به نام خدا
مونا و ایمان از چین به دوبی آمده بودند تا برای یک شرکت تجاری چینی کار کنند. به گفته ی خودشان، آنها بلندترین جایگاه و بزرگترین نعمت که همان اسلام است را پیدا کرده بودند. آنها معتقد هستند که دست سرنوشت هدیه ای غیر منتظره را در دبی برایشان به ارمغان آورده بود، چنانکه در همان جا به دین اسلام مشرف شدند.
مونا می گوید: "هنگامی که در چین بودم به هبچ مذهبی اعتقاد نداشتم، و همیشه برای سؤال بود که چه کسی مرا آفریده است؟ بعد از مرگ چه اتفاقی می افتد؟ و بسیاری از سؤالات دیگر که بدون پاسخ مانده بودند. سپس شروع به جستجو برای یافتن زندگی هدف دار نمودم، زندگی که دارای خدایی برای عبادت و راز نیاز داشته باشم".
ایمان می گوید: "با نظر مونا موافقم، به عقیده ی من نیز ما در جامعه ای زندگی می کنیم که هیچ گونه درک درست و صحیحی از دین وجود ندارد. ما هیچ گونه حمایت و پشتیبانی تا هنگامی که به دبی آمدیم نداشتیم. ایمان چگونگی اسلام آوردن خود را چنین بیان می کند که: ما برای کار به دبی آمده بودیم، شروع به یافتن پاسخ برای سؤلات خود نمودیم. دبی در برابر چین اصلاً قابل مقایسه نیست، زیرا ما اینجا خدایی برای پرستش داریم در حالی که در چین بدون دین و عقیده درست بودیم".
ایمان اضافه می کند که: "جدا از کار در دبی، من آرامش و مهربانی را در مردم این کشور مسلمان یافتم. وقتی که این همه احترام و حمایت را نسبت به زنان مشاهده نمودم، مطمئن شدم که این همان دینی است که در جستجویش هستم. پس از مسلمان شدن، در مسجد شروه به یادگیری احکام اسلام کردم.
حالا امیدوارم که تمام دوستان واقوام در چین باور کنند که این دین صلح و آرامش و دوستی در این جهان می باشد.
پایان
ترجمه: مسعود
سایت مهتدین
Mohtadeen.Com
|