دراثرتكرارمراسم عاشورا وتداوم روضه و سينه زني كم كم مذهبي ها يقين كردندكه دين داري يعني حضور در اين گونه مراسم! و ادعا مي كنند ما دين داريم ، البته قرآن كريم هم تاييد مي كند كه آنان دين دارند ، اما ديني ساخته و پرداخته خودشان:
لَكُمْ دينُكُمْ وَلْيَ ديِنْ . ( كافرون / 6 )
يعني : دين شما براي خودتان ودين من هم براي خودم .
(چون دين شما ، دين انحرافي است ) .
مشركان قريش هم ، ادعا مي كردندكه ما ابراهيم زاده ایم ،، خانه كعبه معبد بزرگ ما است ، و برگرد آن طواف مي كردند .
مشركانتصوّر داشتندكه بابرپايي آن مـراسم پاك مي شوند، ومي گفتند: خـدا هيچ شريكي نـدارد مـگر آن شريكاني را كه خود بـه شراكت قـبول كرده وبا ايـن سخنان بـه يهوديان فـخر مي فروختند ( چنانكه امروزه مذهبي هاي ما به ديگر مسلمانان فخر مي فروشند ، و خيال مي كنند كه گل سر سبد مسلمانان هستند)
اما چون قرآن نازل شد به آنها(قريشيان) پيام داد كه شما مشرك هستيد ، اما نه شرك در خالقيت ، بلكه گرفتار شرك در عبوديت شده ايد ، به دليل آنكه دين خالص نداريد و قرآن مي فرمايد :
اَلا للهِ الدِّينُ الخالِصْ .
يعني : ) بدان كه ) دين خالص فقط براي خداست .
وَ الَّذيِنَ اتَّخَذوُا مِنْ دوُنِهِ اَوْلِيآءَ
آن كساني كه اولـيايي غيراز خدا بـراي خودشان انـتخاب مي كنند،(وآنها را عبادت كرده ، چنان كه مذهبي هاي امروز بر هر قبري و حرمي طواف مي كنندو مي گويند) :
مَا نَعْبُدُهُمْ اِلَّا لِيُقَرِّبوُنا اِلَي اللهِ زُلْفي(زمر/3)
مااين ها را عبادت نمي كنيم،مگرآنكه( اين مراسم ) ما را به خدا نزديك مي كنند .
ولي خدواند آنان را مشرك به حساب مي آورد .
رضاي خدا كجاست ؟ مراسمي كه برخلاف تعاليم قرآن بنام دين برگزار می کنند ساخته و پرداخته عوام است ، نه دستور خالق ، زيرا ديانت در عبادتِ انحصاري خدا خلاصه مي شود ، از اين جهت است كه درمراجعه به قرآن كريم كوچكترين اثري از اين مراسم ديده نمي شود :
وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتَاَب تِبْياناً لِّكُلِّ شَيْ ءٍ وَّ هُديً وَ رَحْمَهً وَّ بُشْري لِلْمُسْلِمينَ ( نحل / 89 ) .
يعني: ما اين كتاب رابرتو نازل كرديم كه تكليف هر چيزي را(بلحاظ ديني) روشن مي كندوتاهدايت ورحمت و بشارت باشد براي مسلمانان .
آري خداون درقرآن مي فرمايد ما تكليف هر امر ديني را براي شما روشن كرده ايم وازطرفي مطالب مهم راهم مرتب تكرار مي كند ، كوچكترين اثري از روضه خواني و دو ماه ديوارها را سياه پوش كردن ، و بر سر و سينه كوبيدن نيست .
قرآن كريم تاييد نمي كندكه هرگاه بزرگي ازانسان از دست رفت ، خودتان را بزنيد و هرسال هم تكرار كنيد .
منـطق كساني كه در راه خـواسته پـيام نيستند ايـن است كـه : مـا گناهكار هستيم ، ما عزا داري مي كنيم تا شايد حضرت سيد الشهدا نزد خدا از ماشفاعت بكند وگناهمان بخشيده شود( از ما گنه و از تو شفاعت) در حالي كه اين تصوّر مسيحيان است كه مي گويند حضرت مسيح به دار آويخته شد تا هـركـه بـه او ايمان بياورد و محبـّت او را در دل بـگيرد ، مسيح گنـاهـان او را بر مي دارد .
دروغ گويان براي جلب قلوب پيروان خود اين عقايد را از زبان ائمه بافته و نتيجه را هم به خدا پيوند زده اند . اما در مطالعه و كاوشهاي قرآني نه تنها تاييدي بر اين تخيلات ديده نمي شود بلكه ضد آن هم مشهود است .
قُلْ اِنَّ الَّذِينَ يَفْتَروُنَ عَلَي اللهِ الكَذِبَ لا يُفْلِحُونْ . ( يونس / 69 )
يعني : بگو كساني كه بر خدا دروغ مي بندند هرگز رستگار نمي شوند .
يكي ازدوستان كه باغي در لواسان داشت ، دوست مهندس ايتاليائيش را به ايران دعوت كرده بود ، با او در باغ بودندكه مشكلي پيش آمد او را آنــجا مي گذارد و به تهران مي آيـد مـدتي نـگذشته كـه مي بيند او هم به تهران آمده و مي گويد كه مردم قـيام كرده انـد ، خيلي عصباني هستند ، پـيراهن هايشان را بـه كمر بسته بـودند و خود را مي زدند ، منهم فــرار كردم ،
( اومراسم سينه زني عاشورا را ديده بود) .
براستي اگر بخواهيم اسلام را به دنيا معرفي و مردم را به دين راستين دعوت كنيم ، آيا بايد اين حركات را ارائه دهيم ؟!
دركليسا هاي مسيحيان در روز به دار آويختن حضرت مسيح(ازنظرآنان)كشيش بزرگ يـك صليب بـه دوش مي كشد و كشيش هـاي ديگر بـه دنبال او راه مي افتند و نوحه مي خوانند ، مشابه اين مراسم را ما شيعيان از آنان تقليد كرده ايم با اين تفاوت كه ازصليب واحدآنان چندين صليب ساخته ايـم و بر دوش مي كشيم ، نـام آن را هـم ” علم “ گذاشته ايم . افتخار مردم هر محل اين است كه تيغه علمشان بيشتر از محل ديگر است . اين نوع مراسم از يكسو تنفر روشنفكران را بر مي انگيزد واز سوي ديگر دستاويز تبليغي بدست دشمنان اسلام داده است . اين است افتخار ما كه صليب كش غربي ها هستيم !! به نام دين و توسّل به امامان ؟!!
1400 سال است شيعيان هـم بـرا ي امـام حسين عـزاداري مي كنند و هـم جشن تولّد مي گيرند ، هرگاه از باب نصيحت به آنان گفته شود كه شاگرد ممتاز كلاس تقوي و عمل رسول خدا(صلی الله علیه وسلم )،حضرت علي(علیه السلام )بود،در دوران حكومتش با آن كه بيت المال و غنائم را در اختيار داشت چرا براي پيامبرش جشن تولّد يا سوگ وفات نگرفت؟چرا اين مراسم رابراي خودش بپانكرد؟! جوابي ندارند. و اگر تمام كتب تاريخي را بررسي كنيم كوچكترين جاي پايي براي اين نوع بدعتها نمي يابيم . از زماني كه مذهبي هاي ما از امامان موجودات فوق انسان ساخته اند،سرمشق بودن آن بزرگان از دست رفته است . مانند آنكه مسابقه اي بين يك دوچرخه سوار و هواپيما گذاشته شود، چون تناسبي بين آن دو نيست ، طبعاً نتيجه معلوم است كه كدام يك از طي مسير در مي مانند ، امام حسيني كه بقول خرافي ها مي تواند با يك حركت جهان هستي را دگرگون كند ، نمي تواند الگوي انسانهاي عادي باشد . اگر خداوند مي فرمايد فرشتگان سرعتي بيش از نور دارند و بسياري از كار ها را مي توانند انجام دهند، آيا از ما توقع هست كه بدنبال آنها برويم ؟! و موجود غيرهم جنس نمي تواند سرمشق باشد، بنابراين وقتي از ائمه موجودات فوق بشري ساختيم ، امامت را از آنان گرفتيم.
اين سينه زدنها كه در هر گوشه از اين سرزمين شكل و نوع خاصي بخود گرفته در جنوب دست در كمر هم مي چرخند و در آذربايجان با ضربه پا و دست شكل گرفته و در لرستان خاك و كاه بر سر مي ريزند و در هر كوي و برزني رقص خاصي را انتخاب كرده اند تاريخ حضور هيچ پيامبر ، امام و بزرگي را در ميان آنان نقل نمي كند .
شايد بتوان سر آغاز عزاداري هاي نامشروع امروزي را در اين قضيه جستجو كرد كه حكومت بني اميه جهت سر پوش گذاشتن بر جنايات خود با تبليغ روز قتل امام حسين را روز عيد ، روز بركت جلوه مي داد و مثلاً مي گفتند : روز عاشورا روزي است كه خدواند توبه حضرت آدم را پذيرفت ، روزي است كه كشتي نوح بر كوه جودي قرار گرفت ، روزي است كه دريا بر موسي ( ع ) شكافته شد . (مقتل خوارزمي ، ج 3 ، صفحه 3 و4).
در سراسر حكومت بني اميه مبلغينِ دست بوس و دنيا طلب بر منبرها بر علي و فرزندانش لعن مي كردند و برمعاويه رحمت مي فرستادند( تاريخ طبري ـ طبع ليدن ـ ص2166 ـ به بعد مي نويسد تـا مدت دو قرن سقاهـاي دولتي كه در اجـتماعـات بـه مـردم آب مي دادند مي گفتند «رحم الله معاويه» ) ، به تدريج گروه هاي آگاه جامعه به جبهه گيري در مقابل آن افكار و اعمال پرداختند و در مدح آن بزرگان شعرها سرودند و سپس كار به افراط كشيده شد واز اين ميان كم كم عزاداري و گريه شكل گرفت .
متأسفانه مردم به صحت و منطق عمل توجهي ندارند و بر حسب عادت مراسم مداحي ، عزاداري و روضه خـواني را به عـنوان سنت پذيرفته اند ، مثلاً هيچ كس نـمي پرسد حجله اي كه در عـزاداري بر هـركـوي و بـرزنـي مي گذارند چه فلسفه اي دارد ؟! گروهي مي گويند حجله دامادي قاسم است ، اما با كمي دقّت مشاهده مي شود همان تاج شاهنشاهي است كه ازآيين زرتشتيان برداشته و بزرگ كرده وبه مــراسم عزاداري ما ايرانيان هديه كرده اند ؟ !
اگر روزگاري برسد كه روضه خوانهاي ما عادت به حقيقت گوئي و مبناي هر بتي را آشكار كنند ،كم كم دين چهره حقيقي اش را نشان مي دهد ، ومذهب موروثي را كنار ميزند .
بقول دكتر «شهيدي» نگارش و ثبت وقايع عاشورا 260 سال بعد آغاز شد و طبعاً نقل سينه به سينه آن واقعه پس از6 تا7 نسل تغييرات عظيمي پيدا مي كند . بنابراين آنچه كه امروز روضه خوانهاي ما نقل مي كنند ساخته و پرداخته دكان ذهني خود آنهاست نه واقعيت تاريخي .
بقول دانشمند شهید مرتضي مطهري :{ قهرمان تحريف حقايق يهوديان هستند كه قرآن كريم هم آنرا تاييد مي كند :
فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِّيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلوبَهُمْ قاسِيَهً يُّحَرِّفُونَ الكَلِمَ عَنْ مَّواضِعِهِ وَ نَسوا حَظاَّ مِّمَّا ذُكِّروا بِهِ ( مائده / 13)
پس به(سزاي) پيمان شكني شان آنان راازرحمت خويش دوركرديم و دلهايشان را سخت گردانيديم ،كه كلمات خدا را از جاي خود تحريف مي كنند و بخشي از آنچه راكه به آن پند داده شدند فراموش كردند .
اما تحريف يهوديان با برنامه و به قصد ضايع كردن اسلام بود . شيعياني كه قاعدتاً بايد علاقمند به ديانتشان داشته باشند ، جاهلانه به دنبال ضايع كردن اسلام و امامان رفته اند. چگونه اين تحريف ها را آوردند ! نمونه:
مثلاً مي گويند:
روزي حضرت اميربالاي منبر خطبه مي خواندند ، امام حسين گفت بابا من تشنه هستم،حضرت فرمود:كسي براي اوآب بياورد،اول كسي كه برخاست حضرت عباس بود، رفت با ظرف آبي روي سر بازگشت، بعدروضه خوان مي گويد حضرت اميرچون او را ديد اشكش جاري شد ، مردم پرسيدندكه چرا گريـه مي کنی ، از اينجا روضه خوان وارد صحنه كربلا مي شود . در حاليكه حضرت امير فقط در دوران خلافتش بالاي منبر رفته و امام حسين هم مـردي 33 ساله بوده ،حالا بايد تجسم كـردكه يك مرد 33 ساله بگويد بابا من آب مي خواهم !
آيا چنين سخناني اهانب به دين و امامان نيست ؟
روضـه خـوان مي گويد لشكر«عمرسعد» يك ميليون و ششصد هزار نفر بود ، و امام حسين سيصد هزار نفر را كشت ، ديدند قضيه خيلي خراب است گفتند روز عاشورا 72 ساعت بود ، ( اين مطلب را مُلّا آقا بندري ”در اسرار الشهاده “ آورده ، در حالي كه كوفه شهري بود تازه تاسيس كه به دستور «عمربن الخطاب» در نزديك ايران ساخته شد كه همه جمعيّت آن شايد به هشتاد هزار نفري نمي رسيدند) .}
اگر روضه خوانهاي ما به مردم مي گفتند كه معناي شيعه بودن شمردن 12 امام نيست بلكه تخلق به اخلاق آنهاست و راه امام حسين در يافتن روحيه حسيني است و مردم را بسوي اسلام بي فرقه اي دعوت مي كردند كه عاري از خرافات است، آنوقت امروز همان ديني را داشتيم كه پيامبرخدا آورده بود :
مرتضي مطهري فرياد بر مي آورد كه :
{تاريخ عاشورا زنده ترين و مستند ترين و از پر منبع ترين تاريخ هاست ، آنچه امروز در حادثه كربلا مي بينيم تحريفاتي است كه معلول حس اسطوره سازي است ” يعني حقيقت ندارد “ و متاسفانه همه تحريفات را دوستان انجام داده اند ، اين تمايل بشر است بسوي اسطوره سازي و افسانه سرايي}
حاجي نوري در كتاب «لولوءمرجان »اشاره مي كند كه عده اي گفتند كه موضوع امام حسين و گريه براي او ، ثـوابش آنـقدر زيـاد است كـه از هر وسيله اي مي شود استفاده كرد ، چنانچه در مكتب ماكيا ول مي گويندهدف وسيله را توجيه مي كند ، هدف خوب باشد وسيله هرچه باشد مهم نيست ،پس شيپور مي زنـيم ، طـبل مي زنيم ، بـه مـردان لباس زنـانـه مي پوشانيم و براي قاسم در ميدان جنگ ، جشن عروسي مي گيريم !
دينداران مي گويند : ما وظيفه نداريم در گذشته هاي تاريخ زندگي كنيم ، از تاريخ به اندازه اي بايد بهره گرفت كه نياز امروز را برطرف كند و بيش از حد وارد جزئيات تاريخي شدن يعني زندگي در گذشته كه عبث است و آدمي را از مسئوليت “حال” باز مي دارد.
پيام نهضت عاشورا را بايد ازتاريخ قطعي با توجه به آموزش هاي قرآن گرفت ، هدف قرآن هم رساندن پيام اصلي هرقضيه است و وارد جزئيات نمي شود.
در صحنه عاشورا همه اصحاب شهيد شدند و مجال نيافتند تا جزئيات حادثه را شرح دهند ، رواياتي هم كه از امام«سجاد» نقل كرده اند از تعداد انگشتان يك دست تجاوز نمي كند .
پس اين همه روايات ازدهان چه كساني نقل شده ؟
آيا غيرازسربازان يزيدو قاتلين امام حسين(علیه السلام ) در آن صحنه كسان ديگري هم بوده اند ؟
يكي ديگر از بزرگان پيشين كه به مبارزه با بدعتها برخاست « آيه الله سيد محسن امين عاملي » از علماء شيعه لبنان بود ، او در كتاب “ اعيان شيعه ”جلد دهم ص 363مي نويسد : {قمه زني ، نواختن طبل و شيپور و اعمالي از اين قبيل در مراسم عزاداري حسيني به حكم عقل و شرع حرام است . و زخمي كردن سر كه نه سود دنيايي دارد و نه اجر اخروي ، و ايذاء نفس است خود حرام است . با اين اعمال شيعه ، اهل بيت را ، در انظار مردم مورد تمسخر قرار داده و آنها را وحشي قلمداد مي كند ، شكّي نيست كه اين اعمال ناشي از وساوس شياطين بوده و موجب رضايت خدا و پيامبر خدا و اهل بيت اطهار نيست و البته تغيير نام اين اعمال در ماهيّت و حكم شرعي آن كه حرمت است تغييري نمي دهد و من هيچوقت دراين مراسم كه توسط كنسولگري ايران درمقام سيده زينب دردمشق برگزار مي شود شركت نكرده ام و مـردم راهم ازشركت در آن نهي نموده ام .
البته نظر ايشان را اوّلين بار جلال آل احمد با نام “ عزاداريهاي نا مشروع ” در سال 1368 چاپ كرد .
او مي نويسد: در عزادريها اموري را وارد كرده اند كه نه تنها تمام مسلمانان ، بلكه تمام ملل ديگر اين اعمال را ننگين و زشت مي دانند ، اموري كه قرآن و اخبار آنرا نهي كرده . در اين عزاداري ها ، اخبار نادرست وكذب كه دروغ بودن آنان از روز روشن تر است گفته مي شود ، اخباري كه نه در كتابي نوشته شده و نه در جائي نقل شده است ، با اين وجود ، شب و روز برسر منابر و در ميان مجالس بدون مانع خوانده مي شود .
آزار نفس و صدمه زدن بر بدن ، بر سر و سينه زدن ، قمه “ شاخ حسيني ” كه حرام بودن اين امور بر عقلا و نقلا ثابت است ، جيغ كشيدن ، فريادهاي بلند زنان ، نعره هاي وحشيانه و نظائر اين اعمال موجب هتك حرمت فوق العاده دين شده ، زشتي اين اعمال وقتي نمايان است كـــــه آنـــها را بپاي دين مي گذارند .
در عين حال از هيچ كدام از ائمه ما روايت نشده كه به پيروان خود اجازه چنين كارهايي را داده يا خود ايشان به اين كارها بر خاسته باشند و يا در زمانشان علناً يا مخفيانه كسي يا كساني به اين كارها برخاسته باشند و در ملا ء عام آبروي اسلام و تشيّع را برده باشند . اگر اين امور به راستي ثواب دنيا و آخرت را داشت سزاوار بود كه علما و فقها نيز به آن مبادرت كنند و خود پيش قدم شوند ،كفن بپوشند و دهل و شيپور بدست گرفته پيشاپيش همه بر سر و كله خو بكوبند و ديگران را نيز به اينكار تشويق كنند ، زيرا علما و فقها بيش از همه شايسته كسب ثواب بودند ، اكنون كه آنها اين كارها را نمي كنند چرا ديگران علم برداشته اند ؟! . * }
آري مذهبي هاي امروز ، زنجير زدن ، علم برداشتن و قمه زني را كه با قوانين شرع و سفارش بزرگان ناسازگار است ملاك نجات مي شمرند و حادثه عاشورا را با مبناي غلط در فلسفه فكري خود جاي دادند و خرافات و بدعتهاي زيادي پرورانده اند و مي گويند : ما با اين مــراســم نظر شفيع* را بسوي خود جلب مي كنيم و سر انجام از طريق او به بهشت ميرويم ، در حاليكه بهشت را اعمال نيك آدمي به ارمغان مي آورد نه برسرو سينه كوفتن !
تعاليم دين خدارا بدست بي سواد ترين مبلغين كه مداحان هستند داده اند ، با فرا گرفتن چند بيت شعر ، فرهنگ ديني يـك جامعه را در دست گرفتـه و از آن راه امـرار مـعاش مي كنند و معركه گير حسينه ها و مساجد شده اند .
تعاليم دين خدا ، بايد به دست زاهد ترين ، مقدس ترين و باسواد ترين مردم باشد ، پيامبر خدا ( ص ) در باره مداحان فرمودند :
احثوا التراب في وجوه المداحين(وسائل الشيعه/ ج12 )
يعني : برچهره مداحان خاك بپاشيد .
بارها ديده ايم افـراد فاضلي تـعاليم دين خدا را به مردم عرضه مي كنند ، ناگهان سرمايـه دار مقدس نماي چابلوس دست در دست مـداح دكـانـداري جلـو آمده و مي گويد : اين آقا بهتر به مردم حال مي دهد .
آيا پرسيده ايد اين اشعاري را كه در مراسم حسيني براي مردم مي خوانند از چه شاعري است ؟
آيا از بزرگان شعر و ادب اين سرزمين است ؟ !
آيا عَلَمي كه به ميدان مي آوريد افزايش دهنده ايمان مسلمين است ؟ يا بقول مرحوم دكتر علي شريعتي هديه استعمار از كانال كليساي غرب به مراسم حسيني است ؟!
عالم ديني راه سكوت اختيار مي كندو مداح مذهبي به تصوّرتاييد آقا ميدان را وسيع ترو وسيع تر مي كند!«شيخ عباس قمي» دركتاب « منتهي الامال »
مي گويد با شهيد شدن امام حسين آسمان قرمز شد ، چنان كه هر سنگي را برداشتند در زير آن خون بود !!! و امثال اينگونه افسانه ها !
امروز اگر بخواهيم پيرو اكثريت مذهبي جامعه باشيم مصداق اين آيه قرآن خواهيم بود كه مي فرمايد :
وَ اِنْ تُطِعْ اَكْثَرَ مَنْ فِي الْاَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبيِلِ اللهِ اِنْ يَّتَّبِعوُنَ اِلَّا الظَّنَّ وَ اِنْ هُمْ اِلَّا يَخْرُصوُنْ (انعام/116)
يعني:واگراكثرمردم روي زمين رااطاعت كني توراازراه خداگمراه مي کنند آنها جزدرپي گمان نمي روند.
پروردگارا:اي كاش مي شدبه همه سينه زنان وبرپاكنندگان مراسم عاشورايي پيام دادكه اگر در پي نجات خويش هستيد بايد بدانيد كه دين يك عقيده است و عقيده را بايد از مأخذ آن کسب كرد . مأخذ عقيده ديني ما قرآن ، كتاب خدا است و در كتاب خدا اين گونه مراسم جايي ندارد و البته مذهب هم يك عقيده است اما عقيده مذهبي ميراث انسانها است و هيچ ميراثِ انساني مايه نجات آدمي نيست و در مذهب پاكي پيروان را در يك مراسم خلاصه مي كنند كه اين هم در كتاب خدا جايي ندارد .
دين اسلام پيروانش را به بينش ، آگاهي و بكار گيري عقل مي خواند ،امّا مذهب امروزي پيرواني احساسي و متعصّب را مي پسندد ، كه به دور از فكرو تحقیق بازيچه دست مرادها مي شوندكه به سادگي هم گول مي خورند ، باور مي كنند كه تنها عشق و محبّت به امام حسين(بدون عمل) مايه نجات انسان است !
درمذهب مسيحيت هم مسيحيان نجات خود را در گرو عشق به مسيح ( علیه السلام ) قرار داده اند يعني فلسفه خلقت در علاقه به نوع خود خلاصه مي شود ، آيا هيچ تشابهي بين اين دو باور نيست ؟؟!!
هنوز مذاهب ، بخصوص نوع شيعي آن باور ندارند كه شرايع آمده اند تا انسان بسوي گناه نرود نه آن كه مرتكب گناه بشود و سپس بسراغ دستگاه پارتي بازي برود .
علي(علیه السلام ) كه شعيان خود را پيرو آن حضرت مي دانند، به هنگام غسل ودفن پيامبر (صلی الله علیه وسلم ) در نهايت غم و اندوه فرمود:
وَ لَوْ لا اَنَّكَ اَمَرَتْ بِالصَّبْرِ وَ تَهيت عَن الجزع لا نفدنا عَلَيْكَ ماء الشؤون .
يعني : اگر امر به شكيبائي و نهي از ناله و فرياد و فغان نفرموده بودي ” اي پيامبر “هر آينه در فراق تو سرچشمه هاي اشك چشم را ، با گريه خشك مي كرديم.* نهج البلاغه ص 772 ، كلام 226 ، ترجمه فيض الاسلام ـ جلاء العيون مجلسي جلد 1 ص 95 چاپ تهران
آيا سزاوار است ما در غم حسين (علیه السلام ) دست به كارهايي بزنيم كه علي (علیه السلام ) در سوگ پيامبر(صلی الله علیه وسلم ) نكرد؟
اصولاً در دين و مذهب دو فلسفه فكري متضاد مطرح است :
دين درميدان عمل شخصيت ها را مي پروراندكه در مقابل بدعتها و نيرنگها مي ايستند چنانكه امام حسين در كربلا ايستاد .
مذهب ” بخصوص نوع شيعي آن “ به پيروان مي گويند : ما كه نمي توانيم در كربلاها حضور داشته باشيم پس به سينه زدن و عزاداري ها اكتفا مي كنيم وآخرت را نه در عمل دنيائي بلكه درشفاعت ، و شفاعت حسين را نه در طـريق او كه در اشك او مي جوينـد ، و از اينجا جامعه اي پديد مي آيدكه مردمانش همواره با دعاي توسّل در بهشت خيالي زندگي مي كنند!يكي با چند قطره اشك و ديگري با قرار دادن كمي تربت حسيني در كفنش و سومي با ماليدن خود به حرمش ، تصوّر مي كنند به فيض بزرگ رسيده اند،در چنين اوضاعي ، مداحان و معركه گيران و قبر فروشان وتعزيه گردانها،پيام آور بهشت جلوه مي كنند ، در حاليكه اين نوع بهشت(بهشت خيالي!) خدائي مطيع انسان دارد ، و پيام دين در مورد آنان سخن بسيار دارد .
قُلْ هَلْ نُنَبِئُكُمْ بِالاَخْسَريِنَ اعْمال(كهف / 103 )
يعني : بگو آيا مي خواهيد شما را از زيانكارترين مردم در عمل خبر دهم .؟
اَلَّذيِنَ ضَلَّ سّعْيُهُمْ فِي الاحَيوهِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبونَ اَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً ( كهف / 104 )
يعني: كساني كه كوششان در زندگاني دنيا بر باد رفت و آنان گمان مي برند كه در عمل خودشان نيكي مي كنند.
امّا دين بهشت ديگري را نويد مي دهد ، كه جايگاه اهل عمل است كه در روز رستاخيزگويند:
اَلْحَمدُ للهِ اَلَّذيِ صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ اَوْرَثَنَا الاَرْضَ نَتَبَوَّأ مِنَ الْجَنَّهِ حَيْثُ نَشاءُ فَنِعْمَ اَجْرُ الْعامِليِنَ ( زمر / 73و 74 )
يعني : ستايش خدائي را كه وعده هاي لطف و رحمتش را بر ما محقق فرمود و مارا وارث سرزمين بهشت گردانيد ، تا هرجاي آن كه بخواهيم منزل گيريم چه نيكوست اجر عمل كنندگان.
سایت مهتدین
Mohtadeen.com
|