در سال 1995 بواسطه ی یکی ازهمکلاسی های مصری ام که پارسال وارد نیوزیلند شده و در کلاس شیمی من بودبا دین اسلام آشنا شدم. پیش از این هیچ دینی نداشتم، گرچه می توان گفت یک مسیحی غیرپایبند بودم، برای آنکه در جوانی در کلاس های یکشنبه ی کلیسا حاضر می شدم (بیشتر برای یادگرفتن زبان چینی، زبان مادریم، و نه مسائل دینی). درحقیقت هیچ علاقه ای به آنچه آن جا می آموختم نداشته و باوری همبه موجود برتری (خدا، یا ...) نداشتم.
به دلیل آموزش مذهبی خانواده جز ادیان مسیحی و بودا چیزی از دیگر ادیاننمی دانستم. والدین من بودایی هستند ولی شناخت من به دین آن ها آن قدراندک بود که حتی نام درست این آئین را هم تا چند سال قبل نمی دانستم. درنتیجه وقتی با همکلاسی ام، محمد، آشنا شدم از مسائل دینی بسیار بی اطلاع بودم.
یکی دیگر از همکلاسی هایم به نام جیمز هم به موضوع اسلام علاقمند بود ودایم سؤالاتی از محمد می پرسید و با پاسخ های وی من نیز خواستار گفتگو وآشنایی با وی شدم.
از او خواستم که قرآن را به من نشان دهد اما به خاطر حجم زیاد کارهای درسیدر طول سال نتوانستم آن را بخوانم. وقتی کمی از حجم کاری کم تر شد نزد پدرآن دوستم که امام مسجد محل ما بود رفتم. او به طور مفصل درباره ی اسلام با من حرف زد، و بذری را در دلم کاشت که در عرض چند ماه به لطف و مرحمت خداوند شکوفه داد و اسلامی قوی را در من رویانید، الحمدلله. من در نوامبر1995 اسلام آوردم.
اغلب از من می پرسند که چرا مسلمان شدم. سؤال منطقی و ساده ای است، اما درحقیقت هنوز هم آن را دشوارترین پرسش می دانم، حتی پس از آنکه بارها از من پرسیده شده است.
من در اسلام چیزهای خوب بسیاری را دیدم. از قبیل: رابطه ی برادری و خواهری در اسلام، شیوه ی مراقبت و رسیدگی مسلمانان از هم دیگر، و منطق موجود دردین اسلام. منطق پوشش حجاب زنان برای دور ماندن از حرام، منطق حرمت الکل که بیش از آنکه نفعی داشته باشد مضر می باشد و ...
دین اسلام کسانی را که بدان وارد می شوند را به خوبی جای داده و می پذیرد. من با آنکه از سرزمین کفر (نیوزلند) آمده ام به خوبی با این دین وفق گرفته و از هرچه پلیدی و نادرستی در کردار و گفتار است دوری گزیده ام. خداوند از آغاز بر من لطف داشته است و فکر می کنم اسلام قدم بزرگی بوده است که می بایست در زندگی برمی داشتم.
در نوامبر 1995، با تشویق برخی برادران و خواهران در اینترنت برای گفتن شهادتین در نخستین قدم مسلمان شدنم، و سپس برداشتن گام های بعدی برای فراگرفتن دین اسلام اقدام نمودم.
الحمدلله، از آن زمان تا کنون باوجود مشغولیت فراوان درسی سوره های زیادی را از قرآن یادگرفته ام. سال پیش نتایجم باورنکردنی بود و به شکرانه ی آن امسال وقت بیشتری را برای فراگیری قرآن اختصاص داده ام، البته قصد ورود به دانشگاه پزشکی را نیز دارم.
امیدوارم که خداوند این توان را به من بدهد که سال آینده به دانشگاه پزشکی بروم، و در یادگیری دین اسلام به ما کمک نموده و توفیق زندگانی بر رسم وسیر دین حنیف اسلام را عطافرماید. از خداوند می خواهم که یاری مان دهد بر راه راستین و مستقیم وی که اسلام است زندگی نماییم. آمین.
والسلام.
ترجمه: مسعود
سایت مهتدین
Mohtadeen.Com |