|
تاریخ چاپ : |
2025 Jul 16 |
www.mohtadeen.com |
لینک مشاهده : |
عـنوان : |
محتویات و مطالب کتاب مقدس |
اهل کتاب (مسیحیها) معتقد هستند که کتاب مقدس شامل دو پیمان و عهد اساسی میباشد: عهد اول: کتاب عهد قدیم منظور از کلمهی عهد، پیمان و میثاق است، یعنی کتاب بزرگ (تورات) میثاق و پیمانی را بیان کرده که این عهد و پیمان را از مردم گرفته است. نامگذاری این عهد و پیمان به نام عهد قدیم به آن زمانی که حضرت موسی علیه السلام عشاء ربانی را به جا آورد و خون آن را بر طایفهی بنی اسرائیل پاشید بر میگردد. عهد قدیم عقیده و اعتقاد بنی اسرائیل است. آنها بر این باورند که این عهد وحی بوده و از طرف خدا نازل شده است. به همین خاطر عقیده، شریعت، قانون و مسائل اخلاقی خود را از آن میگیرند و برای شناخت و آگاهی از تاریخ خودشان به آن استناد میکنند.
عهد دوّم: کتاب عهد جدید نامگذاری این عهد به نام عهد جدید مربوط به چیزی است که پولس[1] به آن اشاره کرده است، که یسوع مسیحی بر روی صلیب مرده و خونش ریخته شده است به همین خاطر گفتهاند یسوع شریفترین و عالی مقامترین عهد جدید است. کتاب بزرگ عهد جدید شامل مسائل و تقسیمات زیر است: 1- انجیلهای چهارگانه که ذکر شدند. 2- اعمال و کارهای فرستادگان که از تاریخ پیدایش کلیسا و ظهور پولس صحبت میکند. 3- رسالههای مقدس که شامل موعظهها و راهنماییهایی برای کلیساها میباشد و تعداد آنها بیست و یک رساله است که چهارده رساله را پولس نوشته است. و هفت رساله ی دیگر آن را رسالههای کاتولیکی مینامند.[2] آیا کتاب مقدس (العهد الجدید) کلام خداست؟ زمانی که انجیل اصلی، همان انجیلی که خداوند آن را برای عیسی علیه السلام وحی کرده است به صورت کامل و موثق وجود ندارد همان طور که سابقاً اشاره کردیم آیا این انجیلی که هم اکنون در اختیار مسیحیها قرار دارد و آن را کتاب مقدس مینامند کلام خداوند است؟ یا به عبارت دیگر چه چیزی تحریف و تغییر انجیلهای چهارگانه را ثابت میکند؟ جواب این سؤال را میتوان از جهتهای مختلف بررسی کرد:
الف: تضاد اقوال انجیلیها هر کس به کتاب عهد جدید نظری بیندازد به خاطر تناقضات زیاد آن میان اقوال انجیلهای چهارگانه حیرت و تعجب او را فرا میگیرد. از جمله این تناقضات: الف) مثال: 1- در تصحیح دهم از انجیل مرقس شماره 17 آمده است: یک نفر که از خانه خارج شده بود و هنگام رفتن در جاده، باپا به پهلوی اسپش می زد از او میپرسید ای معلم صالح چه کاری را انجام دهم تا زندگی ابدی را بدست آورم؟[3] 2- در تصحیح دهم ازانجیل مرقس شماره 18 آمده است: (یسوع به او گفت : چرا مرا صالح صدا میزنی؟ هیچ کسی جز الله صالح نیست.[4] 3- در تصحیح دهم در انجیل یوحنا شماره 11 آمده است: (من مسئول و سرپرست صالح هستم و مسئول صالح خود را از چیزهای بیهوده و خرافات دور میکند.[5] یک دفعه منکر آن است که صالح باشد و میگوید هیچ صالحی جز الله وجود ندارد و مرتبة دیگر میگوید او صالح است و تمام چیزهای بیارزش و نادرست که به او نسبت میدهند دروغ است: ب) مثال دیگر در تصحیح چهاردههم از انجیل مرقس شماره 30 آمده است: (یسوع به او گفت: آن چه حق است به شما میگویم امروز در این شب قبل از این که خروس دو مرتبه بخواند سه دفعه میگویی که شما را نمیشناسم و انکار میکنی. در حالی که در تصحیح بیست و دوم انجیل لوقا شماره 34 آمده است: (گفت: ای پطرس به شما میگویم امروز خروس نمیخواند قبل از اینکه سه مرتبه انکار میکنی که شما مرا میشناسی.[6] یکی از این دو عبارت دروغ و تهمت و افترا میباشد چون هر زمانی نسبت خبری در مورد یک چیز تضاد پیدا کرد دروغ یکی از آنها قطعی است.[7] ج) مثالی دیگر: در تصحیح بیست و هفتم از انجیل متی شماره 38 آمده است که این عین عبارت آن است: (در آن موقع دو تا دزد یکی از طرف راست و دیگری از طرف چپ با او به صلیب آویخته شدند.)[8] و انجیل شماره: 44 و تصحیح دهم عین عبارت آن این است: (به همین خاطر آن دو دزد که با او صلیب شدند از او ایراد گرفتند.)[9] در انجیل لوقا شماره 33 تصحیح بیست و سوم آمده است: (زمانی که او را به آن جایی بردند که ادعا میکرد جمجمهاش را آن جا با دو گناهکار دیگر یکی از طرف راستش و دیگری طرف چپش صلیب زدند.)[10] و باز انجیل لوقا شماره 39 تصحیح بیست و سوم آمده است: (یکی از دو تا گناهکاری که آویزان شده بودند دستش را روی آن تکان میداد و میگفت : اگر شما واقعاً مسیح هستی پس خودت و ما را نجات بده!.)[11] شماره 40 با این عبارت: (دیگری جواب داد و بر سر او داد زد و گفت: آیا شما از خدا نمیترسید چون شما درست عین حکم ما را داری؟.) و شماره 41 (حکم ما عین عدالت است چون ما کاری انجام دادیم که مستحق آن هستیم و اما این فرد کاری نکرده است و حکم اوعدالت نیست.)[12] شماره 43 با این عبارت: (پس یسوع حق به او گفت: به شما میگویم امروز شما در فردوس با من خواهید بود.)[13] صاحب این کلام (یعنی لوقا در انجیل خود) صراحتاً میگوید که آن دو تا دزدی که با اوبه صلیب کشیده شدند یکی از آنها به او ایمان داشت و با او مهربان بود ولی دیگری به او دشنام میداد و او را مسخره میکرد، در حالی که در انجیل متی به صراحت میگوید: آن دو تا دزد هر دو کافر بودند و به او دشنام میداند و او را مسخره میکردند در حالی که این حادثه یک رویداد بیشتر نبوده و هیچ شکی در دروغ بودن این واقعهها نیست و گویندگان آن به علت اختلاف زمان آنها چیزهایی گفتهاند که به هیچ وجه جای یقین و اطمینان نیست!.)[14]
ب: اختلاف لغات انجیل ها مانع تطابق و هماهنگی نسخههاست کتاب مقدس دارای نسخههای مختلف است؛ مثلاً نسخهای از کتاب مقدس ترجمة کاتولیک است، نسخة دیگری ترجمه پروتستان است (که نسخه ملک جیمز اول است که از همه نسخهها در جهان رونق بیشتری دارد) به همین خاطر ترجمههای زیادی با زبانهای مختلفی برای این نسخه وجود دارد که موجب اختلاف معانی آن شده است و الفاظ زیادی از آن به صورت واضح و روشن بر این دلالت دارند که این مطالب، کلام و گفته خداوند نیستند. شیخ الإسلام ابن تیمیه رحمه الله در این مورد میفرماید: (نسخههای انجیل اختلافهای واضح و روشنی با هم دارند به طوری که هر عاقلی در مییابد که تمام نسخههای انجیل بر یک لفظ واحد متفق نیستند. پس چه کسی است که با هفتاد و دو زبان سخن گفته است؟ و آن چه کسی است که بر تمام دنیا، بر پادشاهان، کشیشها، دانشمندان وتمام کسانی که در هر نقطه از این زمین سکونت دارند و در هر گوشهی زمین زندگی میکنند حکومت میکند و در تمام این نقاط از زمین نسخهای از این کتاب مقدس را قرار داده است و تمام این نسخهها را با هم تطبیق کرده است؟ چطور ممکن است تمام الفاظ این همه نسخه که با هفتاد و دو زبان است در تمام أقطار زمین دارای یک لفظ متفق و بدون اختلاف الفاظ و معانی وجود داشته باشد؟!![15]
ج: تعدد و اختلاف باطن و درون سخنگوها استاد احمد دیدات / در مناظرهی مشهور خود با کشیش جیمی سواجرت آمریکایی چنین میگوید: ما مسلمانان شکی نداریم و برای ما ثابت است که سه نوع شاهد و گواه برای کتاب مقدس وجود دارد و این مطلبی است که نیاز به بحث و بررسی ندارد. این سه نوع عبارتند از: 1- در کتاب مقدس مطالبی وجود دارد میتوان گفت کلام خداست. 2- در کتاب مقدس مطالبی وجود دارد میتوان گفت کلام پیامبر است. 3- آن چه خیلی واضح و روشن است این است که اکثر مطالب کتاب مقدس از توضیحات مفصل شاهدان و گواهان عینی و ... از کسانی که آن چه را از او شنیدهاند نوشتهاند تشکیل شده است، که این نوع را میتوانیم کلام یک تاریخ نویس نامگذاری کنیم. پس خود را برای بررسی بعضی از این مثالها برای انواع سهگانة کتاب مقدس به زحمت و ناراحتی نیانداز، مطالب زیر پارهای از عین مطالب کتاب مقدس است و آن چه عیناً هدف من است به خوبی برای شما آشکار میکند: الف – گروه اول: پیامبری را برای آنها از میان برادرانشان قرار میدهم که از طبقهی متوسط و مثل شما باشد و کلام خود را در درون او قرار میدهم، پس آن چه که من به او توصیه میکنم به آنها میگوید.) (تنبیه 18: 18 ) ب – من، من خدا هستم، برگزیده نیستم ... من الله هستم. (اشعیا 43: 11، 12) ج – ای مردمان تمام گوشههای زمین پیرامون من جمع شوید و خود را نجات دهید، چون من الله هستم و کس دیگر غیر من الله نیست! (اشعیا 45: 22) باطن و درون این متکلم را در جملات گذشته ملاحظه کنید، درون یک متکلم وحده و اظهار میکند ان کلام خداست. گروه دوّم: الف – نزدیک ساعت 9 یسوع با صدای بلند فریاد زد و گفت (ایلی، ایلی لما شبقتنی) یعنی: خدایا، خدایا چرا مرا ترک کردی؟ (متی 27: 46) العهد الجدید، ص 69 ب – یسوع به او جواب داد: ابتدای همة توصیهها این است که میشنوم ای اسرائیل خدای ما واحد و یکتاست. (مرقس 10: 18)[16] ج – یسوع به او گفت چرا مرا صالح صدا میکنی، هیچ کس جز یک نفر صالح نیست و آن کس الله است. (مرقس 10: 18)[17] گرو سوّم: (از راه دور به درخت انجیر نگاه کرد که بر روی آن برگی بود، آمد تا شاید چیزی بیابد زمانی که به آن نزدیک شد جز برگ چیزی را نیافت چون آن زمان وقت میوه دادن انجیر نبود. (مرقس 11: 13)[18] اکثریت محتوا و مطالب کتاب مقدس از این نوع سوم است که این کلمات متعلق به یک شخص غایب و شخص سومی غیر از خدا و فرستادهی اوست. زمانی که به لبّ این مطالب توجه کنی در مییابی که اینها کلام خدا نیستند، و کلام یک پیغمبر هم نمیباشد، بلکه گفتههای یک تاریخ نویس است.[19] د: پنجاه هزار غلط در کتاب مقدس!! مجلة (أفیقو) (به معنی هوشیار باشید) به نقل از گروهی از گواهان در ماه سپتامبر سال 1957 در یکی از شمارههای خود خبر مفتضحی را اعلام کرد که: پنجاه هزار غلط در کتاب مقدس وجود دارد.)[20] استاد احمد دیدات عدهای از این غلطها را از این هزارها غلط بیان میکند: 1- کلمة عذراء (لقب مریم علیها السلام و به معنی باکره و دوشیزه میباشد)[21] در ترجمههای مختلف دفعهای به لفظ (امرأة صبیة) (به معنی زنی که به سن جوانی نرسیده است) وارد شده است و در جای دیگر بتول (ازدواج نکرده) وارد شده است. 2- عبارت (مولود غیر مخلوق) متولد شده است ولی آفریده شده نیست، برای توصیف عیسی علیه السلام به کار رفته است و بعداً بعضی از دانشمندانشان در نسخههایی که تصحیح کردند این عبارتها را حذف نمودند. 3- آن چه را حساب مسیحی مینامند، منظورشان از حساب مسیحی عقیده تثلیث (خدایان سه گانه) میباشد، که آن را در نسخههای اصلاح شده حذف کردهاند. 4- بالا رفتن یسوع به آسمان، در نسخههای اصلاح شده عباراتی که دلیل بر این صعود باشد حذف شدهاند ولی این حذف خیلی دوام پیدا نکرد و به سرعت عباراتی که دالّ بر صعود حضرت مسیح علیه السلام باشد به متن چاپهای جدید برگشت، این اتفاق بعد از سال 1952 بود. 5- در یکی از انجیلها (حمار السیرک) آمده است. که اشاره به حیوانی است که حضرت عیسی علیه السلام زمان ورود به قدس بر آن سوار شده بود.[22] استاد دیدات با حالت مسخره به این قضیة گسترده اشاره میکند و میگوید: چطور است که خداوند از یک رویداد ناچیز مثل همین رویداد بالا غافل نبوده است در حالی که از الهام تألیف کنندگان انجیلها نسبت به ننوشتن صعود پسرش به آسمان غافل بوده است؟!![23]
سایت مهتدین ------------------------------------------------------- ([1]) الغفران بین الإسلام والمسیحیة، ص 27 – 29 با اختصار. ([2]) پولس در اصل اسمش شاول است، که قبلاً یک یهودی متعصب بود و با مسیحیت مبارزه میکرد بعداً مسیحی شد و به گمان خود تعالیم مسیحیت را مستقیماً از حضرت عیسی ؛ گرفته است. همانطور که در کتاب اعمال الرسل اصلاح شدهی نهم شماره 1 الی 20 آمده است: با این عبارت: شاول پیوسته تهدیدات و اعلام جنگ و کشتن را نسبت به شاگردهای ربّ و إله إعمال میکرد، پیش رئیس کاهنها میرفت، و از او میخواست رسالههایی برای جامعهی دمشق بنویسید، بالآخره فرصتی برای شاول پیدا شد که جمعی از زنان و مردان را به اورشلیم برساند، هنگام رفتن و پیمودن، در میان راه گفته شد که به دمشق نزدیک شدهایم، ناگهان از آسمان نوری اطراف آن را فرا گرفت! بر زمین افتاد و صدایی را شنید که به او میگوید: شاول، شاول چرا به من ستم میکنی؟ او گفت: سرورم شما کیستی؟ خدا (ربّ) گفت: من یسوع آن کسی هستم که تو به او ستم میکنی. برای شما سخت است که با لگد به پهلوی دیگران بزنی؟ شاول در حالی که میلرزید و متحیر و حیران بود گفت: یا رب چه چیزی میخواهی که انجام دهم؟ رب (خدا) به او گفت: بلند شو، وارد شهر شو آن جا به تو گفته میشود که چه چیزی لازم است انجام دهی! اما مسافرهایی که با او بودند همگی ایستاده و ساکت بودند و آن صدا را گوش میکردند به هیچ کس نگاه نمیکردند. شاول از زمین بلند شد در حالی که چشمانش باز بود ولی هیچ کس را نمیدید پس دستش را کشیدند و او را وارد دمشق کردند سه شبانه روز بیناییاش را از دست داد و نه چیزی میخورد و نه چیزی مینوشید. در دمشق شاگردی به نام حنانیا بود خدا در خواب به حنانیا گفت: ای حنانیا! حنانیا جواب داد: با اشتیاق و علاقه فراوان بفرمایید یا رب: خدا به او گفت: بلند شو و به کوچهای که نامش مستقیم است برو و خانهای را جست و جو کن که در آن یهوذ ا مردی از اهل طرطوس که اسمش شاول است وجود دارد چون او در حال نماز است. حنانیا رفت و وارد خانه شد و دستش را روی آن مرد گذاشت و گفت ای برادر شاول، خدا یسوع مرا نزد تو فرستاده است آن خدایی در راه بر تو ظاهر شده آمدهام تا دوباره ببینی و درونت از روح القدس پر شود بدون تأخیر چیزی مثل پوسته وارد چشمش شد و فوراً بینایی به چشمانش برگشت و بلند شد و تکیه داد و فوراً داخل جمعیتها میشد و میگفت که مسیح پسر خداست. برگرفته از کتاب العهد الجدید، ص 267 الی ص 269، با اختصار و پولس کسی است که مسئله تثلیث (سه خدا) را با حیله و دسیسه به میان آورد و گوشت خوک را حلال کرد و حرامها را مباح اعلام کرد. و هیکل و شنبه و ختنه را باطل نمود. نگاه به التفاصیل فی مقارنة الأدیان. (2/104 – 125). ([3]) العهد الجدید و المزامیر، ص 97. ([4]) همان کتاب، ص 97. ([5]) همان کتاب، ص 217. ([6]) العهد الجدید، ص 179. ([7]) شفاء الغلیل در بیان آنچه در تورات و انجیل از تغییر و تحریف واقع شده است لإمام الحرمین الجوینی، ص 50، با اختصار. ([8]) العهد الجدید، ص 69. ([9]) همان کتاب، ص 69. ([10]) همان کتاب، ص 183. ([11]) همان کتاب، ص 184. ([12]) همان کتاب، ص 184. ([13]) العهد الجدید، ص 184. ([14]) شفاء الغلیل، ص 54، با اختصار. ([15]) الجواب الصحیح لمن بدل دین المسیح لابن تیمیه (/)، (2/21)، با اختصار. ([16]) العهد الجدید، ص 103. ([17]) العهد الجدید، ص 97. ([18]) العهد الجدید، ص 100. ([19]) هل الکتاب المقدس کلام الله لأحمد دیدات، ص 100 – 108. ([20]) هل الکتاب المقدس کلام الله لأحمد دیدات، ص 100 – 108. ([21]) مترجم. ([22]) هل الکتاب المقدس کلام الله، ص 130 الی 138، با اختصار. ([23]) نگاه به تحلیل دکتر نجاح محمود الغنمی با مرجع بالا، ص 86 – 87. |