بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله و اصحابه الی یوم الدین و اما بعد :
قضاء: يعنى حكم ازلى خداوند بر وجود يا عدم شيىء.
قدر: يعنى ايجاد كردن خداوند چيزى را با كيفيت خاص و در وقت معين.
مسلمان به قضا و قدر الهى و حكمت و مشيت او ايمان دارد.
همچنين اعتقاد دارد كه هيچ امرى حتى افعال اختيارى انسان تحقق پيدا نمىكند مگر اينكه در علم خدا موجودند، و خداوند قبل از آفرينش آنها، آن اعمال را مقدر كرده است، و نيز بر اين باور است كه قضا و قدر الهى كاملا مطابق و هماهنگ با موازين عدل و انصاف است.
خداوند در تصرفات خودش، حكيم است يعنى هيچ تصرفى از سوى او خالى از نفع و سود براى بندهاش نمىباشد، حكمت او تابع مشيت اوست، آنچه را كه بخواهد، بوجود مىآيد و آنچه را نخواهد، تحقق پيدا نمىكند.
هيچ بازدارندهاى از بديها و هيچ توفيق دهندهاى به نيكىها غير از خدا، وجود ندارد، «لا حول ولا قوة إلا باللّه» اين عقيده مسلمان درباره قضا و قدر الهى نيز بر گرفته از دلايل عقلى و نقلى است كه بشرح آنها مىپردازيم.
دلايل نقلى:
1- خداوند درباره قضا و قدر خود، در آيه 49 سوره قمر چنين مىفرمايد:
« إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ»
«ما هر چيزى را به اندازه لازم و از روى حساب و نظم آفريدهايم».
و در آيه 21 سوره حجر، مىفرمايد:
« وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»
«و چيزى وجود ندارد مگر اينكه گنجينههاى آن نزد ماست، و جز به اندازه معين و مشخص (كه حكمت، اقتضاء ميكند) آنرا فرو نمىفرستيم».
در آيه 22 سوره حديد، مىفرمايد:
« مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ»
«هيچ ضرر مالى و جانى به شما نمىرسد مگر آنكه پيش از آفرينش زمين و خود شما، در كتاب بزرگ و مهمى (لوح محفوظ) ثبت و ضبط بوده است. اين كار براى خدا ساده و آسان است».
در آيه 11 سوره تغابن، مىفرمايد:
« مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ»
«بدون فرمان و اجازه خدا، هيچ مصيبتى به شما وارد نمىشود».
در آيه 13 سوره اسراء، مىفرمايد:
« وَكُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ»
«ما مقدرات و نتيجه اعمال نيك و بد هر انسانى را طوق گردن او ساختيم، (او را عهدهدار رفتارش قرار داديم)».
در آيه 51 سوره توبه، مىفرمايد:
« قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» «(اى پيامبر!) بگو: هرگز چيزى (از خير و شر) به ما نمىرسد مگر آنچه خدا براى ما مقدور كرده باشد. او مولا و سرپرست ما است و مؤمنان بايد تنها به خدا توكل كنند».
در آيه 59 سوره انعام، مىفرمايد:
« وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ»
«گنجينههاى غيب و كليد آنها در دست خداست و كسى جز او از آنها آگاه نيست و خداوند از آنچه در خشكى و درياست آگاه است و هيچ برگى (از گياه و درختى) نمىافتد، مگر اينكه خدا از آن با خبر است، و هيچ دانهاى در تاريكيهاى (درون) زمين و هيچ چيز تر يا خشكى نيست كه فرو افتد، مگر اينكه (خدا از آن آگاه و در علم او موجود است و) در لوح محفوظ ثبت و ضبط است».
در آيه 29 سوره تكوير، مىفرمايد:
« وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ»
«و شما نمىتوانيد بخواهيد، جز چيزهايى كه خداوند جهانيان بخواهد».
در آيه 101 سوره الأنبيا، مىفرمايد:
« إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنَى أُولَئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ»
«آنان كه (در قضا و قدر الهى، بخاطر ايمان و اعمال نيك) قبلا به آنها وعده عاقبت نيك دادهايم، چنين كسانى از دوزخ (و عذاب آن) دور نگاهداشته مىشوند».
در آيه 39 سوره كهف، مىفرمايد:
« وَلَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»
«اى كاش وقتى وارد باغ خود مىشدى (و آنهمه نعمت خدا را مىديدى) مىگفتى: ما شاءاللّه (اين نعمتها نتيجه لطف خداست) و قدرتى جز قدرت خدا، وجود ندارد».
در آيه 43 سوره اعراف، مىفرمايد:
« وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ»
«اگر خداوند ما را راهنمايى نمىكرد، هدايت نصيب ما نمىشد».
2- رسول اكرم صلی الله علیه وسلم نيز درباره صحت قضا و قدر الهى سخن گفته است، از جمله در حديثى كه امام مسلم روايت كرده، مىفرمايد: «سوگند به خدا كه سواى او معبودى وجود ندارد، بعضى از مردم همواره اعمال نيك (اعمال اهل بهشت) را انجام مىدهند تا جايى كه بين آنها و بهشت فاصله چندانى باقى نمىماند، در اين ميان قضا و قدر الهى در حق آنها سبقت مىگيرد و عمل بدى (عمل اهل دوزخ) از آنها سر مىزند، و متأسفانه وارد دوزخ مىشوند، همچنين بعضى از مردم هميشه اعمال بد (اعمال اهل دوزخ) را انجام مىدهند تا جايى كه بين آنها و دوزخ فاصله چندانى باقى نمىماند (تا نزديك مرگ خود آن كارها را انجام مىدهند) سرانجام قضا و قدر الهى در حق آنها سبقت مىگيرد و عملى از اعمال اهل بهشت (عمل نيك) انجام مىدهند و وارد بهشت مىشوند».
در حديثى ديگر كه ترمذى نقل كرده، آنحضرت صلی الله علیه وسلم خطاب به عبداللّه بنعباس ب مىفرمايد: «اى پسر! چند اندرز به تو مىدهم، خدا را ياد كن تا همواره كمك و نصرت او را با خود ببينى، هر وقت چيزى خواستى، از خدا بخواه، هر وقت نياز به كمك داشتى، از خدا كمك بخواه و بدان كه اگر تمام مردم دنيا با هم متحد شوند و بخواهند سودى بيشتر از آنچه خدا در قضا و قدر برايت تعيين كرده، بتو برسانند نمىتوانند، و اگر همه آنها در صدد بر آيند تا به تو ضررى برسانند سواى آنچه خدا برايت خواسته است، بازهم نمىتوانند، قلمها جمع شده و جوهر صحيفهها خشك شده است، (يعنى همه چيز قبل از پيدايش موجودات، در تقدير آنها نوشته شده است».
در حديثى ديگر، رسول اكرم صلی الله علیه وسلم مىفرمايد: نخستين موجودى كه خداوند آن را خلق كرده، قلم است، خداوند به او امر كرد تا بنويسد، قلم عرض كرد: خدايا! چه بنويسم؟ خداوند فرمود: مقدار و سر نوشت همه موجودات را تا قيامت».
در حديثى ديگر كه درباره احتجاج آدم و موسى از رسول اكرم صلی الله علیه وسلم روايت شده، معنى و مفهوم قضا و قدر خدا به روشنى بيان شده است، رسول اكرم صلی الله علیه وسلم مىفرمايد: «موسى به آدم گفت: تو پدر ما بودى، چرا ما را از بهشت محروم كردى و بيرون راندى؟ آدم علیه السلام گفت: فرزندم! تو موسىاى و خداوند تو را بعنوان كليم اللّه (كسى كه بى واسطه با خدا سخن مىگويد) انتخاب كرد و تورات را با دست قدرت خود براى تو نوشت، چرا مرا در باره كارى ملامت مىكنى كه خداوند، چهل سال، قبل از خلق من آنرا برايم مقدر كرده بود؟ و اينگونه آدم بر موسى پيروز شد». (مسلم).
در روايتى ديگر، رسول اكرم صلی الله علیه وسلم در تعريف ايمان مىفرمايد: «أنْ تُؤمِنَ بِاللّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ ورُسُلِهِ وَالْيَومِ الآخِرِ وَتُؤْمِنَ بِالقَدْرِ خَيْرِهِ وَشَرِّهِ» «ايمان يعنى اينكه انسان، به خدا، فرشتگان، كتب آسمانى، پيامبران، روز قيامت و خوب و بد تقدير، يقين و باور داشته باشد». (بخشى از حديث جبرئيل در صحيح مسلم)
و در حديثى ديگر، آنحضرت صلی الله علیه وسلم مىفرمايد: «عمل كنيد، زيرا هر كسى به انجام كارهايى موفق مىشود كه بخاطر آن، آفريده شده است».
و در روايتى ديگر آمده كه: «همانا نذر و نياز، قضاى الهى را تغيير نمىدهد».
و در حديثى ديگر، رسول اكرم صلی الله علیه وسلم خطاب به عبداللّه بن قيس فرمود: «آيا دوست دارى كه سخنى از گنجينههاى بهشت برايت بگويم؟ عبداللّه گفت: بلى، اى رسول خدا ص. آن حضرت صلی الله علیه وسلم فرمود: «لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللّهِ» عبداللّه گفت: «ما شاءُاللّهُ وَشِئْتَ» يعنى آنچه خدا و تو بخواهيد. رسول اكرم صلی الله علیه وسلم فرمود: فقط بگو: ماشاءاللّه. زيرا در تمام كارها فقط مشيت خدا و اراده او مؤثر است نه خواست و اراده ديگران».
3- صدها ميليون نفر از علما و دانشمندان و نيكان امت محمد صلی الله علیه وسلم به قضا و قدر الهى و حكمت و مشيت او ايمان دارند، و بر اين باورند كه هر چيزى قبل از بوجود آمدنش، در علم خدا هست، . قضا و قدر الهى در مورد او به اجرا در آمده است. در حيطه فرمانروايى و قدرت او، هيچ چيزى غير از آنچه او بخواهد، انجام نمىگيرد، هر چه او بخواهد، مىشود. و هر چه او نخواهد، نمىشود، قلم و تقدير الهى در مورد تمام آنچه بايد تا قيامت انجام گيرد، كار خود را كرده است.
دلايل عقلى:
1- هيچيك از مسايل قضا و قدر، مشيت و حكمت الهى، اراده و تدبير او منافى با عقل و موازين عقلى نيست، بلكه عقل، همه اين موارد را واجب و ضرورى مىداند. زيرا مظاهر و مصاديق انكار ناپذير آنها در جهان هستى هويداست.
2- ايمان به خدا مستلزم ايمان به قضا وقدر واراده و مشيت او مىباشد.
3- وقتى كه مهندس، نقشه ساختمانى را بر روى كاغذ رسم مىكند، مدت زمان ساختن آنرا نيز تعيين (پيش بينى) مىكند، بعد شروع به ساختن آن مىنمايد، و تقريبا در مدت زمان تعيين شده، ساختمان مورد نظر، بدون كم و كاست و مطابق نقشه خود، ساخته شده و تجسم عينى بخود مىگيرد.
با توجه به اين مثال، چگونه مىتوان در مورد قضا و قدر الهى كه مقياس و اندازه هر چيزى را از قبل مشخص نموده، ترديد كرد؟
آرى! بدليل كمال قدرت و علم خداوند، جهان هستى مطابق آنچه كه خدا در نظر داشته تجسم عينى يافته است و كوچكترين قصورى در آن ديده نمىشود.
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.
مهتدین
Mohtadeen.Com