اي پدر: مقابله مذهب در برابر دين وسعتي بي انتها دارد ، درگذشته اذان پيام عمومي مردم مدينه فاضله بود و بلال حبشي بفرمان رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) آنرا سردادوهمه پيروان ازآن تبعيت كردند، اما مذهب اين قسمت را هم تغيير داد.
”اذانِ“دين،اعلام عمومي وشعار وحدانيت بود و اين شعار در برابر ناقوس كليساي مسيحيان و بوق يهوديان بود كه بر پيامبر خدا (صلی الله علیه وسلم) الهام شده بود :
يَا اَيُّهَا الَّذيِنَ ءامَنوُا إِذَا نوُدِيَ لِلْصَّلوَهِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَهِ فَاَسْعَوْا إِلَيَ ذِكْرِ اللهِ( جمعه /9)
يعني:اي كساني كه ايمان آورده ايد هرگاه مؤذن شما را براي نماز جمعه خواند براي ذكرخداشتاب كنيد.
اذانِ دينی با توحيد و اقرار به رسالت پيامبر خدا آغاز مي شد و به اين ترتيب بر اساس ديــن شهادت مي دادند ، با اين ندايشان ديگر برادران خود را نيز بعبادت مي خواندند.
اي پدر:در” اذانِ “ رسول خدا(صلی الله علیه وسلم) هیچکس ” اَشْهَدُ اَنَّ عَليَّاً وَليُّ الله “ را نمي شنيد ،چرا كه آنان با گفتن ” لا اله الا الله“ از ” ملحدين“ يا ” بي دينهاي“ شهر و از مشركين كه غير از” الله “ به ” اله “ ديگري معتقد بودند جدا مي شدند ] تااين قسمت ازاذان ، مسلمانان هنوزاز يهوديان موحدجدانشده بودند،امّا بمحض آنكه نداي محمّد رسول الله راسرمي دادندازيهوديان،نصاري و زرتشتيان ، هم جدا مي شدند، اين قسمت رااهل كتاب قبول نداشتندچراكه اگراهل كتاب،محمّد را به عنوان رسول خدا قبول داشتند مسلمان مي شدند [ .
اي پدر:اگر واقعاً شعار ” اَشْهَدُ اَنَّ عَلِيَّاً وَلِيُّ الله “ پس از فوت رسولخدا (صلی الله علیه وسلم) از اذان حذف شده باشد پس بزرگان صحابه چون حضرت علي ( علیه السلام) بايد سكوت كرده باشند !!
و اگر سكوت كردند آيا اين اصحاب خيانت نكردند ؟؟!
رنج 23 ساله پيامبر چه شده !!؟
آيا نتيجه 23 سال رنج و مشقّت پيامبركه نمونه آنرا ، تاريخ در ثبت نياورده ، فقط 5 نفرمسلمان بود؟؟!!
امروز هر مرشد و صوفي و قطبِ باطلي كه از دنيا مي رود ، صدها مريد منحرف بعنوان طرفدارازخود باقي مي گذرد ، آيا حاصل زحمات پيامبرخدا(صلی الله علیه وسلم )درزير سايه وحي پوچ بوده وهيچ طرفدار معترضي نداشت. ؟؟!!؟(در حاليكه آيه 100 سوره توبه بر صداقت آنان گواهي مي دهد)
اي پدر:امروز مسلمانان ديگر دنيا چون به سرزمين شيعه مي رسند ” اذان “ ديگري را مي شنوند و من به سراغ علماي مذهب شما رفته و پرسيدم :
اگردستگاهي ساخته شود كه ” اذان“ رسول خدا (صلی الله علیه وسلم ) و بلال حبشي را بتواند پخش كند ،آيا آنها هم” اَشْهَدُ اَنَّ عَلِيَّاً وَلِيُّ الله “ را مي گفتند ؟؟!!
(بـلال حبشي برده اي سياه بود كه طنين اذانش قلب پيامبر خدا”صلی الله علیه وسلم “ و مؤمنان را تسلي بخش بود كه هرگز تاريخ از او” اَشْهَدُ اَنَّ عَلِيَّاً وَلِيُّ الله “ نقل نكرده و چون رسول خدا ”ص“ فوت شد صداي اذان بلال هم خاموش شد و به شام رفت و در آنجا گوشه گيري كرد و زمانيكه عمر ”رضي الله “ به شام رفت ازاوخواست تا يكبار ديگر بياد آن ايّام ” اذان“ بگويد ” اذاني“ كه نتوانست آنرا تمام كند و در ” اشهدان محمد رسول الله“ خاموش ماند)
به سراغ كتب قديم خودِ شيعه رفتم حقيقت را بگونه ديگري ديدم ،چنانچه دركتاب” من لا يحضره الفقیه“ ابن بابويه(جلد 1ص 93) كه از علماي شيعه است در بخش” اذان “ روايتي از امام صادق نقل مي كند كه ايشان فرمودند:
عده اي از مفوضه كه از شيعه اماميه نيستند دوبار” اَشْهَدُ اَنَّ عَلِيَّاً وَلِيُّ الله “را در اذان و اقامه اضافه كردند :
وَلَا شَكْ اِنَّ عَلِّيّا وَلِيّ الله وَ هُوَ اَميرَالْمُؤمِنيِن حَقّاً = شكي نيست كه علي ولي خدا است وحقيقتاً امير مؤمنين است ـ
وَلَكِنْ لَيْسَ بِهِ ذَلِكَ مِنْ اَصْلِ الاَذان = وليكن در اصل اذان نيست .
نكته قابل توجه در اين قسمت اين است كه مي فرمايد : اين مطلب را از آن جهت تذكردادم كه شيعه را از مفوضه جدا كنم و اگر كسي گفت بداند كه او شيعه نيست . *38
اي پدر : امام جعفر صادق مي فرمايد ، كسي كه ” اَشْهَدُ اَنَّ عَلِيَّاً وَلِيُّ الله “ بگويد شيعه نيست !!
امام صادق (علیه السلام )مي فرمايد: اين همان اذان صحيح است چيزي به آن اضافه و يا از آن كم نمي شود و فرقه مفوضه كه خدا ايشان را لعنت كند ، اخباري جعل كرده اند و با اين اخباردر اذان دخل و تصرف كردند .
و باز از ابوبكر خضري ” كليب اسدي “ از امام صادق ( علیه السلام ) روايت كرده است كه از ايشان خواستند تا اذان را براي آنان بخواند و او اين چنين خواند :
{الله اكبرـ الله اكبرـ الله اكبرـ الله اكبرـ اشهد ان لا اله الا الله ـ اشهد ان لا اله الا الله ـ اشهدان محمد رسول الله ـ اشهد ان محمد رسول الله ـ حي علي الصلاه ـ حي علي الصلاه ـ حي علي الفاح ـ حي علي الفلاح ـ حي علي خير العمل ـ حي علي خير العمل ـ الله اكبرـ الله اكبرـ لا اله الا الله ـ لا اله الا لله} وبعد خضري مي گويد: اقامه را بهمين ترتيب گفت ، البته دوبار قد قامت الصلاه در اقامه گفته مي شود كه در اذان نمي گويند و الله اكبردر اقامه 2 باراست.
* 38 ـ شرح لومه دمشقيه “ شهيد ثاني”جلد1 ،ص 239 ـكتاب(من لا يحضره الفقيه شيخ صدوق ) جلد1 ـ كتاب طهارت ترجمه علي اكبر غفاري و احكام اموات ص 256 و 260 و كتاب صلوات (اذان و اقامه ) ص 240و 241 و 242
به قول استاد عبد الكريم شيرازي39 *] در اوائل قرن نهم شاه اسماعيل صفوي با آنكه نياكانش از جمله شيخ صفي الدين اردبيلي سني بودند به مذهب شيعه روي آورده و آنرا مذهب رسمي اعلام كرد . و اعلام نمود كه مخالفين را از بين خواهد برد و عبارت ( اَشْهَدُ اَنَّ عَليّاً وَلِيًّ الله)را او در اذان وارد كرد[ و حتي بعضي از شيعيان نام او را در اذان بعد از نام علي مي آورند .( اَشْهَدُ اَنَّ اِسْمَاعيِل ظَلَّ الله) 40*
شيعه امروز ” اشهد ان عليا ولي الله “ را جزء لاينفك اذان و اقامه ميداند .
خداوند در پيامش مي فــــرمايد: من ولي ندارم ! شيعه هم هر روز فرياد بر مي آورد كه تو اشتباه می کنی ولی داری!!!!
وَقُلِ الْحَمْدُِللهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْوَلَدا وَ لَمْ يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلكِ وَ لَمْ يَكُن لَّهُ ، وَلِيٌّ مِّنَ الذُّلِ وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيرَا( اسراء /111)
يعني: و بگو : ستايش خداوندي راست كه فرزندي بر نگرفته و در فرمانروايي اوراهيچ شريكي نيست. و هيچ ولي و كارسازي را(از ناتواني) براي خود نگرفته ، چنانكه سزاوار اوست او را به بزرگي ياد كن.
وباز به پيامبرش مي فرمايد:
قُلْ أغَيْرَ اللهِ اَتَّخِذُ وَلِيّاً ( انعام / 14 )
يعني: بگو: آياغير از خدا، ولي و سرپرست براي خود بگيرم ؟!
اي پدر: راستي آيا شما فكر مي كنيد كه پيامبر خدا (صلی الله علیه وسلم) بعنوان معلّم اوّل و حضرت علي (علیه السلام) بعنوان شاگرد اوّل كلاس او به اين آيه عمل كرده اند ؟!
*39 ـ روزنامه اطلاعات مورخه چهارشنبه دوم شهريور ماه 1373ـ ص 6
* 40 ـ اين مطلب در كتاب عارف ديهيم در چاپ نهم ـ ص 75 ـ ازجيمز داون آمده است
پس چرا شما از آنان پيروي نمي كنيد؟!
اي پدر : با آن كه همه مسلمانان اصل شعار را قبول دارند ، آيا كسي حقّ دارد چيزي به دين خدا اضافه كند ؟؟؟!!
شرايط و ضوابط عبادت از سوي خداوند براي بشر معيّن شده ، اگر قرار بود هركس از خودش عبادتي اختراع كند كه خدا نگفته باشد،عبادت دلخواه خودش را انجام داده است ، اگر انسان بنده خدا شده باشد بايد بداند كه خالقش چه خواسته و چه گفته ، اين است معني بندگي خدا ، و از اينجهت همه اجتهاداتي كه خلاف نص است باطلند .
اي پدر:
اگر خداوند فرموده است :
لا تُقَدِّموُا بَينَ يَدَ اللهِ وَ رَسولِه ِ( حجرات / 1)
يعني : از خدا و رسولش جلو نيافتيد .
آيا هيچ مسلماني حقّ دارد كه هر چه بنظرش خوب آمد به دين خدا اضافه كند!!!؟؟
امروز مذهبي ها چنان به اين افكار دل بسته اند كه نه گوش شنوايي از بزرگان و علماي گذشته دارند و نه هيچ منطقي را از سنت نبوي و كتاب خدا مي پذيرند !
همچنين دركتاب(النقض عبدالجليل قزويني)كه ازعلماي شیعه قرن6هجري قمري است كه كتابش رادر رد يكي از علماي اهل سنت نوشته،آورده است كه:
ما( اَشْهَدُ اَنَّ عَلّيّاً وَلِيُّ الله) را در اذان و اقامه بدعت مي دانيم ، ما به شخصيت بزرگان و خلفاي اهل سنت احترام مي گذاريم . و حتي مي گويد اگر كسي درميان فصول (بانگ) «اذان » شهادتين گويد نماز باطل باشد(النقض ، انتشارات انجمن آثار ملي ، ص 97)
ونيز پدر( علامه مجلسي ) بنام ( محمد تقي مجلسي )* 41 در كتابي بنام«لوامع » در بخش اذن مي نويسد : به استاد خود گفتيم ، كه (اشهد ان علياً ولي الله ) كه جز اذان نبوده چرا شما مي گوييد؟؟؟ او گفت : اگر نگوييم مردم برايمان مشكل ايجاد مي كنند ، به او گفتيم : پس شما حكم خدا و رسولش را طبق ميل مردم تغيير مي دهيد ؟؟!!با اصرار ما آنروز در اذان ( اشهد ان علياً ولي الله) را نگفتند ، روز بعد مردم ندا سر دادند كه آقا سني شده!
اي پدر:آنچه مسلم است تفكيك دين و مذهب بطور واضح و آشكار صورت نگرفته بلكه با حرف حساب پيش قدم مي شدند در حاليكه باطل را در پشت سر مخفي داشتند بين شيعه و سني تفاوتهايي قائل شدندبطوريكه بسياري از احكام را يا حذف كردند يا تغيير دادند و يك قائده كلي ارائه دادند كه : “خذوا ما خالف العامه “ *42 هر حكمي كه ميان اهل سنت بود (مثلا چيزي را حلال يا حرام مي دانستند) شيعه بايد با آن مخالفت كند . و سپس هم گفتند امام صادق از سني ها مي ترسيد و تقيّه مي كرد ” محمد حسين شيباني “ شاگرد ” ابو حنيفه “ در مدينه به حضور مالك رسيد ] مالك معاصر با امام صادق بوده است [ از او تقاضا مي كند كه اذان و اقامه را بگويد و او نيز به همين ترتيب گفته است.
ازقديمي ترين كتب شيعه هم كتاب”زيد ابن علي بن حسين“ كه پسرامام”زين العابدين“ است اوهـم مسئله مسئله اذان را به همين ترتيب تكرار مي كند و اين كتاب هم اكنون در دست مردم يمن است .
* .41 ـ نقدي بر كتاب “من لا يحضره الفقيه ” ـ شرح عربي روضه المتقين و بفارسي و کتاب لوامع صاحب قراني
*42 ـ .اين قائده در كتاب ” قضا ورسائل“و ديگر كتب شيعيان آمده يكي از آن كتابها كتاب استثبار شيخ طوسي است ”يعني بصيرت يافتن در اخباري كه اختلاف كرده اند “كه شامل يك دوره فقه اسلامي است “ نام كتاب” الاستثبار في مختلف فيه من الاحبار “ است .
اي پدر: برنامه هاي ديني يك اصل دارند كه اصل خدائي و ثابت است وقتي بدست عـلماي مذهب مي رسد ، جنبه بشري به آن داده و استنباط هاي بشري را به اصل خدائي اضافه مي كنند.
و نكته ديگر اينكه گاهي مي گويند « اشهدان اميرالمومنين علياً ولي الله » يعني لقب را هم مي آورند ! آيا اين تغييرات دليل بر افزودن خواسته مذهب به دين نيست !؟اخيراً «اشهد ان علياً حجته الله »را هم اضافه كرده اند كه انشاء الله دلايل قرآني حجّت خدا را بر انسان در نامه هاي آينده براي شما ارسال خواهم كرد.
( عجيب اينكه در تاريخ 28/ شوال /99 امام خميني رهبر بزرگ مذهبي شيعي در توصيه هاي خود به حجاج در بند 5 آن فرمودند:گفتن”اَشْهَدُ اَنَّ عَلِيَّاً وَلِيُّ الله “ جزء اذان و اقامه نيست ، در جائيكه خلاف تقيّه است گفتن آن حرام است و نبايد نگوئيد!) {نکته دیگر این است که شیعه گاهی استناد به آیه 55 سوره مائده می کنند که می فرماید : إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُون= جز این نیست که ولی شما (دوست واقعی شما) خــــدا و رسولش و مؤمنانی است که نماز برپا می دارند ، و در اوج فروتنی زکات هـم می دهند .
ازکلمه «وَلّی» نه ولایت از طرف خدا بدست می آید نه حــکومت ، و آیه بعد هم خودش دوستی با آنان را توضیح می دهد. وَمَن يَتَوَلَّ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُون = هرکه خدا و رسول او و مـــــؤمنان را به دوستی بگیرد، پس بی تردید حزب خدا چیره شدنی است .}که ازاین آیه هم چیزی دستگیرشان نشده! (ولی به معنی دوست است)
سایت مهتدین
Mohtadeen.com
|