|
تاریخ چاپ : |
2024 Nov 23 |
www.mohtadeen.com |
لینک مشاهده : |
عـنوان : |
افراط و غلو صوفیان در مقام و منزلت اولیاء و شیوخ برخلاف عقیده اهل سنت و جماعت است |
اهل سنت عقیده دارند که باید با اولیاء الله دوست و با دشمنان آنان دشمن بود. خداوند تعالی میفرماید: «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ » (المائده: 55). «تنها خدا و پیغمبر او و مؤمنانی یاور و دوست شمایند که خاشعانه و خاضعانه نماز را به جای میآورند و زکات مال به در میکنند». و فرمودهاند: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ »(الممتحنه: 1). «ای مؤمنان! دشمنان من و دشمنان خویش را به دوستی نگیرید». اولیاء خدا مؤمنان با تقوایی هستند که نماز را خاضعانه به پای میدارند، و زکات مال را میپردازند، و ما باید آنها را دوست داشته باشیم، و به آنان اقتدا کنیم. ولایت فقط بر عهدة اشخاص معینی نیست، هر مؤمن باتقوایی، دوست خدا است، و ولی از خطا معصوم نیست، این معنی ولایت و اولیاء و حق آنها نزد اهل سنت و جماعت است. اما اولیاء نزد صوفیه اعتبارات و ویژگیهای دیگری دارند، اینان ولایت را، بدون هیچ دلیلی از شارع، ولایتشان را به اشخاص معینی میدهند، چه بسا ولایت را به کسانی میدهند که نه تنها مؤمن و متقی نیستند، بلکه گاهی به ضد آن مثل شعبده بازی و سحر و حلال شمردن حرام معروف و شناخته شدهاند. چه بسا افرادی را ترجیح دهند که خواهان برتری آنها بر پیامبرانند ـ صلوات الله وسلامه علیهم ـ چنان که یکی از آنها میگوید: مقام النبوة في برزخ فويق الرسول ودون الولي مقام نبوت در برزخ بالای پیامبر و پایینتر از ولی است. و میگویند: که اولیاء از همان منبعی که فرشته وحی را دریافت کرده و به رسول میرساند، نیز وحی خود را میگیرند و معصوم نیز هستند.
شیخ الإسلام ابن تیمیه رحمه الله میگوید: بسیاری از مردم در این مورد اشتباه میکنند، گمان میکنند که فلان شخص ولی خدا است و هر چه بگوید، از او قبول میشود، و هر کاری را که انجام دهد درست است، اگرچه با کتاب و سنت مخالفت داشته باشد. و با ولی موافقت میکنند. و با آنچه که خدا به وسیله رسولش فرستاد، و تصدیق کردن اخبار آن و اطاعت کردن دستورات رسول را واجب شمرده بود، مخالفت میکنند. در ادامه میگوید اینان به شبيه نصارى هستند که خداوند تعالی در مورد آنها فرمود: «اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ» (التوبه: 31). «یهودیان و ترسایان علاوه از خدا، علماء دینی و پارسایان خود را هم به خدایی پذیرفتهاند [زیرا علماء و پارسایان، حلال خدا را حرام، و حرام خدا را حلال میکنند، و خودسرانه قانونگذاری مینمایند، دیگران هم از ایشان فرمان میبرند و سخنان آنان را دین مینامند و کورکورانه به دنبالشان روان میگردند. ترسایان افزون بر آن] مسیح پسر مریم را نیز خدا میشمارند. [در صورتی که در همه کتابهای آسمانی و از سوی همه پیغمبران الهی] بدیشان جز این دستور داده نشده است که: تنها خدای یگانه را بپرستند و بس. جز خدا معبودی نیست و او پاک و منزه از شرکورزی و چیزهایی است که ایشان آنها را شریک او قرار میدهند».
در مسند حدیثی آمده است که ترمذی آن را صحیح دانسته است. روایت میکند که عدی بن حاتم در مورد تفسیر این آیه از رسول الله ص سؤال کرد و گفت: آنها را عبادت نکردند، پیامبر صلی الله علیه سلم فرمود: حرام را برای آنها حلال و حلال را بر آنها حرام کردند. پس [مردم نیز از آنها] اطاعت کردند و این عبادت آنها برای خودشان بود، و تا اینکه گويد: از این چنین افرادی زیادند که خود را ولی الله میپندارند و در بعضی از امور کشفهایی میکنند و کارهای خارق العادهای انجام میدهند، مثلاً، به شخصی اشاره میکند و آن شخص میمیرد یا در هوا به مکّه یا جاهای دیگر پرواز میکند، یا روی آب راه میرود، یا بعضی از مردم از او طلب یاری و کمک میکنند و او در حالیکه غائب و یا مُرده است، حاجت آنها برآورده میکند، و یا مردم را از آنچه که از آنان دزدیده شده و یا حال و وضعیتی که از آنها غائب است و یا بیمار و چیزهایی از این قبیل، باخبر میکند، و این امور هیچ کدام دلیل بر آن نیست که صاحب آن، ولی خدا باشد. اولیاء خدا اتفاق نظر دارند که چنانچه فردی در هوا پرواز کند یا حتی روی آب راه برود مورد قبول واقع نمیشود مگر آنکه اطاعت او از پیامبر صلی الله علیه سلم و دستورات و نواهی او ثابت شود.
کرامات اولیاء الله از این امور بزرگتر است. این امور خارق العاده است و اگر صاحب آن ولی خدا باشد، ممکن است دشمن خدا نیز بتواند آنها را انجام دهد. زیرا کافران و مشرکین و اهل کتاب و منافقین و اهل بدعت و شیطانها، نیز میتوانند این اعمال خارق العاده را انجام دهند، پس نباید هر کسی را که میتواند کاری از این قبیل انجام دهد، ولی خدا دانست. کسانی اولیای خداوند هستند که دارای صفات، افعال و أحوالی هستند که کتاب و سنت بر آن دلالت میکنند، با نور ایمان و قرآن و به وسیله حقائق باطنی ایمان و [رعایت] قوانین ظاهری اسلام شناخته میشوند. برای مثال امور ذکر شده و مانند آن، ممکن است در اشخاصی دیده شود که هیچ کدام از آنها نه وضو میگیرند و نه نمازهای واجب را میخواند، بلکه با چیزهای نجس و سگها مراوده و همنشینی دارد در آلاچیقها و خاکروبهها و قبرستانها و به زبالهدانیها پناه میبرد، بوی بدی میدهد و طهارت شرعی و نظافت را رعایت نمیکند. در ادامه میگوید: اگر شخص با این نجاستها و پلیدیهایی که شیطان آنها را دوست میدارد، تماس نزدیک داشته باشد و به خاکروبهها که شیطان در آن حاضر است پناه میبرد یا مار و عقرب و زنبور و گوش سگ را بخورد که همه اینها پلیدی و هرزگی هستند، و یا ادرار و چیزهایی از این قبیل نجاسات که شیطان آن را دوست دارد مینوشد، یا به غیر خدا پناه میبرد، و از مخلوقات طلب یاری میکند و رو به آنها میکند و یا به شیخ خود سجده میبرد و خدای جهانیان را مخلصانه نمیپرستند، یا با سگ و آتش رابطه دارد و یا به خاکروبهها و مکانهای نجس یا به قبرستانها و به ویژه قبرستانهای کفار و یهود و نصارى و مشرکان پناه میبرد، یا از شنیدن قرآن نفرت دارد و شنیدن ترانه و شعرسرودههای شیطان را بر قرآن و شنیدن کلام خداوند تعالی ترجیح میدهند، پس اینها علامتها و نشانههای اولیاء شیطان است نه اولیای خداوند.( مجموع الفتاوی، (11/210 – 216) )
صوفیه به این حد از دادن ولایت به چنین افرادی، اکتفا نکردند، حتی به آنها نوعی صفات ربوبی دادند، در هستی دخل و تصرف میکنند و از عالم غیب باخبر هستند و طلب کسانی که آنها را میخوانند را چنان جواب میدهند که فقط خدا میتواند آن را برآورده کند. آنها را یاری دهنده، قطب و وتد مینامند، در سختیها نام آنها را فریاد میزنند، در حالیکه آنان یا مردهاند و یا غائبند، برآورده کردن حاجتهای خود و گشایش در سختیها را از آنان میخواهند، پیرامون آنها هالهای از تقدس به وجود آوردهاند آنها را پس از مرگشان در برابر خداوند، پرستیدند، بر مقبرههای اینان ضریحها ساختند و از تُربت آن تبرک میجستند و پیرامون قبرهایشان طواف میکردند و با انواع نذر کردن به آنان تقرّب میجویند و اسم آنها را به هنگام نیازمندیهایشان فریاد میزدند، این راه و روش صوفیه در مورد ولایت و اولیاء است.
سایت مهتدین |