به نام خدا
سال 1993 بود، هنگامی که فیلمی درمورد مالکوم ایکس ساخته ی سپایک لی را دیدم. این فیلم افق جدیدی در ذهن من باز نمود و مفهوم واقعیت را برایم تغییر داد. آن موقع در یک دوره ی کارآموزی شرکت کرده بودم. هم اتاقیم مسلمان بود. او کتابی درباره ی زندگی نامه ی مالکوم ایکس برای سیاه پوستان را به من داد تا آن را بخوانم.
تمام چیزهایی را که خوانده بودم را به حافظه ی خود سپردم، ولی هنوز مطمئن نبودم که آیا می خواهم مسلمان شوم یا نه. می خواستم اطلاعات بیشتری درمورد اسلام به دست بیاورم و احکام و اصول اولیه ی این دین را به خوبی یاد بگیرم.
بعد از آن به دلیل مشکلات روحی مدتی در بیمارستان بستری شدم. در آنجا با مرد مسلمانی آشنا شدم. با وجود اینکه هنوز شهادتین را اعلام نکرده بودم، او طریقه ی وضو گرفتن و نماز خواندن را به من یاد داد. من شهادتین را تا سال 2001، اعلام نکردم. در این چند سال با اینکه اسلام را به خوبی شناختم ولی تقریباً به علت های مختلف از آن دور افتادم.
سرانجام تصمیم گرفتم اسلام را بپذیرم و شهادتین را اعلام بدارم. این بزرگترین قدمی بود که در زندگیم برداشته بودم. پس از سالیان سال احساس می کردم تازه متولد شده ام. هر چه بیشتر درباره ی اسلام فرا می گرفتم بیشتر حقیقت آن برایم روشن می شد. از خداوند سپاس گزارم که مرا شامل رحمت خویش نمود و در این مسیر مرا ثابت قدم ساخت.
پایان
ترجمه: مسعود
سایت مهتدین
Mohtadeen.Com
|