10 تير 1404 05/01/1447 2025 Jul 01

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3326200
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

147 تعداد مشاهده : 684 تاریخ اضافه : 2009-12-20

 

خداوند خودش دستش را بر قلبم نهاد!- محمد سید از آمریکا

 

مظفر حلیم با همکاری بتی بامن


آنچه در ذیل خواهد آمد مصاحبه ی خانم مظفر حلیم با « محمد سید » می باشد. برادر نو مسلمان آمریکایی که از نحوه ی مسلمان شدن خود برایمان می گوید،  امیدوارم مورد پسندتان واقع شود. یکی از دوستانم شماره تلفن محمد سید را به من داد. با او تلفنی صحبت کردم.  از او خواستم که « سفر به اسلام» اش را برایم بفرستد.

*


محمد سید (
Mohammad Saeed)

فردی خوش برخورد و شاد به نظرم آمد. با زنش هم صحبت کردم. محمد سید چهل وشش سال سن دارد و بازنشسته ارتش است. پدرش امریکایی و مادرش مکزیکی است ومتولد «پاسو تکزاس» می باشد. امیدوارم خداوند زندگی شاد و کامیاب به وی عطا کناد. این هم خلاصه ای از آن مصاحبه زیبا و به یاد ماندنی.

·        زیر سؤال بردن کلیسا:

وقتی که نو جوان بودم «سفر به اسلام » من آغاز شد یا بهتر بگویم که آن زمان حد اقل زمانی است که می توانم به آن اشاره کنم، به عنوان یک کاتولیک مذهب به من می گفتند که چه کار بکنم و چه کاری نکنم.  وقتی به سن جوانی رسیدم در مورد کلیسا،  تعلیمات کلیسا و عقیده ی « تثلیث » و خداوند سوالاتی پرسیدم.

در سال 1968 میلادی (27 سال پیش ) وقتی که در ارتش خدمت می کردم به یک « بی دین » تبدیل شدم. دلیلش نیز خیلی آسان است. دلیل آن جنگ بود، وقتی از یک کشیش در مورد قتل و کشتار دست جمعی روستاییان و مردم سوال می پرسیدید در جواب می گفت :این یک «راز » است و به خدا ایمان داشته باش.  بله، درست است. خدایی وجود نداشت. اگر وجود داشت چرا چنین چیزی مثل جنگ ویتنام و جنگ های دیگر اتفاق می افتد و او به این کار رضایت می دهد.

·        به دنبال چیزی:

فکر می کنم بعد از آن خیلی خوشحال بودم. دقیقاً به خاطر نمی آورم (چرا و کی ) ازدواج کردم و صاحب دو بچه شدم. همیشه عمیقاً به فکر «چیزی» بودم و نمی دانستم آن «چیز» چه بود. اعتیاد به مواد باعث می شد که از حقیقت دور شوم. 

در سال 1972 به مراکش اعزام شدم و این بار به عنوان یک دریا نورد در کنسولگری شهر «طنچه » مشغول شدم و در این زمان بود که با دین اسلام آشنا شدم. البته نه با اسلامی که رسانه های گروهی،  کتاب ها، فیلم ها و یادداشت ها معرفی می کردند؛ بلکه خود مسلمان ها را دیدم با فردی آشنا شدم که در روز پنج بار نماز می خواند.  فردی بسیار صبور بود و دیگران را بسیار دوست می داشت (با خود فکر می کردم و می گفتم ) این مرد، که صاحب خانه ی ما هم بود،  مسلمان است و جزو امت اسلام می باشد. پس احتمالاً چیزی جالب در این دین هست. 

نوزده سال گذشت. گاهگاهی در مورد اسلام چیزهایی می خواندم. البته مطالعه ی من بستگی به این داشت که چقدر به منابع دسترسی دارم. سفری بسیار سخت و طولانی برای من بود. این دین با آنچه که من با آن بزرگ شده بودم و آنچه که در مدارس غربی می آموختم فرق داشت – فرق بین اخلاقیات و هنجار های مورد پسند، تفاوت بین نماز خواندن و تفاوت به اعتقاد کامل به یگانگی خداوند در مقابل اعتقاد به تثلیث.

در طول آن نوزده سال به حدود 100 کشور مسافرت کردم از جمله به کشورهای خاورمیانه نیز سر زدم، بابت این کار از دولت آمریکا بسیار سپاسگزارم.   همچنین در سال 1989 به درجه لیسانس نائل شدم.

·        شهادتین:

در ژانویه 1992 پروردگار دست خویش را بر قلبم نهاد و مرا به سوی زندگی روح بخش و زیبایی، با سرعت فراوان سوق داد در بیست و پنجم ماه ژانویه سال 1992 (دوم شعبان 1412 هجری قمری ) در مرکز اسلامی « لاورنس کنزاس » رسماً شهادتین را به زبان آوردم و مسلمان شدم در آن هنگام همسرم، دو تا از برادران مسلمان و جناب آقای حامد غزالی (معاون مرکز اسلامی ) حضور داشتند.  خانواده و دوستانم حقیقتاً نمی دانستند که در مقابل چنین تصمیمی چه انتظاری داشته باشند. «کلیف مکگی » نزدیکترین و صمیمی ترین دوستم از تصمیم من بسیار خرسند بود و مرا نیز حمایت می کرد. همسرم از اینکار خشنود نبود زیرا که او فردی مذهبی نبود. 

در دسامبر سال 1992 به یک شیوه ی اسلامی ازدواج کردیم. الحمدلله در رمضان سال 1993 همسرم نیز شهادتین را بر زبان آورد و به اسلام گروید.

·        چگونه زندگی ام متحول شد:

دانش و آگاهی، حقیقت و درستی، صلح و آرامش، عشق،  برادری،  دوستی با خانواده،  همبستگی بین مسلمانان دیگر،  نزدیکی به خداوند،  اینها و صدها خصوصیت دیگر باعث شد که زندگی من با مسلمان شدنم دگرگون شود. مسلمان شدن یک راه و یک دگرگونی «یک شبه» نیست. زمان زیادی لازم است که این تحول در فرد ایجاد شود و فقط زمانی اتفاق می افتد که خداوند دست خویش را بر قلب فرد بنهد (او اراده کند و شخص را هدایت نماید).

از انسان انتظار نمی رود که در این راه کورکورانه قدم نهد و یک شبه هدایت شود.  مدت 19 سال طول کشید تا من مسلمان شدم. با پذیرش حقیقت، زندگی انسان به سوی بهتر شدن متحول می گردد. اسلام به زندگی انسان آرامش می بخشد. با تسلیم به اراده خداوند ما مردمی بهتر خواهیم بود. از زمانی که به اسلام روی آورده ام اتفاقات جالبی برای من افتاده است و چیز های خوبی برای من پیش آمده است. با یک خانم دوست داشتنی که خودش نیز به اسلام روی آورد، ازدواج کردم. زندگی ام چنان متحول شده است که خودم هم باور نمی کنم سرگذشت من در خیلی از «مجلات و کتابهای معروف » به چاپ رسیده است.

هیچ وقت نه من و نه همسرم در زندگی چنین خوشبخت نبوده ایم. خداوند را بسیار سپاس می گویم.

---------------------------------------------------
مترجم: عبدالعزیز ویسی

سایت مهتدین

Mohtadeen.Com

 

 

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم  فرمودند: 
" والذي نفسُ محمدٍ بيدهِ لا يسمعُ بي أحدٌ من هذه الأمة ولا يهوديٌّ ولا نصرانيٌّ ثم يموتُ ولم يؤمنْ بالذي أُرسلتُ به إلاّ كان من أصحاب النار ". 
سوگند به آن ذاتی كه جان محمّد در دست اوست هيچ كس از اين امّت، از‌يهوديان و مسيحيان نيست كه رسالت من به گوشش برسد و ايمان نياورد مگر اين كه ‌از دوزخيان خواهد بود.
 مسلم 93/1 كتاب الايمان

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010