10 تير 1404 05/01/1447 2025 Jul 01

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3326510
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

1388 تعداد مشاهده : 627 تاریخ اضافه : 2011-02-20

 

پل مارتین، بیست و هفت ساله


پل وقتی که مسلمان شد هنوز یک دانشجو بود، وی در حالی که در یک بستنی فروشی کار می کرد از طریق مسلمانان اهل پاکستان با فرهنگ و دین اسلام آشنا شد. او سفرش به سوی اسلام را چنین بیان می کند:

من از طریق دانشجویان مسلمان و ارتباط با آنها با دین اسلام آشنا شدم. برایم خیلی جالب بود که درباره ی مردمی فکر کنم که در زندگیشان تنها یک شریک داشته باشند و به او آسیبی نرسانند. من فقط ترجیح می دادم که روش زندگیم را بر اساس آیات قرآن تغییر دهم. خیلی متعجب شدم وقتی که فهمیدم بیشترین تأکید قرآن بر علم و دانش می باشد.

پس از مدتی به وسیله ی یکی از دوستانم با پزشکی مسلمان آشنا شدم که چند سال از من بزرگتر بود. ما با هم به بحث و گفتگو راجع به اسلام می نشستیم. این جا بود که من به آنها گفتم می خواهم مسلمان شوم.

یک روز آنها را به بستنی فروشی که در آن کار می کردم دعوت نمودم، و در همان جا در برابر آنها شهادتین خودم را اعلام کردم. می دانستم که می بایست مانند دیگر تازه مسلمانان در مسجد این کار را می کردم. ولی برای من مذهب یک چیز فیزیکی نبود، بلکه آن باید در قلب انسان جای بگیرد.

تا قبل از اینکه مسلمان شوم هرگز به مسجد نرفته بودم. وقتی برای اولین بار به آنجا قدم گذاشتم، از هر زبان و ملیتی مسلمانانی را می دیدم که گرد هم آمده اند.

برای والدینم این موضوع عادی به نظر می رسید. وقتی که خوردن گوشت خوک و الکل را ترک نمودم، آنها فهمیدند که تغییر کرده ام. پس از گذشت یک سال به زیارت خانه ی خدا رفتم. حالا دیگر خود را یک مسلمان واقعی می دانم و سعی می کنم از دستورات و فرامین اسلام سرپیچی ننمایم.

 

پایان


ترجمه: مسعود

سایت مهتدین

Mohtadeen.Com

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرموده است:

(أريت في المنام أني أنزع بدلو بكرة على قليب، فجاء أبو بكر فنزع ذنوباً أو ذنوبين نزعاً ضعيفاً والله يغفر له ثم جاء عمربن الخطاب فاستحالت غرباً فلم أر عبقريا يفري فريه حتى روى الناس وضربوا بعطن)
«در خواب دیدم که از چاهی آب می‌کشم؛ آن‌گاه ابوبکر آمد و یک دلو آب از چاه کشید و او، در کشیدن آب ضعیف بود و خداوند، او را می‌بخشد. سپس عمر آمد و دلو را به دست گرفت؛ هیچ پهلوانی سراغ ندارم که همانند او کاری را بدین قوت انجام دهد. عمر چنان آب کشید که همه‌ی مردم و شترانشان سیراب شدند و به استراحت پرداختند»
 مسلم ش 2393 .

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010