تاریخ چاپ :

2025 Jul 11

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

آیه ی ولایت 2

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 خداوند متعال فرموده است:

« إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ »(مائده/55)

تنها خدا و پيغمبر او و مؤمناني ياور و دوست شمايند كه خاشعانه و خاضعانه نماز را به جاي مي‌آورند و زكات مال به در مي‌كنند.

آنها در تفسیر این آیه، موردی را ذکر کرده‏اند که به گمانشان بر امامت حضرت علی دلالت می‌کند. آخوند بزرگ شیعه طوسی گفته است: امّا در ارتباط با وجود نص امامت علی رضی الله عنه  از قرآن، باید بگوییم که این آیه قوی‌ترین دلیل است.[1]

طبرسی میگوید: این آیه از واضح‌ترین دلایل است بر صحت امامت علی علیه السلام بعد از پیامبر[2] است و تقریباً اساتید شیعه این آیه را از جمله قوی‌ترین دلایل در این زمینه بر شمرده‏اند، زیرا در تألیفات خود، در مقام استدلال بر امامت علی، آن را قبل از همه دلایل دیگر ذکر می‌کنند.[3]

امّا در مورد اینکه آنها چگونه این آیه را به هدف مورد نظرشان ربط می‌دهند و بدان استدلال می‌کنند، باید گفت که آنها ادعا میکنند که مفسران و محدثان از عام و خاص، بر این نکته اتفاق‌نظر دارند که این آیه، در مورد علی رضی الله عنه  نازل شده، چرا که انگشترش را در حال نماز، بعنوان صدقه به آن مسکین داد در حالیکه تعدادی از صحابه در آنجا حضور داشتند و این رویداد در صحاح ‌ششگانه ی حدیث نقل شده است [4] و کلمهی «اِنَّمَا» به اتفاق لغت‌شناسان برای حصر است و «ولی» به معنای سزاوارتر برای تصرف است که با امام و خلیفه مرادف است[5]. همانگونه که می‌بینید آنها به روایتی استدلال میکنند که در مورد سبب نزول این آیه مطرح می‌کنند، چون در متن آیه چیزی نیست که آنها را به مرادشان برساند، بنابراین استدلال آنها به روایت جعلی و ساخته ی خودشان است نه به قرآن.

پس آیا این روایت در مورد سبب نزول آیه صحیح و ثابت است یا نه و آیا این نوع استدلال درست است یا نه؟ همه این سؤالات را به صورت‌های زیر جواب خواهیم داد.

 

نقد ادعای استدلال با قرآن بر تعیین أئمّه

الف- در مورد این ادعا که می‌گویند: اهل سنّت این روایت را قبول دارد که این آیه درباره ی حضرت علی رضی الله عنه  نازل شده، از بزرگترین دروغ‌پراکنی‌های آنان به شمار می‌رود، بلکه علمای متخصّص در علم نقل و روایت و سند بر این اجماع دارند که این آیه بطور خاص درباره ی علی رضی الله عنه  نازل نشده است و علی در حال نماز انگشترش را صدقه نداده است. حدیث شناسان هم بر این باورند که این روایت جعلی و ساختگی است[6]. اینکه می‌گویند این روایت در (صحاح ‌سته) نقل شده [7]، باز هم دروغ و افتراء است، زیرا در کتابهای حدیث اهل سنّت اصلاً چنین روایتی وجود ندارد. البته ابن کثیر روایت‌ها و اقوالی را در این زمینه نقل کرده که این آیه در وقتی که حضرت علی انگشترش را صدقه داد، درباره ی او نازل شده است و در پایان در توضیح آن می‌گوید: البته به علت ضعف سند و مجهول بودن رجال سندهای آنها هیچ کدام از آنها صحیح و قابل قبول نیستند[8].

عبدالعزیز دهلوی میگوید: فقط ثعلبی گفت هاین آیه درباره ی علی رضی الله عنه  و داستان آن گدا و بخشیدن آن انگشتر به او در حالت رکوع، نازل شده است[9]، ولی محدثان اهل سنّت به‏اندازه یک تار مو هم به روایت‌های ثعلبی اعتماد ندارند، و او را (حاطب اللّیل) لقب داده‏اند [10]، چرا که او تر را از خشک جدا نساخته و بیشتر روایت‌هایش از کلبی و ابوصالح است، که بی‌اهمیت‌ترین و ضعیف‌ترین روایات در مورد تفسیر نزد آنها هستند[11].

روایت درست و صحیح در مورد سبب نزول آیهی مزبور - همانگونه که ابن جریر در تفسیر آن آیه با سندش چنین استخراج کرده است - این است که: وقتی بنو قینقاع به پیامبر صلی الله علیه وسلم  خیانت کردند، پیش عباده ی بن صامت رفتند و از او خواستند که با آنها همراه شود، امّا وی آنها را ترک کرد و دست رد به سینه ی آنها نهاد و ولایت خداوند متعال و پیامبرش را برگزید. آنگاه خدا این آیه را نازل کرد:

« إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ» (مائده / 55)

‏ تنها خدا و پيغمبر او و مؤمناني ياور و دوست شمايند كه خاشعانه و خاضعانه نماز را به جاي مي‌آورند و زكات مال را می‏پردازند. ‏یعنی آنها در همه شئونات خود، در برابر خداوند متعال سر تسلیم فرود می‌آورند، لذا خداوند متعال در اول آن آیات فرمود:

« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» (مائده / 51)

اي مؤمنان! يهوديان و مسيحيان را به دوستي نگيريد (و به طريق اوّلي آنان را به سرپرستي نپذيريد). ايشان برخي دوست برخي ديگرند (و در دشمني با شما يكسان و برابرند). هركس از شما با ايشان دوستي ورزد (و آنان را به سرپرستي بپذيرد) بيگمان او از زمره ايشان بشمار است. و شكّ نيست كه خداوند افراد ستمگر را (به سوي ايمان) هدايت نمي‌كند.

یعنی عبدالله ابن سلول (را به دوستی نگیرید، ) زیرا او طرفدار بنی‌قینقاع بود و وقتی که میان پیامبر صلی الله علیه وسلم  و بنی‌قینقاع اختلاف و خصومت ایجاد شد، او در کنار آنها ایستاد و از آنها پشتیبانی کرد و پیش پیامبر صلی الله علیه وسلم  رفت تا برای آنها میانجیگری کند، امّا عباده بن صامت رضی الله عنه  از آنها تبرّا کرد و دست رد به سینه آنها نهاد، لذا خداوند متعال آیهی (51)را نازل کرد، سپس خداوند متعال به بیان صفت مؤمنان - که منظورش عباده بن صامت و پیروانش می‌باشد، پرداخت و فرمود:

« إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا » (مائده/ 55) تنها خدا و پيغمبر او، و مؤمناني امثال عباده و غیره ياور و دوست شما هستند ؛ بنابراین آن آیه در ارتباط با عباده بن صامت نازل شده است.[12]

آیات کریمه ی فوق دستور به دوستی‌گزینی با مؤمنان، داده و از دوست‌گزینی و هم‌پیمانی با کافران نهی کرده‏اند. این معنی همچنین - پس از شناخت سبب نزول واقعی آن - بوضوح از سیاق و روند خود آیات فهم می‌شود، زیرا قبل از این آیه ی کریمه، این فرمودة خداوند متعال آمده است:

 

« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» (مائده / 51).

این آیه، با صراحت هر چه تمام تر از موالات یهود و مسیحیان بوسیله محبّت و علاقه و نوع دوستی و یاری‌رسانی... منع کرده است و به اتفاق همه ولایت در اینجا به معنای امارت و امامت نیست و اصلاً این معنی وارد نشده است، پس این آیه کسانی را به ترتیب ذکر نموده که محبت و موالات آنها واجب است، یعنی الله تعالی و رسول خدا صلی الله علیه وسلم  و مؤمنان. بنابراین واضح است آن موالات که بمعنی محبت و یاری و نصرت در قسمت اول آیه از آن نهی شده است و به حکم مقابله این مولات همان موالاتی است که در قسمت دوّم به مؤمنان دستور داده شده است.

همانگونه که این مسأله در لغت عرب آشکار و روشن است[13]. مرحوم رازی میگوید: «وقتی که در آیات قبلی از مولات و دوستی و پشتیبانی کافران نهی فرمود، در این آیه به محبّت و دوستی و پشتیبانی کسانی فرمان داده که موالات آنها واجب است»[14]. مرحوم ابن تیمیه فرموده است: چیزی که برای مفسران - خلف از سلف - معلوم و یقین‌بخش می‌باشد، این است که این آیه درباره ی نهی از علاقه و صمیمّت و دوستی و پشتیبانی و موالات با کفّار و فرمان دادن به موالات و دوستی و پشتیبانی با مؤمنان، نازل شده است.[15]

 

ب- خداوند متعال بیخود و بی‌جهت انسانی را مورد تعریف و تمجید قرار نمی‌دهد، مگر اینکه کاری انجام داده باشد که مورد پسند خداوند عزوجل  باشد، یعنی کار واجب یا مستحب باشد و به اتفاق علمای اسلام، صدقه دادن در اثنای نماز مستحب و سنّت نیست، اگر مستحب می‌بود، پیامبر صلی الله علیه وسلم  آن را انجام می‌داد و بر انجام آن مسلمانان را تشویق می‌کرد و پیوسته آن را انجام می‌داد، گذشته از این، نماز خواندن انسان را به خود مشغول می‌کند، و فرصت بخشش به درخواست‌کننده بعد از سلام دادن نماز هم ممکن است، و میتواند صدقه‌اش را بعد از نماز به او بدهد. بلکه نظر تعدادی از اهل علم بر این است که مشغول شدن به دادن و عطا کردن به سائل (در نماز) موجب باطل شدن نماز می‌شود.[16]

 

ج- اگر این مسأله در نماز مشروع بود، به رکوع اختصاص پیدا نمی‌کرد، چگونه گفته می‌شود: «ولیّ نیستند جز کسانی که در حالت رکوع صدقه می‌دهند»؟، اگر گفته می‌شود: خواست خداوند بر این بوده که با این حالت علی را بستاید، در جواب گفته می‌شود: اوصافی که علی رضی الله عنه  با آنها شناخته می‌شود، فراوان و آشکار بودند، پس چگونه ستایش او با امور مهم و معروف رها می‏شود و در تعریف و ستایش او به چیزی اکتفاء می‌شود که باور کردن آن بسیار مشکل است مگر برای کسی که آن را شنیده و باور کرده باشد؟! جمهور امت اسلامی، این خبر را نشنیده و در هیچ یک از کتاب‌های معتبر مسلمانان وجود ندارد.[17]

 

د- در مورد اینکه گفته می‌شود علی رضی الله عنه  انگشتر خود را بعنوان زکات در حالت رکوع بخشیده است، می‌گوییم: آیه ی مورد نظر در خلاف آن وضعیت نازل شد که ادعا می‏کنید، زیرا علی در دوران پیامبر صلی الله علیه وسلم  از جمله کسانی نبوده که زکات بر او واجب شده باشد، زیرا او فقیر و تهی‌دست بوده و زکات نقره وقتی واجب می‌شود که از ملکیت نصاب یک سال گذشته باشد، و علی از زمرهی آنان نبوده است.[18]

 

ه- - اصل در زکات این است که زکات ‌دهنده خود برای پرداخت اقدام کند، نه اینکه منتظر شود تا اینکه زکات‌گیرنده به سراغش بیاید. کدامیک از این دو کار بهتر است: اینکه در خانه بنشینید و زکات خود را نگه دارید و منتظر باشید تا مردم بیایند و درخواست زکات و صدقه کنند، یا اینکه سریعاً خود برای پرداخت زکات خود اقدام کنید؟! شکی در این نیست که روش اوّل برتر و درست‌تر است.[19]

و- و در مورد اینکه می‌گویند مراد از (ولی) در آیه امارت و فرمانروایی است، با کل آیه هماهنگ و جور در نمی‌آید که میفرماید:

« إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ » (مائده/ 55).

زیرا خداوند متعال به متولّی امور بندگان و فرمانروایی توصیف نمی‌شود که متولی بندگان و امیر آنها می‌باشد، بلکه گفته می‌شود او خالق، رازق، پروردگار و فرمانروای آنهاست، و آفرینش و فرمان از آنِ اوست. گفته نمی‌شود: خداوند متعال امیرالمؤمنین است، همانگونه که به کسی همچون علی و دیگران امیرالمؤمنین گفته می‌شود.[20]

امّا ولایت بمعنای مخالف عداوت‌ستیزی، باید بگوئیم که خداوند متعال بندگان مؤمنش را سرپرستی می‌کند، آنها را دوست می‌دارد و آنها هم او را دوست می‌دارند، از آنها خشنود می‌شود و آنها هم از او خشنود می‌شوند و کسی که یکی از اولیای او را مورد دشمنی و اذیت و آزار قرار دهد، خداوند متعال علناً با او مبارزه می‌کند.[21]

پس آیا این ولایت مطلب مورد نظر در این آیه است؟! و معنای این قسمت از آیه:

این است که آنها در برابر پروردگارشان فروتن بوده و به فرمانش گردن می‌نهند، که رکوع در اصل لغت به معنای خضوع و فروتنی می‌باشد، یعنی نماز و زکات را در حال رکوع که همان خشوع و فروتنی و شکسته نفسی در برابر خداوند است اقامه کرده و می‏پردازند [22]، این مورد شبیه این فرموده ی خداوند متعال است که درباره ی حضرت داودص فرمود:

« قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ» (ص/ 24).

داود گمان برد كه ما او را آزموده‌ايم (واندازه هراس او از ديگران، و نيز نحوه قضاوت وي را به محكّ آزمايش زده‌ايم). پس از پروردگار خويش آمرزش خواست و به سجده افتاد و توبه كرد.

و بدین جهت راکعاً نامیده شده که رکوع فروتنی، خضوع و خشوع برای خداوند متعال را نشان می‏دهد.

نیز مانند این فرمودهی خداوند متعال که فرموده است:

« وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ ارْكَعُوا لَا يَرْكَعُونَ » (مرسلات/48) وقتي بدانان گفته مي‌شود: (در برابر اوامر و نواهي الهي) خضوع كنيد و كرنش ببريد خضوع نمي‌كنند و كرنش نمي‌برند! .[23]

ز- و امّا در مورد اینکه با ادات حصر « ﯥ » استدلال کرده و می‌گویند: بدین وسیله مراد خاصتاً علی رضی الله عنه  است! باید بگوییم که این دلیل اگر (به ادعای شیعه) بر نفی امامت از متقدمین علی دلالت می‏کند، به همانصورت هم بر سلب امامت از کسانی دلالت می‏کند که بعد از او آمده‏اند، بنابر این لازم می‏آید که امامت حسن، حسین و ائمه اطهار بعد از آنها نا مشروع بوده و حق امامت نداشته‏اند. اگر در جواب این تناقض بگویند: مراد حصر ولایت در بعضی اوقات است، یعنی فقط در زمان امامت او ولایت منحصر به او بوده نه وقت امامت افراد بعد از او، در این صورت با اهل سنت همگام و همسو هستند که ولایت عامه دارای وقت معیّن است و آن زمانی است که خود او امام است نه قبل از آن[24]. طبق گفته ی اساتید و بزرگان آنها اگر قرار است که این قوی‌ترین دلیل آنها در مورد ادعای امامت علی رضی الله عنه  باشد، کاملاً روشن می‌شود که آنها هیچ اساس و پایه ای ندارند، زیرا اصل در این مسأله ی عظیم و سرنوشت‌ساز این است - که در دیدگاه شیعه یکی از بزرگترین ارکان دین آنها است و انکار‌کننده ی آن در شمار کافران قرار دارد - که صیغه‌ای روشن و واضح برای آن بکار گرفته شود، بطوری که برای اقشار مختلف مردم قابل فهم باشد و بیسواد و عامی ‏بتوانند آن را درک ‌کنند، همانگونه که عالم و دانشمند آن را درک می‌کند، نسل آینده آن را بفهمند همانگونه نسل حاضر آن را می‌فهمد و بادیه نشین هم مانند شهرنشین آن را بفهمند. پس چون چنین عبارت و کلامی‏در کتاب خداوند متعال بکار گرفته نشده، نتیجه می‏گیریم که هیچ نص و عبارت صریحی بر قضیه ی امامت وجود ندارد آنگونه که آنها گمان می‌برند[25]. این قویترین استدلالی بود که با کتاب خداوند می‌کنند و آن را آیه ی ولایت نام گذاشته‏اند. آنها دلبستگی‌هایی به آیات دیگری دارند که ابن مطهر حلّی آنها را ذکر نموده، و ابن تیمیه رحمه الله با جواب‌هایی جامع و فراگیر آنها را جواب داده است.[26]

 

 وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله و اصحابه الی یوم الدین.

 


 

 

سایت مهتدین

Mohtadeen.Com

-----------------------------------------------------------------------

[1]- تلخیص الشافی (2/10) به نقل از اصول مذهب شیعة الامامیة(2/822).

[2]- مجمع‌البیان (2/128) به نقل از اصول شیعة الامامیة(2/822).

[3]- عقاید شیعه اثنی‌عشری (1/81/82) اصول مذهب شیعه (2/823).

[4]- اصول مذهب شیعه (2/823).

[5]- عقاید امامیه اثنی‌عشری (1/81/82) به نقل از مرجع سابق (2/823).

[6]- منهاج‌السنة (4/4).

[7]- اصول مذهب شیعه (2/824).

[8]- تفسیر ابن کثیر (2/76/177).

[9]-مختصر تحفة اثنی عشریه ص 141-142

[10]- این یک تشبیه ادبی است، یعنی کسی که در سیاهی شب هیزم جمع می‌کند. این در مورد کسی گفته می‌شود که کار بیهوده‌ای انجام می‌دهد. «مترجم»

[11]- همان منبع قبلی، ص 141-142، عقیده اهل بیت بین افراط و تفریط، ص 473، و نگاه کن به اسباب نزول واحدی، تحقیق ایمان شعبان، ص 163، یهود در سنّت مطهره (1/282)، و آن خبری باقی می‌ماند که ابن اسحاق با سند مرسل روایت کرده که با پیگری‌ها و شواهد تقویت می‌یابد. و نگاه کن به مختصر تفسیر قرآن عظیم که به عمدة‌التفاسیر از حافظ بن کثیر نامگذاری شده، احمد محمد شاکر (1/701) احمد شاکر در باره کسانی که می‌گویند درباره علی نازل شده، می‌گوید: «این بخشی از دروغ‌پراکنی‌های شیعه است که با تأویل قرآن بازی می‌کنند».

[12]- ابن هشام، در سیره، در رابطه با بنی‌قینقاع (2/49) آن را عبادة بن ولید روایت کرده است. وابن جریر در تفسیرش در تأویل این قول خداوند تعالی ﭒ ﭓ ﭔ ﭕ ﭖ ﭗ ﭘ ﭙﭚ (مائده/51) آن را روایت کرده است. تفسیر طبری (6/178) و رجال سندش - از طریق ابن جریر - موثق و قابل اعتماد هستند. و ابن اسحاق به حدیث بودن آن از پدرش تصریح کرده است، امامرسل است، چه عبادة بن ولید یک تابعی بزرگوار است از پدر و جدش و غیر آنها روایت کرده است و او ثقه است. تهذیب (5/1114).

[13]- اصول مذهب شیعه (2/826).

[14]- تفسیر فخر رازی (12/25).

[15]- منهاج‌السنة (4/5).

[16]- منهاج‌السنة (1/208) (4/5).

[17]- منهاج السنة (4/5) اصول مذهب شیعه (2/825).

[18]- اصول مذهب شیعه (2/825).

[19]- حقبة من التاریخ ص 193.

[20]- اصول مذهب شیعه (2/827).

[21]- همان منبع (2/827).

[22]- کشاف زمخشری، (1/624)، تفسیر رازی (12/25).

[23]- حقبة من التاریخ ص 194.

[24]- اصول مذهب شیعه ص 825.

[25]- اصول مذهب شیعة الامامیة(2/821).

[26]- دکتر علی سالوس اقدام به یک رشته تحقیقات درباره آیاتی کرد که به گمان امامیه راجع به امامت هستند و دست آخر بهاین نتیجه رسیده که استدلالات آنها مبنی بر روایت‌های پی در پی و متصل به اسباب نزول و تأویلاتی است که فقط خودشان آنها را گفته‏اند. هیچ‌یک از این و از آن صحیح نیست، (مع الشیعه الاثنی عشری: (1/55 الی 111)).