10 تير 1404 05/01/1447 2025 Jul 01

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3327483
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

1169 تعداد مشاهده : 657 تاریخ اضافه : 2010-10-24

 

جاناتان بل کاتولیک سابق از انگلیس ( قسمت دوم)


چگونه او خود را تسلیم خدا نمود و اسلام را پذیرفت
می بایست رابطه ام را با خانواده ام حفظ می کردم، ولی موطن من می توان گفت تا حدودی در منطقه ی جنگی قرار داشت. بنابراین اگر آنها بخواهند مرا ببینند می توانند به دیدنم بیایند. به دانشگاه رفتم و پایه ی اول شروع نمودم. در درس هایم از همه عقب تر بودم ولی توانستم در عرض سه سال درس های عقب افتاده ام را جبران نمایم. مجبور بودم کار کنم و یاد بگیرم مانند یک فرد عادی زندگی کنم، آشپزی شستشو و تمیز کردن و غیره. رفتن به کلیسا را دوباره از سر گرفتم. کشیش فریر کوین مرد خوبی بود وخیلی به او احترام می گذاشتم. وقتی دعا می خواندم احساس می کردم که فقط به خاطر خدا دعا می کنم نه مسیح. نمی توانستم حس کنم که مسیح دعاهای مرا می شنود یا اینکه همین جا پیش من است، گرچه برایم بسیار محترم بود.
مانند بیشتر انگلیسی هایی که می شناختم از اسلام تنفر داشتم و آن را به چشم یک دشمن نگاه می کردم. با مسلمانان برخورد داشتم و آنها مردم خوبی بودند ولی فکر می کردم که آنها تروریسم هستند و ما را فریب می دهند و ما وظیفه داریم تا جهان را از دست آنها محفوظ نگه داریم.
خانواده ام را به خاطر مشکلاتی که برای من به وجود آوردند بخشیدم و پدرم نیز به زندگی خود باز گشت. او به مدت هفت سال لندن را ترک کرده و بعد از برگشتن به خانه مواد مخدر را نیز ترک نموده بود. روزهای تعطیل در موروکو به دیدنم می آمد. در آنجا بود که واقعاً دریافتم مسلمانان مردمانی مهربان و صادق هستند، و بی درنگ به اسلام علاقمند شدم.
بعضی از مردم فکر می کردند که مبلغین زبده و کارآمد مسلمان باعث شدند به دین اسلام روی بیاورم ولی حقیقت این بود که من فقط یک سؤال از آنها پرسیدم. آنها آدم های خوبی بودند و به من توجه می کردند. به خانه برگشتم و بیشتر و بیشتر مجذوب آنها می شدم.
ساعت ها می نشستم و انجیل می خواندم ولی خیلی با فرهنگ من جور در نمی آمد. اما اسلام به نظر کامل می آید. ارزش خانواده که بسیار با اهمیت است را در سال های اول زندگیم از دست داده بودم. احساس می کنم اسلام پاسخ تمام سؤالات من می باشد. آن حتماً کلام صادقانه ی خداوند است. چگونه قرآنی که هزار و چهار صد سال پیش نازل شده حلال تمام مشکلات زندگی من شد؟ 
همه چیز را درمورد حضرت محمد ( صلی الله علیه وسلم) خواندم، و احترام زیادی را نسبت به ایشان در خود پیدا نمودم. می خواستم دنباله رو او باشم. مسیحیت نتوانست مرا شیفته ی خود سازد. ولی با کلام اسلام از هر قید و بندی رها شدم.
شروع به مطالعه درباره ی تمام پیامبران الهی که خداوند آنها را مورد تمجید قرار داده نمودم حتی شروع کردم به باز خوانی کتاب مقدس و درمورد پیامبری که در مسیحیت نسبت به یادگیری هر چه بیشتر داستان های شگفت انگیز وی اهمال ورزیده بودم آگاهی کسب نمایم. 
در اطراف محل زندگیم با چند مسلمان آشنا شدم، فهمیدم که آنها قابل اعتمادند و تنها کسانی هستند که می توانم با آنها در تماس باشم، پس شروع به ایجاد ارتباط با آنها نمودم. همچنین به دیگر کشورهای مسلمان مسافرت کرده و در کشور قبرس به دین اسلام مشرف شدم و نام داوود را برای خودم انتخاب کردم. وقتی که به وطنم برگشتم هنوز تشنه ی یادگیری بودم و به همین دلیل تعدادی کتاب اسلامی و ترجمه ی معنی قرآن به زبان انگلیسی را تهیه کردم. روزی دوبار شروع به نماز خواندن نمودم. به خوبی نمی توانستم کلمات را ادا کنم بنابراین عملاً آن را انجام داده و بعد از آن قرآن می خواندم.
حفظ سوره ی توحید را آغاز کرده، و در عرض دوهفته عربی را یاد گرفته و آنچه که در نماز می بایست بدانم را فرا گرفتم. ماه رمضان فرا رسید و هر شب بعد از افطار نماز تراویح را با دوستان مسلمانم به جا می آوردیم. آنها اهل هندوستان و مالزی و دیگر کشورهای مسلمان بودند. از دین جدید بسیار راضی بوده و احساس شادمانی می کردم.
با یک دختر مسلمان بنگلادشی آشنا شدم. روز بعد او به همراه خانواده اش با مقداری غذا برای افطار به منزلم آمدند. وی در یادگیری زبان عربی و چگونه خواندن نماز خیلی کمکم کرد. 
حالا دیگر داشتم تقریباً دوره ی دانشگاه را به پایان می رساندم. در تلاش بودم که مسلمان خوبی باشم. در اطراف محل زندگیم مسلمانان کمی زندگی می کردند. ولی با وجود این دختر بنگلادشی توانستم به زبان عربی قرآن بخوانم و نمازم را به درستی انجام دهم. آرزو داشتم که به کشورهای مسلمان نشین بروم و به تحصیلات علوم اسلامی بپردازم و در همان جا برای خود تشکیل خانواده دهم. خانواده و اقوام از شنیدن خبر مسلمان شدنم غافلگیر شدند، ولی کم کم آن را پذیرفتند. چیزهایی سد راهم می شدند ولی هرگز اجازه نمی دهم ایمانم خدشه دار شود، زیرا این تنها مسیر درستی است که در آن قدم گذاشته ام. به یک همسر خوب مسلمان نیاز داشتم تا همیشه همراهم باشد. 
چیزهای فراوانی را راجع به اسلام فراگرفته بودم ولی استادم می گفت که هنوز هم مانند کودکی در دین سلام هستم. امیدوارم که بتوانم به دیگر تازه مسلمانان در انگلیس کمک کنم. با وجود تمام گناهانی که در دوران نوجوانی انجام داده ام از خداوند سپاس گذارم که مرا به جاده ی هدایت رهنمود ساخت و مرا به خودش نزدیک نمود و به خاطر تمام کرده هایم پشیمان هستم. امیدوارم خداوند نقاط ضعف مرا ببخشد و کمک نماید تا فرد بهتری شوم.
پایان
 



ترجمه: مسعود 
سایت مهتــدین
Mohtadeen.Com

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمودند:
(اقتدوا باللذين من بعدي ،أبي بكر وعمر). 
 «به دو نفری که پس از من هستند، (یعنی) ابوبکر و عمر، اقتدا کنید» 
صحيح سنن الترمذي: ألباني 3/200

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010