|
تاریخ چاپ : |
2025 Jul 16 |
www.mohtadeen.com |
لینک مشاهده : |
عـنوان : |
نقد اقنوم روح القدس |
قبلا بيان داشتيم که عقيدۀ تثليث تا زمان انعقاد مجمع نيقيه و پس از آن نيز حيثيت رسمي نداشت، و در مجمع نيقيه که توسط امپراطور گوستوتين داير گرديده بود، تنها الوهيت مسيح علیه السلام به تصويب رسيده بود، اما در مورد الوهيت روح القدس بحثي صورت نگرفت، و آنرا به لزوم ديد مردم واگذار نمودند که در نتيجۀ اين امر، به اختلافات شديدي ميان کليساي روم از يک طرف -که قائل به تثليث و الوهيت روح القدس بود – و کليساي قسطنطنيه از طرف ديگر – که روح القدس را خدا نميدانست، منجر شد، بناءًا حاکم وقت مجبور شد تا در سال 869 ميلادي مجمع متشکل از اساقفه هر دو کليسا را براه اندازد که در آن (150) کشيش شرکت نمودند، و در نهايت جلسه، الوهيت روح القدس را به تصويب رساندند، و اين چنين ضلع سومي مثلث اقانيم تکميل شد. درين جلسه اسقف کليساي روم که مدافع شديد نظريه الوهيت روح القدس بود چنين استدلال نمود: «نزد ما «روح القدس» جز «روح الله» معناي ديگري ندارد، و روح الله تعالي جز حياتش چيزي ديگري نيست، پس اگر ما بگوئيم که: روح القدس مخلوق است، اين قول مستلزم مخلوق بودن روح الله مي شود، و اگر ما بگوئيم که: روح الله مخلوق است، از آن مخلوق بودن حيات الهي لازم مي آيد که آن موجب کفر است»([1]). اين تنها دليلي بود که براي اثبات الوهيت روح القدس، از جانب اسقف مذکور ارائه شد، که تناقضات و پيچيدگي هاي اين دليل را بعدا بيان خواهيم کرد. اما در کتاب مقدس مسيحيان هيچ دليلي بر الوهيت روح القدس وجود ندارد، جز اينکه ادعاء ميکنند که روح القدس در کتاب مقدس ما به صفاتي وصف شده است که آن صفات تنها شايستۀ مقام الوهيت مي باشد.
رد شبهه هاي نصاري دراين مورد: آنچه را که مسيحيان براي اثبات اقنوم سوم، دليل ميگردانند، نا کافي و غير قابل قبول است: اول: يهوديان که وارثين اصيل تورات هستند از نصوص تورات چنين مسئله را درک نکرده اند. دوم: آنچه در انجيل هاي نصاري آمده است هيچ يک آن بر الوهيت روح القدس دلالت ندارد. بطور مثال در قصۀ حاملگي مريم به عيسي علیه السلام از روح القدس نام برده شده است. چنانچه در انجيل متي، فصل اول، فقره 18 آمده است: «مريم مادر او که به عقد يوسف درآمده بود، پيش از آنکه به خانۀ شوهر برود، از روح القدس حامله شد». در عبارت فوق انجيل، مراد از «روح القدس» جبرئيل علیه السلام فرشتۀ مؤکل به وحي است. و توضيح اين مطلب در انجيل لوقا، فصل اول، فقره 26 چنين آمده است: «در ماه ششم جبرئيل فرشته از جانب خدا به شهري به نام ناصره که در ولايت خليل واقع است، به نزد دختري که در عقد مردي به نام يوسف از خاندان داود بود، فرستاده شد». به اساس عبارت لوقا در قصۀ مذکور، در همۀ مواضعي که در انجيل از روح القدس نامبرده شده است بطور قطع و يقين، جبرئيل علیه السلام مراد است، و اين ادعاء، ما را به آنچه که يوحنا در مورد روح القدس ذکر نموده است، تقويت مي بخشد. لوقا در انجيل خود، فصل 16، فقرهء 12 چنين نقل نموده است: «وقتي او که روح راستي است، بيايد شما را به تمام حقيقت رهبري خواهد کرد، زيرا او از خود سخن نخواهد گفت، بلکه در بارۀ آنچه بشنود سخن ميگويد». مطلب عبارت فوق اينست که او از خود هيچ اختياري ندارد، بلکه او مأمور و پيرو ذات ديگر است. زيرا اگر او خود إله باشد، بايد از خود سخن بگويد، نه اينکه سفير ديگران باشد.
روح القدس يعني چه؟: در مواضع زيادي در انجيل و نيز در قرآن کريم، «روح» گاهي مقيد به قيد «القدس» ذکر شده است و گاهي مطلق ذکر شده است. چنانچه الله تعالي ميفرمايد: « وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ» (البقرة: 87). پس مطلب از روح القدس دراين مواضع چه ميباشد؟ آيا در همۀ اين مواضع مراد همان فرشته ای موظف به وحي است؟ امام ابن تيميه رحمه الله دراين مورد ميفرمايد: «گاهي مراد از روح القدس، همان فرشته ای گرامي جبرئيل علیه السلام، و گاهي بمعناي وحي، و رهنمائي و تأييد ميباشد که خداوند به توسط فرشته و يا بدون آنها ميفرستد، و گاهي اين دو معنا باهم متلازم ميباشد. به اين معنا که نزول وحي و فرشته باهم متلازم ميباشد، و همچنان تأييد خداوند به بندگانش گاهي به توسط فرشته وگاهي توسط هدايت از جانب او تعالي صورت ميگيرد»([2]). به هر حال مقصود ابن تيميه رحمه الله اينست که تفسير «روح القدس» به حيات خداوند، چنانکه مسيحيان مي کنند، باطل است. زيرا از کلام پيامبران متقدم و متأخر دانسته مي شود که مراد از روح القدس، امري است که الله تعالي بر پيامبران و بندگان صالحش فرو ميآورد که نزول آن گاهي همراه با فرشته و گاهي با نصر و تأييد از جانب او تعالي ميباشد. و به فرض ثبوت کلام منسوب به عيسي علیه السلام «پس برويد و همۀ ملتها را شاگرد من سازيد، و آنها را به نام پدر و پسر و روح القدس غوطه کنيد»، تفسير درست آن چينن است که: مردمان را امر کنيد تا به الله و پيامبر فرستادۀ او، و به فرشته ای که توسط او بر پيامبر خود، وحي فرستاده است، ايمان بياوريد، به اين اساس کلام مذکور عیسی علیه السلام، در حقيقت تأکيد برضرورت ايمان به الله تعالي، به فرشتگان، کتابهاي آسماني و به پيامبران ميباشد. و اين امر حق است که عقل سالم و نقل صحيح بر صحت آن دلالت دارد. و طوريکه مسيحيان عقيده دارند، اگر ما روح القدس را کانديد مقام الوهيت بدانيم، دراين صورت بر مسيحيان لازم است که از دو امر، يکي را انتخاب کنند: و آن اينکه يا الوهيت روح القدس پذيرفته اناجيل را تکذيب کنند. چون در انجيل طوريکه ما قبلا ذکر نموديم مذکور است که مريم از روح القدس حامله شد، و روح القدس را «لوقا» در انجيل اش به جبرئيل علیه السلام فرشته ای وحي تفسير کرده است، و يا اينکه به آنچه در انجيل مذکور است ايمان آورده و الوهيت روح القدس را نفي کنند. در اين صورت، تفسير نماينده اسقف روم، روح القدس به روح الله، و حيات الله، باطل ميشود. چون مسلم است که روح القدس يعني جبرئيل و ساير فرشتگان از جملۀ مخلوقات خدا هستند، در حاليکه صفت حيات الهي و ساير صفات خداوند مخلوق نيست. در نهايت بايد گفت که: مسئله ای تثليث را به اعتراف خود نصاري، در تورات و کتابهاي ملحق به آن نميتوان يافت، بلکه اين عبارت برخي اناجيل است که: «مردم را بنام پدر و پسر و روح القدس غوطه کنيد» و از همين عبارت مجمل و مبهم، کشيشان نصراني با تأثر از فلسفه هاي وثني پيشين در پي اثبات تثليث شدند.
سایت مهتدین -------------------------------------------- [1] - به نقل از : النصرانية والإسلام ص: 45 [2] - الجواب الصحيح : 2/97- 98 |