شماره مقاله :

به نام خدا

در ابتدا با پسری مسلمان آشنا شدم، او هر روز درباره ی اسلام با من حرف می زد.  حالتی ترس گونه اما لذت بخش از صحبت های وی راجع به مرگ و قبر به من دست داده بود. شاید این باعث شد که سه سال پیش شهادتین خود را اعلام نمایم.

او خیلی جدی درمورد اسلام حرف می زد، بنابراین من هم گوش می دادم. به دلایلی شیفته ی اسلام گشتم، یا بهتر است بگویم به خاطر توضیحات خوب و منطقی که به من داده می شد احساساتم برانگیخته شده و تشویق به انجام این کار شدم. همچنین هنگامی که همسر یکی از دوستان وی را دیدم، تأثیر فوق العاده ای روی من گذاشت.

او نیز به دین اسلام مشرف شده بود، فرد خیلی محافظه کار و باهوش جلوه می نمود. زیاد با او حرف نمی زدم تا اینکه خودم به اسلام علاقمند شدم. حدس می زنم که باید به شما بگویم؛ در آن موقع که او را دیدم، تصمیم به گرفتن حجاب داشت و چون خانواده ی وی مسلمان نبودند کمی برایم عجیب و غریب می نمود. فهمیدم که این قدم بزرگی برای هر شخصی است که بخواهد کاری را برای خودش انجام دهد. پس از آن بیشتر اوقات همدیگر را می دیدیم و احساس کردم که از او خوشم می آید.

همیشه به خدا اعتقاد داشتم و این برایم یک احساس معنوی معمولی بود. مادرم معتقد به مذهب کاتولیک و زن با ایمانی است. اماهنگامی که با او به کلیسا می رفتم اصلاً حس بخصوصی نسبت به آن نداشتم. مهمتر از همه اینکه در آنجا پاسخ درست و قانع کننده ای به سؤالات دینی من داده نمی شد. به مدرسه ی کاتولیک می رفتم و از اینکه می گفتم مادرم کاتولیک است خوشحال می شدند. اما به نظر من هیچ روش صحیحی برای زندگی کردن در آیین کاتولیک وجود نداشت. در مقابل، اسلام علاج تمام این مشکلات می باشد. خوشبختانه طولی نکشید که تصمیم به مسلمان شدن گرفتم. با دیگر مسلمانان صحبت می کردم و قرآن می خواندم. هر چیزی که یاد می گرفتم با مادرم درمیان می گذاشتم، و خدا را شکر با بیشتر آنها موافق بود.

با هر قدمی که به سوی اسلام بر می داشتم احساس می کردم که اشتباه نمی کنم. با خودم فکر می کردم که با ایمان آوردن به خدای یکتا چگونه می شود که احساس خطا کنم و تنها از او می خواهم که کمکم نماید.

حالا سه سال از مسلمان شدنم می گذرد و از دین جدید خود احساس رضایت و سربلندی می کنم. می دانم که اسلام جایگاه گمشده در زندگی من بود. بدون هیچ شک و تردیدی می توانم بگویم که اسلام دین کامل و بهترین روش رسیدن به سعادت برای تمام انسان ها می باشد.

پایان

ترجمه: مسعود

سایت مهتدین

Mohtadeen.Com