به نام خدا
در آغاز می خواهم بگویم که تا قبل از مشرف شدن به اسلام معتقد به آیین کاتولیک بودم. همیشه در مراسم مذهبی شرکت می کردم، ولی هرگز نمی خواستم مانند مادربزرگم دچار تعصبات شدید مذهبی شوم. به هر حال به نظر می رسید دارای ثبات عقیده هستم به دلیل اینکه از بچگی طبق این مذهب تربیت شده بودم.
هنگامی که با همسرم مسلمانی اهل فلسطین بود آشنا شدم، وارد دنیای اسلام شدم. جالب این جا بود که اوایل زیاد تمایل نداشتم که چیزی درباره ی او بدانم و این فقط به خاطر سماجت و سرسختی خودم بود و اگر در آن موقع چیزی درمورد اسلام به من می گفت هیچ گاه با او موافقت نمی کردم.
به لطف خداوند توسط خواهر یکی از دوستان همسرم، کم کم با مسلمانان برخورد نموده و دانسته هایم راجع به اسلام تا حدی افزایش پیدا کرد. اسم او منا بود، بیشتر اوقات همدیگر را می دیدم و درمورد اسلام گفتگو می کردیم. از او می پرسیدم که چرا روسری سر می کنی؟ در پاسخ می گفت؛ به خاطر اینکه به خودم احترام بگذارم و تنها برای همسرم خود را آراسته نمایم.
حرف های او برایم تازگی داشت و باعث شد به فکر فرو روم. چیزهایی می شنیدم که هیچ گاه با آن برخورد نکرده بودم. در کلیسا مدام دچار سردرگمی می شدم، بنابراین به سختی می توانستم قانع شوم که روی گناهانم سرپوشی قرار دهم و آن را گردن مسیح بیاندازم.
در حالی که در اسلام از خداوند طلب بخشش می کنیم نه کس دیگری. حدیث هایی که بیانگر چگونگی رفتار با والدین و خیلی چیزهای دیگر بود را مطالعه کردم و می دیدم که با انجام هر عملی مسئولیتی بر دوش انسان نهاده می شود.
هنگامی که در قرآن به سوره ی مریم برخورد نمودم تعجب کردم چطور چنین چیزی ممکن بود خداوند در قرآن از مسیح و مادرش مریم یاد کرده باشد. هیچ وقت فکر نمی کردم اسلام به مسیح اعتقاد داشته باشد. حالا با پذیرفتن اسلام در آرامش کامل زندگی می کنم، خداوند از هر کسی به من نزدیکتر است و از در درونم آگاهی دارد. سعی می کنم مواظب رفتارهایم باشم تا روز قیامت در برابر پروردگارم شرمنده نباشم. از خداوند می خواهم تا تمام غیر مسلمانان روزی به هدایت واقعی پی بببرند.
پایان
ترجمه: مسعود
سایت مهتدین
Mohtadeen.Com
|