9 فروردين 1403 18/09/1445 2024 Mar 28

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 605
بازدید کـل سایت : 2924859
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

1191 تعداد مشاهده : 523 تاریخ اضافه : 2010-11-09

 

داود کینی - Dawood Kinney، کاتولیک از آمریکا

تا جایی که از دوران کودکیم به یاد دارم، همیشه شگفت زده از جهانی که دئر آن زندگی می کنیم بودم؛ چگونه همه چیز با این نظم و دقت کار می کند. عادت داشتم شب ها بیرون در چمن زار اطراف منزلمان دراز کشیده و به ستارگان خیره شده و از بی کرانی آسمان درشگفت بیایم. همچنین از کارکرد خودبخود جسم آدمی که قلب می تپد و شش ها هوا را می کشند، بدون اراده و کمک من، متحیر بودم. در همان اوان کودکی کمابیش می دانستم باید آفریدگاری این کائنات را پدید آورده باشد.

اما همچنان که پا به دوره ی نوجوانی می گذاشتم، تسلیم حال و هوای همسالان و فشار آنان شدن ساده تر بود و به زودی علاقه به الهیات را از دست داده و به جای آن وقتم را صرف الکل، عیاشی و بازی های ناپخته ی پسران جوان آمریکایی نمودم. با ورود به دنیای بزرگسالی، هم و غم من پول، قدرت، خانه ی مجلل، ماشین سریع تر و زنی زیبا بود و دیگر هدف های سطحی بودند.

سال های زیادی بدین منوال زندگی کردم، و اندک اندک روال زندگی از دستم خارج شد، در حالی که گمان می کردم به دنبال خوشبختی هستم، با افسردگی و اضطراب بیشتری مواجه شده، سرگردان تر شده و هرچه بیشتر زندگی ام آشفته می گشت.

در مرحله ای زندگی مانند گردابی به اعماق سقوط نموده و من را درهم شکست. نخستین واکنش من روی کردن به خداوند بود، و به لحاظ آنکه در جامعه ی کاتولیک بزرگ شده بودم، به کلیسا روی آوردم. آن زمان، زنم طلاق داده و دوباره ازدواج نموده بودم و دریافتم که کلیسای کاتولیک من را نمی پذیرد. با خشم و ناراحتی و احساس نیاز شدید روحی به آئین بودا پناه بردم.

فرقه ی بودایی که من به آن ملحق شده بودم از سنن تبتی پیروی می نمود، و اهمیت اساسی بر کسب قدرت هایی متمرکز بود که درواقع برکاتی از جانب بوداهای مختلف دانسته می شدند.

 بعد از مدتی دریافتم این جا هیچ بهبود و منفعتی حاصل نخواهم نمود، و تنها دور خود گشته و برخی نیروهای درونی اکتفا شده و مراسمات ریز و درشت برگزار می گردد.

ناگهان متوجه شدم که یکی از آخرین مطالبی که بودا قبل از درگذشتش بیان داشته این بود که من را پرستش نکنید. اما نی دیدم که کل ماجرای بودیسم نه تنها بر پرستش بودا استوار است که بوداهای دیگری نیز مورد پرستش واقع می شوند.

خیلی نا امید شده وبه شیوه قبلی زیاده روی در نوشیدن الکل و دیگر لذت های حرام بازگشتم. بار دیگر دچار افسردگی شدم، این بار با برخی عوارش روحی و معنوی که به اشکال بسیار مخرب و پرخاشگرانه بروز می کردند.

وقتی مرد جوانی بودم، به آهنگ های کت استیونس (یوسف اسلام کنونی) علاقه وافری داشتم. وقتی شنیدم که او مسلمان شده، در نیروی دریایی آمریکا مشغول به خدمت بودم و این موضوع همزمان با بحران گروگانگیری در ایران اتفاق افتاد.

بنابراین، سریعاً به این نتیجه گیری رسیدم که کت استیونز هم تروریست شده است، و سال ها بر این باور بودم.

یکی دو ماه پیش، شنیدم که قرار است در تلویزیون مصاحبه ای داشته باشد، می خواستم ببینم این آدم دیوانه چرا زندگی و شهرت عالی اش را رها اخته و تروریست شده است. خوب، معلوم است، با شنیدن مصاحبه ی مذکور کیش و مات شدم، چون او بدون تردید تروریست نشده بود، باملایمت حرف می زد، شمرده و آرام، مردی صلح جو که شعاع عشق می تابد، انسانی بردبار و بافراست. همان فردای آن روز، به تحقیق درباره ی اسلام بر روی اینترنت پرداختم. به یک سخنرانی صوتی برادر خالد یاسین برخوردم که این سخنرانی من را اوج خود رساند.

سخنرانی نخست مربوط به برادر یاسین به واقع من را متحول ساخت، دو مورد دیگر مربوط به برادر یوسف (کت استیونس) درواقع با امثال من که دریک جامعه ی اسلامی بزرگ نشده ایم صحبت می کند. حرف های مذکور بسیار منطقی بودند، موجودیت پروردگار بسیار ساده و درک پذیر بیان شد! من چگونه می توانستم تا این لحظه  این اندازه نادان باشم؟!

هرچه بیشتر می آموختم، بیشتر متقاعد می شدم که این دقیقاً همان راهی بود که در جستجویش بودم. این دین شامل همه ی جوانب جسمی، ذهنی و معنوی بوده و به آرامش و خوشبختی حقیقی رهنمون می گردد. مهم تر از همه این دین راهی است به سوی خداوند. بیان شهادتین، تجربه ای مطهر بود و تا این لحظه هرازگاهی می گریم و می گریم و می گریم. چه شگفت آور است!

با استقبال بسیار گرمی از جانب برادران و خواهران مسلمام در سرتاسر جهان روبرو شده ام؛ بدین نحو آرامش و راحتی خیال عجیبی یافته ام، چرا که می دانم با وجود تمام ان بدبختی و عقب افتادن ها، بدون شک در بین خانواده ی مسلمانان هستم که هرگز تا زمانی که یک مسلمان هستم من را تنها نمی گذارند. هیچ گروهی تا کنون با من چنین رفتار نکرده است.

هنوز راه طولانی و دشواری در پیش دارم. پذیرفتن حقیقت اسلام، آسان ترین بخش بود، گام نهادن و پیش رفتن در مسیر مستقیم بخش دشوار آن است، مخصوصاً زمانی که کسی پیشتر در ژرفای جامعه ی دین ناباوران گرفتار شده باشد. اما هر روز دعا می کنم که خداوند من را نیرو و هدایت نصیب گرداند، و به تازگی شروع به فراگیری اندک اندک دین اسلام نموده ام.

 

والســلام.

منبع: IslamReligion

 



 

ترجمه: مسعود

سایت مهتــدین

Mohtadeen.Com

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «لاَ تَزَالُ أُمَّتِي عَلَى الْفِطْرَةِ مَا لَمْ يُؤَخرُوا الْمَغْرِبَ إِلَى اشْتِبَاكِ النُّجُومِ».

امت من همچنان بر فطرت پاک اسلام باقی می‌مانند اگر نماز مغرب را تا هنگام ظاهرشدن کامل ستارگان به تأخیر نیندازند.
 
ابوداود؛ السنن، 1/169 و ابن ماجه، 1/225، احمد: المسند، 4/147 و 5/422.

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010