارند که بهترین آن چنین است که مراد از نفی سرایت، این است که چیزی خود به خود سرایت نمی‌ کند و این در رد تفکر جاهلیت است که معتقد بودند بیماری‌ ها خود به خود سرایت می‌ کنند پس رسول الله صلی الله علیه وسلم باور آنها را باطل نمود و خوردن همراه با شخص جذامی برای این بود که بیان کند که الله ذاتی است که شخص را بیمار نموده و یا شفا می‌ دهد. اما احادیثی که از نزدیک شدن به جزامی‌ ها و مانند آن نهی می‌ کند به خاطر اثبات قاعده‌ ی اسباب است و عمل رسول الله صلی الله علیه وسلم اشاره به این دارد که این اسباب در تأثیر گذاری مستقل نیستند بلکه الله اگر بخواهد تأثیر آن را از بین می‌ برد و اگر بخواهد تأثیر آن را باقی می‌ گذارد پس به اذن الله مؤثر خواهد بود.