بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله و اصحابه الی یوم الدین و اما بعد :
مسلمان اعتقاد دارد كه خداوند، رب و پرورش دهنده همه موجودات است. او در تربيت و پرورش كليه موجودات جهان هستى، يگانه است و شريكى ندارد. اين باور و ايمان نخست ملهم از رهنمودهاى حضرت حق و بعد حاصل دلايل عقلى و نقلى گوناگونى است كه بشرح آن مىپردازيم.
دلايل نقلى:
1- در آيه 2 سوره فاتحه، خداوند پيرامون ربوبيت خود، چنين سخن مىگويد:
« الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ»
«حمد و ثنا، شايسته خدايى است كه پروردگار (مربى) جهانيان است».
در آيه 16 سوره رعد، در مقام تاكيد و تثبيت ربوبيت خود مىفرمايد:
« قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ»
«بگو (اى رسول)! (از اين مشركان بپرس) پروردگار و آفريننده آسمانها و زمين كيست؟ (اگر جواب ندادند) بگو: پروردگار آنها اللّه است».
در آيات 7 و 8 سوره دخان، درباره ربوبيت و معبوديت خود چنين مىفرمايد:
« رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ (7) لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آَبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ»
«(او) پروردگار زمين و آسمانهاست، پروردگار تمام موجودات ميان زمين و آسمانهاست، اگر شما باور نداريد. سواى او معبودى وجود ندارد. او زنده مىكند و مىميراند. او پروردگار شما و پروردگار پدران و نياكان گذشته شما است».
در آيه 172 سوره اعراف بار ديگر عهد و پيمان ازلى ما را بياد مىآورد. يعنى زمانى كه فرزندان آدم در صلب پدران خود بودند، خداوند ذريه آنها را جمع كرد و از آنها پيمان گرفت، مىفرمايد:
« وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آَدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا »
«(اى پيامير؛ بياد آور) زمانى را كه خداى تو از صلب فرزندان آدم ذريه آنها را بر گرفت و آنان را بر خود گواه ساخت (پرسيد) من پروردگار شما نيستم؟ همه در جواب گفتند. آرى. ما به خدايى تو گواهى مى دهيم (شاهد اين عهد و پيمان هستيم)».
در آيات 86 و 87 سوره مؤمنون پيرامون اقامه دليل، عليه مشركين مىفرمايد: « قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ (86) سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ »
«(اى پيامبر؛) به آنها بگو: پروردگار و آفريننده هفت آسمان و عرش عظيم، چه كسى است؟ البته جواب خواهند داد كه، خداست. پس بگو: چرا متقى و خدا ترس نمىشويد».
2- تمام پيامبران درباره ربوبيت او سخن گفته و گواهى داده و به آن اعتراف كردهاند. مثلا: زمانى كه آدم علیه السلام و همسرش دست دعا به سوى خدا برداشتند. گفتند:
« قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ»
«پروردگارا! ما (با نافرمانى از تو) بر خويشتن ستم كردهايم. اگر ما را نبخشى و بر ما رحم نكنى، از زيانكاران خواهيم بود».
حضرت نوح علیه السلام وقتى شكايت خود از قومش را، تقديم حضرت حق نمود، فرمود:
« رَبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِي وَاتَّبَعُوا مَنْ لَمْ يَزِدْهُ مَالُهُ وَوَلَدُهُ إِلَّا خَسَارًا » (نوح: 21).
«پروردگارا! آنان از من نافرمانى كردند و از كسانى پيروى نمودند كه اموال و اولادشان جز زيان و ضرر (چيز ديگرى) بر آنان نيفزودند».
در آيات 118 - 117 سوره شعراء مىفرمايد:
« قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِي كَذَّبُونِ (117) فَافْتَحْ بَيْنِي وَبَيْنَهُمْ فَتْحًا وَنَجِّنِي وَمَنْ مَعِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»
«پروردگارا! قوم من مرا دروغگو مىداند (دعوتم را نپذيرفتند) (اكنون كه هيچ راهى براى اين ستمگران باقى نمانده است) ميان من و ايشان خودت داورى كن. (كافران و مشركان را نابود فرما) و من و مؤمنانىرا كه با من هستند، نجات ده».
ابراهيم علیه السلام در آيه 35 سوره ابراهيم، در دعاى خود براى مكه مكرمه (اين حرم الهى) و فرزندان خود، چنين فرمود:
« رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آَمِنًا وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ »
«پروردگارا! اين شهر (مكه) را مكان امن و امان قرار بده، و من و فرزندانم را از پرستش بتها دور بدار».
يوسف علیه السلام در آيه 101 سوره يوسف در توصيف خداوند و دعا بدرگاه وى، چنين فرمود:
« رَبِّ قَدْ آَتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآَخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ»
«پروردگارا! تو بمن سلطنت و عزت عطا كردى و تعبير خواب را بمن آموختى. اى پروردگار آسمانها و زمين! تو سرپرست من (كارگشاى من) در دنيا و آخرت هستى، (همه امور خود را بتو واگذار مىكنم و به تو پناه مىبرم) مرا مسلمان بميران و با نيكان ملحق بگردان».
موسى علیه السلام در يكى از دعاهاى خود، چنين فرمود:
« قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي (25) وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي (26) وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي (27) يَفْقَهُوا قَوْلِي (28) وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي» (طه: 25- 29).
«پروردگارا! سينهام را فراخ و گشاده دار. كار (رسالت) مرا بر من آسان بگردان، لكنت زبانم را بر طرف ساز، تا اينكه (مردم) سخنان مرا بفهمند (دقيقا متوجه مقصود من بشنوند) و يار و ياورى (مددكارى) از خاندانم بمن عطا فرما».
هارون علیه السلام خطاب به بنىاسرائيل چنين فرمود: « وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي »(طه: 90).
«همانا پروردگار و خالق شما، خداوند مهربان است، پس از من تبعيت نموده و از دستورات (فرمان) من اطاعت كنيد».
در آيه 4 سوره مريم، زكريا علیه السلام درباره طلب رحمت از خداوند چنين فرموده است:
« رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُنْ بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا»
«پروردگارا! (در اثر پيرى و كهن سالى) استخوانهاى بدنم سست شده و موهاى سرم سفيد شدهاند. خداوندا! من هرگز در دعاهايى كه كردهام، (از درگاه تو) نا اميد باز نگشتهام (اكنون نيز مرا درياب)».
در آيه 89 سوره انبياء (زكريا علیه السلام) در دعايش فرمود: « رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ »
«پروردگارا! مرا تنها نگذار (و فرزندى به من عطا كن كه در زندگى يار و ياور من باشد و پس از مرگ، برنامه تبليغ را پيگيرى كند و اگر هم فرزندى وارث من نشد، باكى نيست چرا كه) تو بهترين وارث هستى».
عيسى علیه السلام در پاسخ به سؤال حضرت حق فرمود: « مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ »(المائده: 117).
«پروردگارا! من به آنها هرگز چيزى نگفتم جز آنچه تو مرا بدان امر كردى كه، پروردگار من و پروردگار شماست، عبادت كنيد».
و در آيه 72 سوره مائده خطاب به بنى اسرائيل فرمود:
« وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ»
«مسيح گفت: اى بنى اسرائيل! اللّه را كه پروردگار و آفريننده من و شماست، عبادت كنيد، همانا هر كس با خدا (كسى را) شريك سازد، خداوند بهشت را برايش حرام مىگرداند و جاى او در دوزخ خواهد بود و ستمكاران يار و ياورى نخواهند داشت».
پيامبر گرامى اسلام، محمد صلی الله علیه وسلم در لحظات غم و اندوه چنين مىفرمود: «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ الْعَظِيمُ الْحَلِيمُ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ رَبُّ السَّمَوَاتِ، وَرَبُّ الأَرْضِ، وَرَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ» (مسلم فى باب دعاء الكرب). «سواى اللّه (خداوند) بزرگ و بردبار، معبودى وجود ندارد، آفريننده آسمانها و زمين و پروردگار عرش عظيم، معبودى وجود ندارد»، كليه پيامبرانى كه در سطور بالا اسامى آنان ذكر شد و نيز ساير پيامبران خدا علیهم السلام، همه معتقد و معترف به ربوبيت خداوند بودهاند، و در سايه اين اعتقاد، در پيشگاه خدا دعا و نيايش كردهاند، در حالى كه آنان از لحاظ علم و عرفان از همه داناتر و از لحاظ عقل از همه كاملتر و از لحاظ سخن از همه راستگوتر و نسبت به ذات و صفات حضرت حق از همه آگاهتر بودهاند.
3- ميليونها نفر از علماء و دانشمندان و فرزانگان ايمان داشتند كه خداوند، رب و آفريننده آنان و آفريننده تمام موجودات است و به ربوبيت او اعتقاد و خلل ناپذير داشتهاند.
4- ميلياردها نفر از خردمندان و صاحبان عقل و منطق و انسانهاى پاك و شايسته ايمان داشته و بر اين باور بودهاند كه خداوند، رب و آفريننده كل كاينات است.
دلايل عقلى:
اينك به شرح دلايل عقلى و منطقى درباره ربوبيت حق تعالى مىپردازيم.
1- خداوند به تنهايى آفريدگار هر چيز است و به تعبيرى خلق موجودات، منحصر به ذات يگانه اوست. زيرا اين واقعيت نزد تمام انسانها پذيرفته شده است كه سواى خداوند متعال هيچ كسى مدعى ابداع و آفرينش نشده و توان آنرا ندارد. يعنى سواى خداوند، كسى حتى توان آفريدن كوچكترين موجود عالم، مانند يك تار مو از بدن انسان يا حيوان يا يك پر كوچك پرنده يا يك برگ درخت را ندارد. تا چه رسد به آفريدن يك جسم كامل يا موجود زندهاى كه داراى جسم باشد يا جرمى از اجرام كوچك و بزرگ عالم هستى. خداوند متعال درباره اينكه آفرينش و ابداع بطور مطلق از آن اوست، چنين سخن گفته است: « أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ »(الأعراف: 54).
«آگاه باشيد كه تنها او مىآفريند و تنها او فرمان مىدهد. او خداوند با بركت و پروردگار جهانيان است».
و در آيه 96 سوره صافات چنين فرموده است: « وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ»
«خداوند آفريدگار شما و اعمال شماست».
و در آيه 1 سوره انعام در مقام توصيف از خالقيت خود، چنين فرموده است: « الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ»
«حمد و ثنا شايسته خدايى است كه آسمانها و زمين را آفريد و تاريكى و روشنى را ايجاد كرد».
و در آيه 27 سوره روم مىفرمايد: « وَهُوَ الَّذِي يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَلَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَى فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»
«خداوند كسى است كه ابتدا، همه موجودات عالم هستى را آفريده است و پس از مرگ، دوباره آنها را زنده مىكند، (اين كار) دوباره زنده كردن آنها برايش خيلى سهل و آسان است (زيرا كسى كه بتواند كارى را در آغاز انجام دهد، قدرت اعاده آنرا نيز دارد) بالاترين وصف در آسمانها و زمين، متعلق به خداست و او توانا و فرزانه است».
آيا اينكه خداوند خالق و آفريدگار هر چيزى است، دليل بر وجود، هستى و ربوبيت او نيست؟
آرى! اين امر واضحترين دليل بر وجود، هستى و ربوبيت اوست، پروردگارا! ما گواه اين مدعا هستيم.
2- دومين دليل عقلى بر وجود و ربوبيت خداوند متعال، اين است كه او يگانه روزى دهنده همه موجودات زنده است. هيچ موجود خزنده و جهندهاى در خشكى و دريا و يا موجود پنهانى در شكمها، نيست مگر اينكه خدا روزىاش را مىرساند.
آرى! خداست كه راههاى بدست آوردن روزى را به آنها مىآموزد و چگونگى بهرهورى از روزى بدست آمده را به آنها نشان مىدهد، از موريانه بسيار كوچك و حقير گرفته تا انسان كه شريفترين و كاملترين نوع موجودات است، همه و همه در وجود، تكوين و تغذيه خود محتاج و نيازمند ذات يگانه پروردگار هستند.
زيرا خداوند به تنهايى آنها را آفريده و به آنها روزى مىرساند.
آرى! آيات كتاب خداوند نيز مؤيد و مؤكد اين مطلباند خداوند در آيات 24 تا 30 سوره عبس، مىفرمايد:
« فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ (24) أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاءَ صَبًّا (25) ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا (26) فَأَنْبَتْنَا فِيهَا حَبًّا (27) وَعِنَبًا وَقَضْبًا (28) وَزَيْتُونًا وَنَخْلًا (29) وَحَدَائِقَ غُلْبًا»
«انسان بايد به غذاى خود به چشم خود بنگرد و درباره آن بينديشد ما آب را از آسمان بگونه شگفتى مىبارانيم، سپس زمين را مىشكافيم و از هم باز مىكنيم و در آن دانهها را مىرويانيم (كه مايه اصلى خوراك انسان است) و (درختان) انگور و گياهان خوردنى را و درختان زيتون و خرما و باغهاى پر درخت و انبوه و ميوه و چراگاهها را (براى استفاده چارپايان شما) مىرويانيم».
و در آيات 53 و 54 سوره طه مىفرمايد: « وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْ نَبَاتٍ شَتَّى (53) كُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَكُمْ »
«(خداوند) آب را از آسمان فرو فرستاده، بوسيله آن انواع گياهان را رويانيديم، (اى انسانها! از اين فرآوردههاى گياهى هم) خودتان بخوريد و هم چارپايان خود را (در آن) بچرانيد».
در آيه 22 سوره حجر، مىفرمايد: « فَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنْتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ»
«و از (ابرهاى بهم پيوسته) آسمان آب مىبارانيم و شما را بدان سيراب مىكنيم و شما قادر به ذخيره سازى و نگهدارى آن (در فضا و زمين) نيستيد».
و در آيه 6 سوره هود مىفرمايد:
« وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا »
«هيچ جنبدهاى در زمين نيست مگر اينكه روزى آن بر عهده اللّه است (خدا روزى مناسب هر يك را در دريا و خشكى ميرساند) و محل زيست (دوران حيات) و محل دفن (پس از مرگ) او را مىداند».
آرى! وقتى بدون هيچ اختلاف و مجادلهاى ثابت شد كه روزى دهندهاى جز ذات يگانه او وجود ندارد، اين خود دليل آن است كه او يگانه آفريدگار و پروردگار مخلوقات خود نيز مىباشد.
3- فطرت سالم بشر خود بخود شاهد و گواه ربوبيت حق تعالى است. و با فريادى رسا، اين حقيقت را به انسانها گوشزد مىكند، زيرا هر انسانى كه داراى فطرت سالم بوده و از فساد و انحراف فطرت محفوظ و مصون مانده باشد، بيدرنگ در برابر خداوند قدرتمند و توانا و بى نياز، احساس ضعف و ناتوانى مىكند، و خود را مطيع تصرفات و تدابير او مىداند و بدون هيچ ترديد و واهمهاى با صداى بلند، ندا سر مىدهد كه آن ذات مستغنى و قدرتمند، همان اللّه است كه رب او و رب هر موجود ديگر مىباشد.
هر چند كه اين واقعيت، مسلم و پذيرفته شده است، و هر كسى كه داراى فطرت سالم بوده و اندك بهرهاى از خود برده باشد، در مورد آن اختلاف نظر پيدا نمىكند، ولى باز هم براى روشن شدن بيشتر مطلب، آياتى از قرآن كريم كه حامل اعترافات مشركان و بت پرستان است، در اينجا ذكر مىگردد. در آيه 9 سوره زخرف، حق تعالى چنين مىفرمايد:
« وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ »
«(اى رسول!) اگر از مشركان بپرسى كه چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است؟ قطعا خواهند گفت: خداوند توانا و دانا آنها را آفريده است».
در آيه 61 سوره عنكبوت آمده است: « وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ »
«اگر از آنان (مشركان) سوال كنى كه چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است؟ و خورشيد و ماه مسخر فرمان كيست؟ بيقين خواهند گفت: اللّه آنها را آفريده است».
در آيات 86 و 87 سوره مؤمنون مىفرمايد:
« قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ (86) سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ»
«(اى پيامبر!) بگو: پروردگار آسمانهاى هفتگانه و صاحب عرش عظيم، چه كسى است؟ البته جواب خواهند داد كه اللّه است».
4- دليل چهارم ربوبيت حق تعالى، اين است كه مالكيت و تصرف مطلق در هر چيز و تدبير تمام امور عالم، منحصر به ذات يگانه اوست. زيرا همه انسانها اين واقعيت انكار ناپذير را مىدانند كه بشر مانند ساير موجودات زنده، در اين جهان بمعنى واقعى كلمه، مالك هيچ چيز نيست.
زيرا نخستين بار كه قدم به جهان هستى گذاشته، با بدن لخت و عريان آمده و هيچ چيز همراهش نبوده است. و زمانى كه دنيا را ترك مىكند، جز كفن چيز ديگرى از متاع و كالاى دنيا نيز همراه خود نمىبرد.
با اين وصف چگونه مىتوان گفت كه: انسان به معنى واقعى كلمه در اين جهان هستى مالك چيزى است؟
وقتى انسان كه اشرف مخلوقات عالم است، در اين جهان مالكيتى ندارد، اين سؤال پيش مىآيد كه در واقع مالك چه كسى است؟ در پاسخ بايد گفت: بىگمان مالك واقعى فقط خداست. و در اين مورد جايى هيچ ترديد و سخنى وجود ندارد. همانگونه كه مالكيت جهان هستى، منحصر به ذات يگانه حضرت حق است، پس تصرف و تدبير در كليه شئون كاينات نيز خاص خداست. سوگند به ذات يگانه خداوند كه صفات ربوبيت هم، همينهاست. يعنى خلق، رزق مالكيت، تصرف و تدبير. در دوره باستان هم حتى بتپرستان به اين صفات حق تعالى معترف بودند و به تعبير ديگر، ربوبيت خدا را قبول داشتند. اين مطلب در چندين سوره قرآن ذكر شده است. از جمله در آيات31 سوره يونس در اين باره چنين مىفرمايد:
« قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَمَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ»
«(اى پيامبر از مشركان) سؤال كن: چه كسى از آسمان (بوسيله نور خورشيد و باران) و از زمين (بوسيله فعل و انفعالات خاك و رويش گياهان و درختان و ميوه آنها) به شما روزى ميرساند؟ چه كسى مالك چشم و گوشهاست (به آنها نيروى بينايى و شنوايى مىدهد)؟ چه كسى زنده را از مرده و مرده را از زنده بيرون مىآورد (حيات و ممات دست كيست)؟ و چه كسى امور (جهان و جهانيان) را مىگرداند؟ (پاسخ خواهند داد كه) خداوند است. آنگاه به آنان بگو: (پس) چرا از معصيت خداوند نمىترسيد؟ چنين خدايى پروردگار بحق شماست. (پس آيا) بعد از حق، سواى گمراهى چيزى وجود دارد؟».
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.
مهتدین
Mohtadeen.Com
|