به نام خدا
«إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ (1) وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا (2) فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا (3)»
حدود ساعت دوازده نیمروز به روستای «آگودیکا» رسیدیم. شیخ احمد به ما گفت کسانی که قرار است ایمان بیاورند بین 100 الی 150 نفر می باشند. اما وقتی به آنجا رسیدیم با دیدن جمعیت انبوهی از زنان، مردان و کودکان که تعداد آن ها به بیش از 400 الی 500 تن می رسید، شگفت زده شدیم.
کدخدای ده مرد جوانی بود که به همراه دستیاران شیخ حمید اولین کسانی بودند که به استقبال ما شتافتند. وقتی سلام کردیم، کدخدا به زبانی که چیزی از آن نمی فهمیدیم سخنانی را با جوش و خروش آغاز کرد.
شیخ سلمان، که دعوتگری بود که قرار بود بعد از مسلمان شدن این افراد نزد آن ها اقمت نماید تا به آنان دستورات دینی را بیاموزد، شروع به ترجمه ی گفته های کدخدا نمود.
چه سخنان تاثر برانگیزی، حقیقتاً حرف های دردآوری بودند و ما مسئولیتی که سخنان امیر بر دوش ما می گذاشت را احساس می کردیم. او می گفت: «من اسلام و مسلمانان را همیشه دوست داشته ام. اما شک داشتم و مطمئن نبودم... اما اکنون که شما به اینجا آمدید (منظورش اعراب بود) بدانید که گواهی می دهم که ایمان اورده ام به خداوند یکتا. بیایید با من به منزل من برویم تا با هم بتی را که می پرستیدم درهم شکنیم.»
خدایا... چه تعداد از انسانها منتظرند تا ما اعراب دین خداوند را به آنان برسانیم!؟.. و ان ها را از تاریکی های کفر و شرک رهایی بخشیم؟!... چه مسئولیتی بر گردن ما اعراب مسلمان قرار دارد!
به لطف خدا و با مشاهده ی قراین متقن و صادقانه دال بر قناعت فکری کدخدا درباره ی دین اسلام، کدخدا شروع به خراب کردن بت با دستان خود نموده و آن را تکه تکه کرده و با چوب بزرگی آن را خرد نمود. بت ویران شد و به همراه آن دوران تاریک کفر و شرک نیز رخت بربست.
این ندای تولدی دوباره برای دهکده ی گودیکا و گشودن صفحه ای تازه در زندگی این دهکده بود که قدم های آن بر راستای توحید و یکتاپرستی و دروازه اش بر کتاب پروردگار متعال و سنت پیامبر اکرم او حضرت محمد صلی الله علیه و سلم می باشد.
این فتوحات همچنان در جریان است... همچنان وعده ی خداوندی در حال تحقق بوده و مژدگانی حضرت محمد صلی الله علیه و سلم جامه ی عمل می پوشد.
گذشته از 40 روستایی که سال پیش (2005) اسلام اوردند، بیش از 12000 تن در جریان امسال (2006) فوج فوج ایمان اوردند. همچنان آسمان توگو نیازمند خورشید اسلام است تا بر بسیاری از مناطق آن بتابد و تاریکی کفر را از آن ها دور کند و زمین های آن چشم به راه باران ایمان است تا خاشاک شرک را از آن بشوید.
به نقل از: http://www.muslm.net/vb/showthread.php?t=162874
پایان
منبع: http://www.ebnmaryam.com/vb/t8307.html
ترجمه: مسعود
سایت مهتدین
Mohtadeen.Com
