|
|
 |
|
|
شماره مقاله :
|
1026 |
تعداد مشاهده : |
635 |
تاریخ اضافه : |
2010-07-13 |
|
درک صیف الدین والتر از آمریکا |
|
در بعضی از مراحل زندگیتان، احتمالاً یک جلد قرآن برداشته و آن را خوانده اید. به هر صورت آیا قبلاً در مورد اسلام یا مسلمانان آگاهی داشته اید یا نه، می بایست بدانید این کتاب نه شبیه به دیگر کتابها، بلکه به صورت ابلاغی از جانب پروردگارت به سوی تو می باشد. این وظیفه ی شما است که آن را بخوانید و راجع به معنی آن فکر کنید. همانند درک والتر کاتولیک رومی که این کار را انجام داد. او از آلمان به اسپانیا و سپس به آرژانتین سفر کرد و از طریق ترجمه ی قرآن به زبان اسپانیایی با اسلام آشنا شد. چگونه به دین اسلام مشرف شدم؟ در خانواده ای مسیحی در آلمان متولد شدم. در خلال جنگ وحشیانه ی جهانی دوم در برلین در سال 1943. برای اولین بار در همان سال خانواده ام به اسپانیا نقل مکان کردند. سپس در سال 1948 به آرژانتین رفتند. آنجا به مدت پانزده سال موطن من شد. پایه ی دبیرستان را در مدرسه ی مذهبی لا سالا در کوردوبای آرژانتین گذراندم. همینطور که انتظار داشتم ، خیلی زود یکی از اعضای کلیسای کاتولیکی شدم. روزانه به مدت یک ساعت درباره ی مذهب کاتولیک سخنرانی می کردم و اغلب در خدمات دینی شرکت می کردم. در دوازده سالگی رویای من این بود که کشیش شوم. کاملاً به عقیده ی مسیحیت پایبند بودم. خداوند نادانی مرا دید، و در یک روز به یاد ماندنی، تقریباً هفت سال پیش، یک جلد از ترجمه ی قرآن به زبان اسپانیایی به دستم رسید. پدرم با خواندن آن مخالف نبود. فرض بر این داشت که فقط به خاطر وسعت اطلاعات من است و نه چیز دیگر. او از اینکه کلام خدا می توانست چه تأثیراتی را روی ذهن من داشته باشد بی خبر بود. هنگامی که قرآن را به منظور خواندن باز کردم، یک متعصب کاتولیک رومی بودم، و وقتی آن را بستم، کاملا متعهد به دین اسلام شدم. بدیهی بود که قبل از خواندن قرآن نظر من راجع به اسلام زیاد مطلوب نبود. قرآن را با کنجکاوی برداشته، و آن را با بی اعتنایی باز کردم. انتظار داشتم تا در آن اشتباهات نا گوار، کفر گویی، خرافات و تناقضاتی را بیابم. خیلی متعصب بودم، ولی نوجوان و گذشته از این هنوز قلبم کاملاً سخت نشده بود. در آغاز با اکراه سراغ سوره ها رفتم و سپس مشتاقانه، و در آخر شدیداً تشنه ی حقیقت شدم. سپس در به یاد ماندنی ترین لحظه ی زندگیم، خداوند هدایت خود را شامل حال من قرار داد و مرا از خرافه پرستی به سوی حقیقت، از تاریکی به روشنایی و از مسیحیت به سوی اسلام رهنمون ساخت. در صفحه های از قرآن کریم، حلال همه ی مشکلات، برآورنده ی تمام نیازها و توضیح برای تمام شک و تردید هایم را یافتم. خداوند با نیرویی قوی مرا به سوی نور خویش جذب نمود. من نیز با مسرت خود را تسلیم وی نمودم. حالا همه چیز واضح به نظر می آید، و هر چیزی در من حسی دارد، و شروع به شناخت خود و عالم هستی و خداوند نمودم. به تلخی دریافتم که معلمان عزیزم مرا فریفته و حرف های آنها دروغی ظالمانه بود، چه از این موضوع با خبر باشند یا نه. سرانجام، پر از حس زندگی کردن شدم و از او سپاس گزارم. بدون کمک او هنوز در تاریکی و حماقتی همیشگی ماندگار بودم. مغرورانه با شور و اشتیاق، با عجله رفتم تا این موضوع را به همه از جمله والدینم، دوستانم، همکلاسی هایم و معلمانم اطلاع دهم. می خواستم هر کسی حقیقت را بداند، تا از این نادانی و پیش داوری رهایی یابند، و احساسی را که من دارم آنها نیز داشته باشند. ولی متأسفانه با سنگری که آنها دور خودشان احاطه کرده بوند مواجه شدم و دیوار ضخیمی که آنها را از حقیقت جدا می ساخت. نمی توانستم این برج و بارو را از بین ببرم، زیرا سخت تر از سنگ در قلب آنها جای گرفته بود. آموختم که تنها خداوند می تواند چراغ هدایت را به دست آنها بدهد. کتاب آسمانی همه ی ادیان را خوانده ولی چیزی که در اسلام وجود دارد در هیچ جا با آن مواجه نشده بودم. ( یعنی کمال ). قرآن در مقایسه با دیگر کتابهای آسمانی که خوانده ام شبیه به نور خورشید در برابر نور کبریت می باشد. صمیمانه اعتقاد دارم که هر کس کلام خدا را با ذهنی که کاملاً بر روی حقیقت بسته نباشد بخواند، مسلمان خواهد شد اگر خداوند راضی باشد. اونیز از تاریکی به سوی روشنایی هدایت خواهد یافت. إنشاءالله خداوند هدایت خویش را شامل حال تمام جستجوکنندگان راه حقیقت نماید. حمد و سپاس مخصوص خدایی که خالق جهانیان است. والســلام.
منبع: In Focus @ islaam.ca
ترجمه: مسعود سایت مهتــدین Mohtadeen.Com
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|