بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله و اصحابه الی یوم الدین و اما بعد :
مسلمان ايمان دارد كه زندگى دنيا روزى به پايان مىرسد، كه بعد از آن خورشيد طلوع نخواهد كرد. آنگاه زندگى بعدى انسان در سراى آخرت آغاز مىشود، خداوند، در آن روز تمام مخلوقاتش را دوباره زنده مىكند و براى محاسبه اعمال آنها، همه را در ميدان محشر گرد مىآورد، نيكان را با نعمتهاى سرورى در بهشت، پاداش مىدهد و بدان را با عذاب توهين آميز، در دوزخ كيفر خواهد داد.
قبل از فرا رسيدن آن روز، علايم و نشانههايى بروز خواهند كرد مانند ظهور دجال، آمدن ياجوج و ماجوج، نازل شدن حضرت عيسى علیه السلام ، خروج دابة الأرض، طلوع خورشيد از غروب و...
بعد از آن، صور فناء دميده مىشود و تمام موجودات زنده بيهوش شده و ميميرند، سپس صور دوم كه صور بعث و زنده شدن نام دارد، دميده مىشود، آنگاه همه موجوداتى كه از آغاز خلقت جهان تا پايان آن، روزگارى در اين عالم زندگى كردهاند، دوباره زنده مىشوند و در محضر پروردگار حضور بهم مىرسانند، بعد نامههاى اعمال و پروندههاى هر كدام، به آنها داده مىشود، برخى پروندههاى خود را به دست راست، و بعضى ديگر به دست چپ تحويل مىگيرند، ترازوى عدالت الهى شروع بكار مىكند.
و محاسبه انسانها، آغاز مىگردد، پل صراط را بر روى دوزخ نصب مىكنند.
و سرانجام، اين معركه بسيار مهم، با ورود بهشتيان به بهشت، و دوزخيان به دوزخ، خاتمه خواهد يافت.
اين عقيده و باور مؤمن نشأت گرفته از دلايل عقلى و نقلى بى شمارى است كه بشرح آنها مىپردازيم.
دلايل نقلى:
1- خداوند در آيات 26 و 27 سوره الرحمن در اين باره چنين فرموده است:
2- « كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ (26) وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ»«غير از ذات يگانه خداوند، همه موجودات عالم (زنده و غير زنده) روى زمين، از بين خواهند رفت»
در آيات 34 و 35 سوره انبياء مىفرمايد:
« وَمَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِكَ الْخُلْدَ أَفَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخَالِدُونَ (34) كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ»
«(اى پيامبر!) ما براى هيچ انسانى پيش از تو زندگى جاويدان قرار ندادهايم، (آنان كه انتظار مرگ تو را دارند و با مرگ تو اسلام را پايان يافته مىدانند) اگر تو بميرى، ايشان جاودانه مىمانند؟! هر كسى (موجود زندهاى) مزه مرگ را مىچشد، ما شما را با سود و زيان و خوبى و بدى (در زندگى دنيا) كاملا آزمايش مىكنيم، و سرانجام به سوى ما بر گردانيده مىشويد (كيفر و پاداش اعمال خود را مىبينيد)».
در آيه 7 سوره تغابن مىفرمايد:
« زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ لَنْ يُبْعَثُوا قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ وَذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ»«كافران پنداشته اند كه هرگز زنده و برانگيخته نخواهند شد، اى پيامبر! بگو: سوگند به ذات پروردگارم كه شما زنده و برانگيخته خواهيد شد. و از اعمالى كه انجام دادهايد، با خبرتان خواهند كرد، اين كار براى خدا ساده و آسان است»
در آيات 4 تا 6 سوره مطففين مىفرمايد:
« أَلَا يَظُنُّ أُولَئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ (4) لِيَوْمٍ عَظِيمٍ (5) يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ »«آيا اينان گمان نمىبرند كه دوباره زنده مىشوند در روز بسيار بزرگ و هولناكى (بنام قيامت)؟ همان روزى كه مردم در پيشگاه پروردگار جهانيان (براى حساب و كتاب) سر از قبرها بيرون مىآوردند»
در آيه 7 سوره شورى، مىفرمايد:
« وَتُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ »«و (مردم را) از گردهمايى (روز قيامت) كه هيچ ترديدى در وقوع آن نيست، بيم دهى، (در آن روز مردم دو گروه بيش نيستند) گروهى در بهشت بسر مىبرند و گروهى در آتش سوزان دوزخ».
در سوره زلزال، مىفرمايد:
« إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا (1) وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا (2) وَقَالَ الْإِنْسَانُ مَا لَهَا (3) يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا (4) بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا (5) يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ (6) فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ (7) وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ (8) »
«هنگامى كه زمين، سخت به لرزه در انداخته شود (از هم مىشكافد و دفينهها و مردهها) و همه سنگينىهاى خود را بيرون مىاندازد، انسان مىگويد: زمين را چه شده است؟ در آن روز (كه آغاز قيامت است) زمين خبرهاى خود را بازگو مىكند (حوادثى را كه بر او گذشته شرح مىدهد) و اين بدان سبب است كه پروردگار تو بدو پيام مىدهد (كه چه بشود و چه بگويد) در آن روز مردم (از قبرهاى خود) دسته دسته و پراكنده بيرون مىآيند (و رهسپار صحراى محشر مىشوند) تا كارهايشان به آنها نشان داده شود (نتيجه اعمالشان را ببينند) پس هر كس به اندازه ذره غبارى كار نيك كرده باشد، آنرا خواهد ديد (پاداشش را خواهد گرفت) و هر كس به اندازه ذره غبارى كار بد كرده باشد، آنرا خواهد ديد (سزايش را خواهد چشيد)».
در آيه 158 سوره انعام، مىفرمايد:
« هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آَيَاتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آَيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آَمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا»
«(قبلا دلايل لازم بر وجوب ايمان بيان گرديد، پس چرا ايمان نمىآورند)؟ آيا انتظار دارند كه فرشتگان (قبض ارواح) به سراغشان بيايند؟ يا اينكه پروردگارت (خودش) به سوى آنها بيايد؟ يا پارهاى از نشانههاى پروردگارت براى آنها نمودار شود؟ روزى پارهاى از نشانههاى پروردگارت فرا مىرسد (و آنان را به ايمان اجبارى وادار مىكند) اما ايمان آوردن افرادى كه قبل از آن، ايمان نياوردهاند يا اينكه با وجود ايمان (كارهاى پسنديده نكردهاند) سودى بحالشان نخواهد داشت».
و در آیه 82 سوره النمل ميفرمايد:
« وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآَيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ»
«هنگامى كه فرمان وقوع قيامت فرا رسد، (از جمله نشانههاى آن يكى اين است كه) جانورى از زمين براى مردم بيرون مىآوريم كه با ايشان سخن مىگويد (از جمله با كسانى كه) به آيات خدا ايمان نياوردهاند (مىگويد: اكنون با چشم خود ببينند كه قيامت دارد شروع مىشود و عذاب الهى گريبانگير شما ميگردد و پشيمانى سودى ندارد)».
در آيات 96 و 97 سوره انبياء مىفرمايد:
« حَتَّى إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُمْ مِنْ كُلِّ حَدَبٍ يَنْسِلُونَ (96) وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِينَ كَفَرُوا يَا وَيْلَنَا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا بَلْ كُنَّا ظَالِمِينَ »
«وقتى (درها) براى آمدن ياجوج و ماجوج گشوده شوند، آنها شتابان از هر بلندى و ارتفاعى مىگذرند (و موجب پريشانى و هرج و مرج در زمين مىشوند)، (در آن هنگام) وعده راستين (خدا كه روز قيامت است) نزديك مىشود، و بناگاه (چنان وحشتى سراسر وجود كافران را فرا مىگيرد كه) چشمهايشان از حركت باز مىايستد».
در آيات 57 تا 61 سوره زخرف، مىفرمايد:
« وَلَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلًا إِذَا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ (57) وَقَالُوا أَآَلِهَتُنَا خَيْرٌ أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ (58) إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ وَجَعَلْنَاهُ مَثَلًا لِبَنِي إِسْرَائِيلَ (59) وَلَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَا مِنْكُمْ مَلَائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ (60) وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلَا تَمْتَرُنَّ بِهَا وَاتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ »
«و چون [آفرينش] فرزند مريم مثل زده شد، آن گاه قومت از آن بانگ [به ريشخند] برداشتند. و گفتند: آيا معبودان ما بهترند يا او. [آن مثل را] براى تو جز از روى جدال نزدند حقّ اين است كه آنان گروهى ستيزه جويند. او (عيسى علیه السلام ) جز بندهاى نيست كه بر او انعام كردهايم و او را براى بنى اسراييل مايه عبرتى گردانديم. و اگر مىخواستيم به جاى شما فرشتگانى قرار مىداديم كه در زمين جانشين شوند. و به يقين او (حضرت عيسى) نشانهاى براى قيامت است پس هرگز درباره آن (قيامت) شك مكنيد و از من پيروى كنيد. راه راست اين است».
در آيات 68 تا 70 سوره زمر، مىفرمايد:
« وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنْظُرُونَ (68) وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ (69) وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَا يَفْعَلُونَ »
«در صور دميده خواهد شد و تمام كسانى كه در آسمانها و زمين هستند، ميميرند، مگر كسانى كه خدا بخواهد (آنانرا تا زمانى ديگر زنده بدارد) سپس بار ديگر در آن دميده مىشود، بناگاه همگى (جان مىگيرند) و به پا مىخيزند و مىنگرند، زمين (محشر) با نور (تجلى) خداوند روشن مىشود و كتاب (نامه اعمال هر كسى بدستش) نهاده مىشود، و پيامبران و گواهان حاضر مىشوند، و راست و درست در ميان مردم داورى مىگردد، و اندك ستمى در حق كسى نخواهد شد، و خدا (از هر كس ديگرى) بهتر مىداند كه آنان چه كارهايى كردهاند».
و در آيه 47 سورده انبياء مىفرمايد:
« وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ»
«و ما ترازوى عدل و داد را در رزو قيامت خواهيم نهاد، و اصلا بهيچ كسى ستمى نمىشود و اگر به اندازه دانه خردلى (كار نيك يا بدى انجام گرفته باشد) آنرا حاضر و آماده مىسازيم (و كيفر و پاداش آنرا مىدهيم) و ما براى محاسبه اعمال (گفتار و كردار) شما كافى خواهيم بود».
در آيات 13 تا34 سورهالحاقه، مىفرمايد:
« وَحُمِلَتِ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ فَدُكَّتَا دَكَّةً وَاحِدَةً (14) فَيَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ (15) وَانْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ وَاهِيَةٌ (16) وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ (17) يَوْمَئِذٍ تُعْرَضُونَ لَا تَخْفَى مِنْكُمْ خَافِيَةٌ (18) فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَءُوا كِتَابِيَهْ (19) إِنِّي ظَنَنْتُ أَنِّي مُلَاقٍ حِسَابِيَهْ (20) فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَاضِيَةٍ (21) فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ (22) قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ (23) كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ (24) وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ (25) وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيَهْ (26) يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ (27) مَا أَغْنَى عَنِّي مَالِيَهْ (28) هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيَهْ (29) خُذُوهُ فَغُلُّوهُ (30) ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ (31) ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ (32) إِنّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ (33) وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ»
«هرگاه براى اولين بار در صور دميده شود، زمين و كوهها از جا كنده شوند و يكباره درهم كوبيده و متلاشى مىشوند. در آن هنگام است كه آن واقعه (بزرگ قيامت در جهان) رخ مىدهد و آسمان از هم مىشكافد و مىپراكند و سست و نا استوار مىگردد، و فرشتگان در اطراف و كنارههاى آسمان (آن روزى) قرار مىگيرند، و در آن روز، هشت فرشته عرش پروردگارت را بر فراز سر خود، بر مىدارند (حمل مىكنند). در آن روز، شما در پيشگاه خداوند (براى رسيدگى به اعمالتان) حاضر مىشويد و چيزى از كارهاى مخفى و پنهان شما، پوشيده نمىماند، و اما هر كسى كه نامه اعمالش به دست راست او داده شود، (فرياد شادى سر مىدهد) و مىگويد: اى مردم! نامه اعمال مرا بگيريد و بخوانيد، من (در دنيا) يقين داشتم كه (در اين روز) با حساب و كتاب اعمال خود روبرو مىشوم، پس او در زندگى رضايت بخشى خواهد بود، در اين باغ و الاى بهشت بسر خواهند برد كه ميوههاى آن در دسترس است، (به آنها گفته خواهد شد) در برابر كارهايى كه در روزگاران گذشته (در دنيا) انجام دادهايد، بخوريد و بنوشيد، گوارايتان باد، و اما كسى كه نامه اعمالش بدست چپش داده شود، مىگويد: اى كاش هرگز نامه اعمالم بمن داده نمىشد، و هرگز نمىدانستم كه حساب من چيست، اى كاش! همان مرگ پايان بخش عمرم مىبود. دارايى من نه سودى بحالم بخشيد و به درد (بيچارگى امروزم) نخورد، قدرتم از دستم رفت، (آن وقت است كه خدا به فرشتگان نگهبان دوزخ دستور مىدهد كه) او را بگيريد و به غل زنجيرش كشيد، سپس او را در دوزخ بيندازيد، آنگاه او را با زنجيرى آهنى كه 70 ذراع (متر) طول دارد، ببنديد، چرا كه او به خداوند بزرگ، ايمان نياورده بود و مردم را به دادن خوراك به افراد بينوا، تشويق نمىكرد».
سرانجام، در آيات 68 تا 71 سوره مريم درباره احوال معاد و جهان آخرت، مىفرمايد: « فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا (68) ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَنِ عِتِيًّا (69) ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلَى بِهَا صِلِيًّا (70) وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا»
«اى محمد! سوگند به ذات پروردگارت، هر آينه كافران را همراه با شياطين گرد مىآوريم، سپس ايشان را (اطراف) دوزخ با خوارى و ذلت حاضر مىكنيم، بعد كسانى را كه در برابر خدا سركشتر از ديگران بودهاند، جدا مىكنيم، بعد از آن، ما مىدانيم كه چه كسانى از ميان آنها بيشتر براى سوختن در آتش، اولويت دارند، (دقيقا افراد گستاخ را انتخاب مىكنيم، و در اين گزينش هيچگونه اشتباهى رخ نخواهد داد) همه شما انسانها (بدون استثناء) وارد دوزخ مىشويد، (مؤمنان براى عبور و ديدن، و كافران براى دخول و ماندن) اين امر حتمى است و فرمان قطعى خداوند مىباشد».
3- رسول اكرم صلی الله علیه وسلم نيز درباره احوال قيامت، سخن گفته است. در روايتى كه امام احمد و بخارى و مسلم، نقل كردهاند، مىفرمايد: «لاَ تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يَمُرَّ الرَّجُلُ بِقَبْرِ الرَّجُلِ فَيَقُولَ: يَا لَيْتَنِى كُنْتُ مَكَانَهُ» «قيامت نخواهد آمد مگر زمانى كه يك شخص هنگام عبور از كنار قبر شخص ديگر، آرزو كند. اى كاش صاحب اين قبر من مىبودم»
و در روايتى ديگر كه امام مسلم آن را ذكر كرده است، مىفرمايد: «إِنَّ السَّاعَةَ لاَ تَكُونُ حَتَّى تَكُونَ عَشْرُ آيَاتٍ خَسْفٌ بِالْمَشْرِقِ وَخَسْفٌ بِالْمَغْرِبِ وَخَسْفٌ فِى جَزِيرَةِ الْعَرَبِ وَالدُّخَانُ وَالدَّجَّالُ وَدَابَّةُ الأَرْضِ وَيَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَطُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا وَنَارٌ تَخْرُجُ مِنْ قُعْرَةِ عَدَنٍ تَرْحَلُ النَّاسَ وَنُزُولُ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ» «تا زمانى كه ده علامت، آشكار نشود، قيامت نخواهد آمد، خسوف در مشرق، خسوف در مغرب، خسوف در جزيرة العرب، دود فراگيرى كه همه عالم را تيره و تار خواهد كرد، آمدن دجال، خروج دابة الأرض، طلوع آفتاب از غرب، آتشى كه از اقسا نقاط عدن مىآيد و مردم با ديدن آن، از جايى به جاى ديگر كوچ مىكنند، و نازل شدن حضرت عيسى علیه السلام ».
در حديثى ديگر كه در صحيح مسلم آمده، چنين مىفرمايد: «دجال در ميان امت من ظاهر مىشود و بمدت چهل (روز يا ماه يا سال) مىماند، بعد خداوند، عيسى بن مريم را كه شبيه عروة بن مسعود رضی الله عنه است مىفرستد، آن حضرت با دجال مبارزه مىكند و او را از ميان مىبرد، سپس مردم بمدت چهل سال طورى زندگى مىكنند كه بين دو نفر از آنها كوچكترين برخوردى كه موجب رنجش آنها از يكديگر شود، روى نمىدهد، بعد به خواست خدا، باد سردى از جانب شام خواهد وزيد، در اثر آن كليه كسانى كه يك ذره ايمان يا خير خواهى در دلهايشان وجود داشته باشد، مىميرند، و اگر كسى براى نجات خود در شكاف كوهى پنهان شود، آن باد او را تعقيب مىكند، و از بين مىبرد، فقط مردم شرور و بى ارزش و درنده خويى كه خوبى و بدى برايشان يكسان است، باقى مىمانند، آنگاه شيطان در برابر آنها ظاهر مىشود و مىگويد: به سخنان من گوش كنيد، مردم مىگويند: تو از ما چه مىخواهى؟ شيطان آنها را به پرستش بتها دعوت مىكند، و آنها مدتى را در عيش و عشرت بسر مىبرند، بعد از آن، صور دميده مىشود، هر كس كه صداى آنرا بشنود، بسوى آن توجه مىكند، اولين كسى كه صداى صور را مىشنود، شخصى است كه مشغول تميز كردن حوض شتر خود مىباشد، او بيهوش مىشود و بعد تمام مردم با شنيدن آن بيهوش مىشوند (ميميرند) بعد باران آرامى مانند شبنم مىبارد، در اثر آن اجساد متلاشى شده انسانها بحالت اوليه خود بر مىگردنند.
بعد صور دوم كه صور بعث (يا زنده شدن) نام دارد، بصدا در مىآيد، آنگاه مردم سراز قبرها بيرون مىآورند و پريشان به اطراف خود نگاه مىكنند، سپس فرمان مىرسد كه مردم در صحراى محشر در پيشگاه خداوند حاضر شوند، و چگونگى به انجام رسانيدن مسوليت خود را بيان كنند، بعد ندا مىرسد كه دوزخيان جدا شوند، مىپرسند، دوزخيان چه كسانى و چه تعدادى هستند؟ پاسخ مىآيد كه از هر هزار نفر، 999 نفر اهل دوزخاند، آن روز، چنان سهمگين و خطرناك است كه زنان، حامله سقط جنين مىكنند و كودكان از ترس، پير مىشوند، و در آن روز، همه اسرار نهان، آشكار مىشود.
در حديثى ديگر كه مسلم روايت كرده، مىفرمايد: «قيامت بر پا نمىشود، مگر روزى كه همه مرد، شرور باشند.
در حديثى ديگر، مىفرمايد: «ميان دميدن دو صور، چهل (روز يا هفته يا ماه يا سال) فاصله وجود دارد، بعد بارانى مىبارد و انسانهاى مرده مانند سبزيجات از زمين مىرويند (از قبرها بيرون مىآيند) تمام بدن انسان جز قسمت آخر ستون فقراتش، مىپوسد، آفرينش دوباره انسان، روز قيامت از همان قسمت باقي مانده ستون فقراتش، صورت مىگيرد. (مسلم).
نقل است كه روزى آنحضرت صلی الله علیه وسلم در حال ايراد خطبه، خطاب به حاضران، فرمودند: «اى مردم! روز قيامت شما سر لخت و پا لخت حشر مىشويد، نخستين كسى كه لباس مىپوشد، حضرت ابراهيم علیه السلام مىباشد.
عدهاى از افراد امت مرا حاضر مىكنند و در سمت چپ نگاه مىدارند. من مىگويم: پروردگارا! آنان از ياران من بودند. بمن مىگويند: تو نمىدانى كه بعد از رفتن تو، آنها دست به چه اعمالى زدند!» (مسلم). در حديثى ديگر كه درباره شرح حال روز قيامت است، مىفرمايد: «روز قيامت هيچ بندهاى مادام كه به چهار سؤال، جواب ندهد، اجازه تكان خوردن و رفتن ندارد.
1- عمرش را چگونه و در انجام دادن چه كارهايى گذرانده است؟
2- به علمى كه داشته، چقدر عمل كرده است؟
3- مالش را از چه راهى بدست آورده و صرف چه راهى كرده است؟
4- بدنش را در انجام چه كارهايى پير و فرسوده كرده است؟». (ترمذى و مسلم).
در حديثى ديگر، درباره حوض كوثر كه از جريانات قيامت است، مىفرمايد: «بزرگى حوض كوثر (حوض من) به اندازه مسافت يك ماه است. آبش از شير، سفيدتر و از مشك و گلاب، خوشبوتر است. پيالههاى آن، در كثرت مانند ستارههاى آسماناند. هر كس يكبار از آن آب بنوشد، هرگز تشنه نخواهد شد». (بخارى، مسلم، ابن ماجه).
در روايتى ديگر آمده است كه روزى عايشه صديقه ل گريست. آنحضرت صلی الله علیه وسلم پرسيد چرا گريه مىكنى؟ گفت: بياد دوزخ افتادم، گريهام گرفت. بعد از آن حضرت سؤال كرد آيا شما در آن روز بياد همسرانتان مىافتيد؟ آنحضرت صلی الله علیه وسلم فرمود: بلى. غير از سه جا كه در آن احوال، هيچكس بياد كسى ديگر نمىافتد.
1- هنگامى كه پرونده اعمال انسانها توزيع مىشود.
2- جايى كه اعمال انسان محاسبه مىشود، هر كس در اين فكر است كه آيا اعمال نيكش بر اعمال بدش مىچربد يا خير.
3- زمانى كه پل صراط بر متن دوزخ نصب مىشود تا زمان عبور كردن و گذشتن از آن».
(ابو داوود). در روايتى ديگر، رسول اكرم صلی الله علیه وسلم مىفرمايد: «هر پيامبرى يك دعاى مستجاب دارد. هر كدام از پيامبران پيشين، دعاى خود را در حق امتش از خدا، خواسته است. اما من دعاى خود را براى شفاعت امتم در روز قيامت، نگهداشتهام».
و در حديثى ديگر مىفرمايد: «من سالار فرزندان آدم هستم. روز قيامت، قبل از همه از قبر بيرون مىآيم. و نخستين شفاعت كنندهاى كه شفاعتش پذيرفته مىشود خواهم بود. و نيز پرچم حمد و ستايش پروردگار در روز قيامت، در دست من خواهد بود. با وجود اين، بر هيچ كس فخرفروشى نمىكنم».
در روايت ديگر، آنحضرت صلی الله علیه وسلم مىفرمايد: «هر كس روزى سه بار بهشت را از خدا بخواهد، بهشت مىگويد: خداوندا! او را داخل بهشت گردان. و هر كس روزى سه بار از دوزخ پناه جويد، دوزخ مىگويد: خداوندا! او را از دوزخ پناه بده».
دلايل عقلى:
1- خداوند توانايى دوباره زنده كردن انسانها را در روز قيامت به نحو شايستهاى داراست. زيرا كسى كه بار اول بدون هيچگونه الگويى انسان را آفريده است، نه تنها توانايى دوباره زنده كردن آنرا دارد، بلكه اين كار برايش از خلق اوليه آن بمراتب آسانتر است.
2- در داشتن اعتقاد به معاد و حساب و كتاب روز قيامت، هيچ مشكل عقلى وجود ندارد. زيرا عقل انسان، فقط برخى از پديدهها مانند اجتماع ضدين يا نقيضين را محال مىداند. در حالى كه اعتقاد به معاد و محاسبه اعمال، به دور از اجتماع ضدين و التقاى نقيضين مىباشد.
3- حكمت آشكار الهى در مورد دخل تصرف در مخلوقاتش در تمام عرصههاى زندگى، نداشتن عقيده به زندگى بعد از مرگ را محال مىداند. زيرا حكمت الهى، جهت برقرارى عدل، اقتضا مىكند كه پس از مرگ، بايد حياتى ديگر وجود داشته باشد تا در پرتوى آن، انسان نتايج اعمال خوب و بد خود را ببيند.
4- وجود زندگى دنيا و سعادت و شقاوتهاى آن، دليل گويايى بر وجود و حقانيت زندگى ديگرى است كه در آن خير و عدل و كمال و سعادت باشد. زيرا سعادت و شقاوت زندگى دنيا، نمونه بسيار كوچكى از سعادت و شقاوت زندگى آخرت است. و تفاوت آن با دنياى آخرت، مانند تفاوت نقشه ساختمان، با يك ساختمان بسيار زيبا و مجلل كه ساخته شده است، مىباشد.
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.
مهتدین
Mohtadeen.Com
|