بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله و اصحابه الی یوم الدین و اما بعد :
مسلمان، ايمان دارد كه محمد بن عبداللّه صلی الله علیه وسلم از نژاد و تبار اسماعيل فرزند ابراهيم علیه السلام مىباشد، او بنده خدا و فرستاده اوست، كه براى هدايت همه بندگان، اعم از سفيد و سياه و سرخ و زرد و غيره، فرستاده شده و سلسله وحى و نبوت، توسط آنحضرت صلی الله علیه وسلم به پايان رسيده است، او خاتم پيامبران است كه بعد از او پيامبرى نخواهد آمد، خداوند، او را بوسيله معجزات فراوان، مؤيد و منصور گردانيد و بر ساير پيامبران برترى داد و نيز خداوند، محبت و اطاعتش را بر ما فرض گردانيد و لازم قرار داد، و ويژگيهاى منحصر بفردى مانند، كوثر، مقام محمود، وسيله و حوض به ايشان عنايت فرمود، اين عقيده و باور مؤمن، بر گرفته از دلايل نقلى و عقلى است كه به شرح آنها مىپردازيم.
دلايل نقلى:
1- در آيه 166 سوره نساء، خدا و فرشتگانش در مورد بعثت حضرت محمد صلی الله علیه وسلم گواهى دادهاند
« لَكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِمَا أَنْزَلَ إِلَيْكَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَالْمَلَائِكَةُ يَشْهَدُونَ»
«خدا، به آنچه كه بر تو نازل شده (قرآن) گواهى مىدهد، اين خداست كه آنرا با دانش خويش نازل كرده است، و فرشتگان (نيز) گواهى مىدهند، (و صحت نبوت تو را تصديق مىكنند)».
2- خداوند، در آيه 170 سوره نساء درباره نبوت و رسالت جهانى و فراگير ايشان و وجوب اطاعت و محبتوى و خاتمالنبين بودن آنحضرت صلی الله علیه وسلم مىفرمايد:
« يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّكُمْ فَآَمِنُوا خَيْرًا لَكُمْ »
«اى مردم! پيامبر (محمد)، از جانب خدا بسوى شما آمده و دين حق را برايتان آورده است، پس (به رسالت او) ايمان بياوريد (و فرصت را غنيمت بشماريد) اين كار، به سود شماست».
در آيه 19 سوره مائده مىفرمايد:
« يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلَى فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا مَا جَاءَنَا مِنْ بَشِيرٍ وَلَا نَذِيرٍ»
«اى اهل كتاب! پيغمبر ما (محمد) بسوى شما آمده است و بدنبال انقطاع مدت زمانى كه ميان پيامبران بوده است، (حقايق را بار ديگر) بيان مىكند، تا اينكه (در روز رستاخيز) نگويند مژده دهنده و بيم دهندهاى (از پيغمبران) به سوى ما نيامده است (كه فرمان خدا را به ما برساند، هم اينكه پيغمبر) مژده دهنده و بيم دهندهاى بسوى شما آمده است».
در آيه 107 سوره انبياء مىفرمايد:
« وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ»
«(اى پيامبر!) ما تو را بعنوان رحمت، براى جهانيان فرستادهايم».
و در آيه 2 سوره جمعه مىفرمايد:
« هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آَيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ»
«خدايى كه از ميان افراد بيسواد، پيامبرى مبعوث كرد و به سويشان گسيل داشت، تا آيات خدا را براى ايشان بخواند و آنانرا پاك بگرداند، او به ايشان كتاب (قرآن) و شريعت (خدا) را مىآموزد، (در حالى كه) آنان پيش از آن تاريخ، واقعا در گمراهى آشكار بسر مىبردند».
در آيه 29 سوره فتح، مىفرمايد: « مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ» «محمد رسول خداست».
در آيه 1 سوره فرقان، مىفرمايد:
« تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا»
«بسيار با بركت است آن خدايى كه فرقان (جدا كننده حق از باطل) را بر بنده خود (محمد) نازل كرده است، تا اينكه جهانيان را (بدان) بيم دهد، (و آنرا بگوش آنها برساند)».
در آيه 40 سوره احزاب، مىفرمايد:
« مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ»
«محمد پدر (نبى) هيچيك از مردان شما نبوده، بلكه فرستاده خدا و آخرين پيامبران است».
در آيه 1 سوره قمر، مىفرمايد:
« اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ»
«قيامت فرا رسيد و ماه دو نيم گرديد».
و در آيه 1 كوثر، مىفرمايد:
« إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ»
«همانا ما به تو كوثر دادهايم».
در آيه 5 سوره والضحى، مىفرمايد:
« وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى»
«خداوند در آينده نزديك به تو پيروزى و نعمت و قدرت) عطا خواهد كرد. و تو خشنود خواهى شد».
در آيه 79 سوره اسراء، مىفرمايد:
« عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا»
«به زودى خداوند، تو را به مقام محمود (مكان بر جستهاى در دنيا و آخرت) مىرساند».
در آيه 59 سوره نساء مىفرمايد:
« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ»
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از خدا و پيامبر (محمد) اطاعت كنيد».
در آيه 24 سوره توبه، مىفرمايد:
« قُلْ إِنْ كَانَ آَبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ »
«(اى پيامبر!) بگو، اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و قوم و قبيله شما و اموالى كه بدست آوردهايد و تجارتى كه از بى رونقى آن مىترسيد، و منازلى كه مورد علاقه شماست، اينها در نظرتان از خدا و پيغمبرش و جهاد در راه او محبوبتر باشد، در انتظار باشيد كه خداوند كارش را مىكند (عذاب خودش را براى شما فرو مىفرستد)».
در آيه 110 سوره آل عمران، مىفرمايد:
« كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ»
«شما (اى پيروان محمد) بهترين امتى هستيد كه براى هدايت مردم، آفريده شدهايد».
در آيه 143 سوره بقره، مىفرمايد:
« وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا»
«بىگمان شما را ملت ميانه روى كردهايم (افراط و تفريط نمىكنيد) تا شما گواه مردم باشيد، و رسول خدا (محمد) گواه شما باشد».
در آيه 31 سوره آل عمران، مىفرمايد:
« قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ »
«اى پيامبر! بگو اگر خدا را دوست داريد، از من پيروى كنيد، تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد».
3- رسول اكرم صلی الله علیه وسلم خود درباره نبوت خويش سخن گفته كه او خاتم پيامبران است و رسالتش جهانى و فراگير مىباشد و اطاعت از آنحضرت صلی الله علیه وسلم ضرورى است.
در بخارى و مسلم، مىفرمايد: «أَنَا النَّبِىُّ لاَ كَذِبْ أَنَا ابْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبْ» «من پيامبر خدا هستم، اين ادعا، دروغ نيست، و من فرزند عبدالمطلب هستم».
در حديثى ديگر كه بخارى و ديگران نقل كردهاند، مىفرمايد: «إِنِّىْ عَبْدُاللّهِ وَخَاتَمُ النَّبِيِّيْنَ وَإنَّ آدمَ ...» «زمانى كه آدم ميان آب و گل قرار داشته، من رسول خدا، و خاتم پيامبران بودهام».
روايت ديگر كه بخارى و مسلم، آنرا نقل كردهاند، مىفرمايد: مثال من در مقايسه با پيامبران گذشته، مانند اين است كه شخصى خانهاى زيبا ساخته باشد كه تمام كارهاى ساختمانى آن به پايان رسيده باشد، و فقط جاى يك خشت خالى مانده باشد، مردم، اطراف آن دور بزنند و از ديدن آن وضعيت شگفت زده شوند و بگويند: چرا جاى اين يك خشت خالى است؟ چرا اين خشت سرجايش، گذاشته نشدهاست؟ من همان آخرين خشت ساختمان هستم كه خاتم پيامبران نيز مىباشم.
در حديثى ديگر كه بخارى و ديگران نقل كردهاند، مىفرمايد: «لاَ يُؤْمِنُ أَحَدُكُمْ حَتَّى أَكُونَ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ وَالِدِهِ وَوَلَدِهِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ» «سوگند به خدا! هيچكدام از شما حقيقتا مؤمن نخواهد شد تا من (پيامبر) نزد او محبوبتر از پدر، فرزند، و تمام مردم، نباشم»
در حديثى ديگر مىفرمايد: «لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ أبَى، قَالُوا: وَمَنْ أَبَى يا رَسُولَ اللّهِ؟ قالَ: مَنْ عَصانِىْ فَقَدْ أَبَى» «فقط شخص منكر، وارد بهشت نمىشود، پرسيدند، منكر چه كسى است؟ فرمود: كسى كه از دستورات من سرپيچى كند، او منكر است».
در حديثى ديگر مىفرمايد: «إِنَّ الرِّسَالَةَ وَالنُّبُوَّةَ قَدِ انْقَطَعَتْ فَلاَ رَسُولَ بَعْدِى وَلاَ نَبِىَّ» «همانا رسالت و نبوت، منقطع شده است، بعد از من هيچ رسول يا پيامبر صاحب كتابى، نخواهد آمد».
در حديثى كه مسلم و ترمذى، آنرا نقل كردهاند، مىفرمايد: «فُضِّلْتُ عَلَى الأَنْبِيَاءِ بِسِتٍّ: أُعْطِيتُ جَوَامِعَ الْكَلِمِ، وَنُصِرْتُ بِالرُّعْبِ، وَأُحِلَّتْ لِىَ الْغَنَائِمُ، وَجُعِلَتْ لِىَ الأَرْضُ طَهُورًا وَمَسْجِدًا، وَأُرْسِلْتُ إِلَى الْخَلْقِ كَافَّةً، وَخُتِمَ بِىَ النَّبِيُّونَ» «حضرت صلی الله علیه وسلم فرمودند: در شش امتياز، بر ساير انبياء برترى دارم، كلمات كوتاه و پر معنى بمن عطا شده است. با مرعوب شدن دشمنان، يارى شدهام، مال غنيمت برايم حلال شده است، زمين براى من مسجد و مايه طهارت مىباشد. رسالت من فراگير و براى تمام مردم جهان است. و سلسله پيامبران بوسيله من به پايان رسيده است».
در حديثى ديگر در بخارى مىفرمايد: هر كس از من اطاعت كند، از خدا اطاعت كرده است، و هر كس از من نافرمانى كند، خدا را نافرمانى كرده است، و هر كس از حاكم من نافرمانى كند، از من نافرمانى كرده است.
در دارقطنى حديثى كه به لحاظ سند، حسن است، مىفرمايد: تا من وارد بهشت نشوم، بهشت براى ساير پيامبران حرام است، و تا امت من وارد بهشت نشوند، بهشت براى ساير امتها نيز حرام مىباشد.
در حديثى كه ترمذى، ابن ماجه و احمد، نقل كردهاند، مىفرمايد: روز قيامت، من پيشوا و خطيب پيامبران خواهم بود، شفاعت مىكنم و (براى اين نعمتى كه خدا به من ارزانى داشته) فخر و مباهاتى بر ديگران نخواهم كرد.
در حديثى كه مسلم روايت كرده، مىفرمايد: روز قيامت، من سالار فرزندان آدم خواهم بود، و اولين كسى مىباشم كه قبرش شكافته مىشود. همچنين اولين شفاعت كنندهاى خواهم بود كه شفاعتش پذيرفته مىشود.
4- تورات و انجيل، درباره رسالت و نبوت رسول اكرم صلی الله علیه وسلم سخن گفتهاند و حضرت موسى و عيسى إ هر كدام جدا گانه، بعثت آنحضرت صلی الله علیه وسلم را بمردم مژده دادهاند.
قرآن كريم در مقام حكايت و نقل قول از حضرت عيسى علیه السلام در آيه 6 سوره صف، مىفرمايد:
« وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ»
«(خاطر نشان ساز، زمانى را كه) عيسى پسر مريم گفت: اى بنىاسرائيل! من فرستاده خدا به سوى شمايم و توراتى را كه پيش از من آمده است، تصديق مىكنم و شما را به پيامبرى كه بعد از من خواهد آمد و نام او احمد است، مژده مىدهم».
خداوند در آيه 157 سوره اعراف مىفرمايد:
« الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ»
«(رحمت خود را اختصاص مىدهيم به) كسانى كه پيروى كنند از پيامبرى (كه خواندن و نوشتن نمىداند) و ذكرش در تورات و انجيل آمده، او آنان را به كار نيك دستورمىدهد، و از كار زشت باز مىدارد، پاكيزهها را برايشان حلال مىكند و ناپاكيها را براى آنها حرام مىسازد».
در تورات چنين آمده است: (خداوند به موسى گفت) در آينده نزديك، پيامبرى مانند تو از ميان برادران آنها، مبعوث خواهم كرد و سخنانم را بر زبان او جارى خواهم ساخت.
هر چه به او امر كنم، همانها را خواهد گفت هر كس از سخنان او كه در واقع سخنان من مىباشند، اطاعت نكند، از او انتقام خواهم گرفت.
اين بشارت تورات، حكايت از صحت نبوت پيامبر اكرم صلی الله علیه وسلم دارد كه اطاعت از او را لازم و ضرورى مىداند، اين بيانيه تورات، دليل بسيار محكمى عليه يهود است، هر چند كه آنان اين بشارت را تاويل يا انكار كنند، اين گفته تورات «اقم لهم نبيا» بدون ترديد شاهد زنده و گوياى رسالت پيامبر اكرم صلی الله علیه وسلم مىباشد، مخاطب، در اين آيه تورات، حضرت موسى علیه السلام است و چون حضرت موسى پيامبر و رسول خداست، هر كس كه مانند او باشد، او نيز پيامبر و رسول خدا، خواهد بود.
اين جمله تورات «من بين إخوتهم» به صراحت اشاره به پيامبر اكرم صلی الله علیه وسلم دارد، و اين آيه تورات «اجعل كلامى فى فيه» سواى پيامبر اكرم ص، بر كسى ديگر قابل اطلاق نيست، زيرا اوست كه كلام خدا را تلاوت و حفظ مىكند، و آن، قرآن كريم است، اين گفته تورات «يكلمهم بكل شى» گواه اين مدعاست، زيرا رسول اكرم صلی الله علیه وسلم پيرامون غيب (حوادث گذشته و آينده) سخنانى فرمودهاند كه هيچ پيامبر ديگر در مورد آنها سخن نگفته است.
در تورات چنين آمده است: اى پيامبر! همانا ما ترا بعنوان بشير و نذير «مژده دهنده و ترساننده» فرستادهايم، تو بنده و رسول من هستى، تو محافظ و مراقب بيسوادان و درس نخواندگانى، من تو را متوكل (كسى كه به خدا اعتماد كند) نام نهادهام، تو خشين و تند خو نيستى و در بازارها سر و صدا راه نمىاندازى، بدى را با بدى پاسخ نمىدهى بلكه آنرا مىبخشى و از آن در مىگذرى، تا زمانى كه ملت گمراه را هدايت نكنى و آنها به يگانگى خدا شهادت ندهند، خداوند تو را از ميان بر نمىدارد، و (نيز) خداوند بوسيله تو چشمهاى نابينا را روشن مىكند و گوشهاى كر را شنوا مىسازد و دلهاى بسته را باز مىكند.
و نيز در تورات آمده است: «هم أغارونى بغير اللّه واغضبونى بمعبوداتهم الباطلة وأنا أغيرهم بغير شعب وبشعب جاهل أغضبهم» «آنان بوسيله عبادت غير خدا، احساسات مرا تحريك كردند و با معبودهاى باطل خود، مرا به خشم آوردند، من با غيرتترين آنها هستم و آنها را بوسيله گروهى نادان به خشم در مىآورم».
و بدون اينكه توده مردم پشت سر من باشند، بوسيله عدهاى جاهل مىتوانم آنهارا مورد خشم خود قرار دهم.
اين جمله «وشعب جاهل» به صراحت، اشاره به توده مردم عرب دارد، زيرا آنها قبل از بعثت رسول اكرم صلی الله علیه وسلم جاهل بودند، و يهوديان، آنها را بيسواد يا امى صدا مىزدند، همانطور كه در تورات آمده است:
«فلا يزول القضيب من يهوذا والمدبر من فخذه حتى يجىء الذى له الكل وإياه تنظر الأمم» آن فرد، چه كسى بود كه امتها منتظر آمدنش بودند؟ بايد گفت غير از پيامبر اكرم صلی الله علیه وسلم نمىتوانست كسى ديگر باشد، بويژه كه يهوديان (بنا به اعتراف خود) بيش از ديگران منتظر آمدنش بودند، اما پس از بعثت رسول اكرم صلی الله علیه وسلم يهوديان بعلت حسادتى كه داشتند، به آنحضرت صلی الله علیه وسلم ايمان نياوردند و از او اطاعت نكردند (زيرا رسول اكرم ص) از قوم بنى اسرائيل نبود).
قرآن در آيه 89 سوره بقره مىفرمايد:
« وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ»
«يهوديان قبل از بعثت رسول اكرم صلی الله علیه وسلم مىگفتند كه خدا ما را با فرستادن آخرين پيامبر (محمد) يارى خواهد كرد، اما وقتى ديدند كه او از ميان بنى اسرائيل مبعوث نشد، كتابش را نپذيرفتند و منكر او شدند، لعنت خدا بر كافران باد».
در انجيل نيز بشارتهايى پيرامون بعثت رسول اكرم صلی الله علیه وسلم آمده است.
1- در همين روزها يوحناى معمدان نزد يهود آمد و درباره بعثت پيامبرى به مردم بشارت داد و گفت: توبه كنيد، بى گمان ملكوت آسمانها نزديك شده است، جمله «قد اقترب ملكوت السماوات» اشاره به رسول اكرم صلی الله علیه وسلم و نزديك شدن بعثت اوست، زيرا ايشان آمد و براساس قوانين آسمانى، قضاوت كرد.
2- انجيل در مثالى ديگر، چنين مىگويد: ملكوت آسمانها شبيه يك دانه ارزن است كه كسى آنرا برداشته و در مزرعه خود كاشته باشد، اين دانه، كوچكتر از تمام بذرهاست، اما وقتى كه رشد كند، بصورت مزرعه و بوستان بزرگى در خواهد آمد، اين عبارت انجيل را، عينا قرآن نقل كرده و فرموده است:
« وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ »(فتح 29)
«وصف حال آنها در انجيل آمده است، مثل حالشان مانند دانهاى است كه چون نخست سر از خاك بر آرد، شاخهاى نازك وضعيف باشد، پس از آن، قوت يابد تا آنكه قوى گردد و بر ساقه خود، راست و محكم بايستيد، كه دهقانان از تماشاى آن حيران بمانند».
منظور از اين مثال كه در انجيل آمده، محمد صلی الله علیه وسلم و ياران او هستند.
2- انجيل در جاى ديگر، چنين مىگويد: «أنطلق لأنى إن لم أنطلق لمياتكم (البار قليط) فأما إن انطلقت أرسلته إليكم فإذا جاء ذاك يوبح العالم على خطيئة» من بايد (بار قليط يعنى ستوده شده كه مترادف با محمد و احمد است) بروم، اگر چنين نكنم، بارقليط (محمد) نزد شما نمىآيد، ولى اگر بروم او را مىفرستم، هر گاه او بيايد».
دنيا را در برابر خطاهايش مجازات خواهد كرد، آيا اين جمله انجيل، بشارت روشنى درباره رسول اكرمص نيست؟
بارقليط (فرو فرستاده شده) اگر محمد نباشد، پس چه كسى است؟ سواى محمد چه كسى دنيا را در برابر خطاهايش تنبيه كرده است؟!
آرى! زمانى كه مردم دنيا در درياى متلاطم فتنه و فساد شناور بودند، محمد صلی الله علیه وسلم به پيامبرى مبعوث شد، در آن زمان، بتپرستى سراسر دنيا را فراگرفته و طنابهاى خيمه خويش را همه جا، محكم نصب كرده بود، و حتى در جوامع اهل كتاب هم ريشه دوانيده بود.
بنابراين، چه كسى غير از محمد صلی الله علیه وسلم پس از رفتن عيسى علیه السلام به آسمانها، مردم را به سوى خدا دعوت كرد؟
دلايل عقلى:
1- چرا حضرت محمد صلی الله علیه وسلم به پيامبرى مبعوث شد؟
(چه مانعى وجود داشت؟) در حالى كه قبل از او، صدها رسول و دهها هزار نبى مبعوث شده بود. اگر هيچگونه مانع عقلى و شرعى وجود نداشت، پس چه دليلى وجود دارد كه رسالت محمد صلی الله علیه وسلم انكار شود و نبوت او بسوى تمام مردم، پذيرفته نشود.
2- شرايط حاكم در جامعه عربستان، در زمان بعثت رسول اكرم صلی الله علیه وسلم مقتضى آمدن رسول و بعثت او بود. تا بار ديگر مردم را بسوى خدا فرا خواند و ياد او را در دلها زنده گرداند. و دستوراتش را كه بفراموشى سپرده شده بود، بياد مردم اندازد.
3- راستگويى و صداقت و صلاحيت و آثار مقدماتى آن كه زمينه را براى مبعوث شدن او آماده مىكرد، گوياى اين واقعيتاند كه آن مقدمات نيز از جانب خدا فراهم شده بود كه صاحب آن صفات، پيامبر و رسول است.
4- عقل انسان، صدور معجزه و كارهاى خارقالعاده را كه از آنحضرت صلی الله علیه وسلم بروز كرده، از فرد غير نبى و پيامبر، محال مىداند. اينك به ذكر چند نمونه از معجزات آنحضرت صلی الله علیه وسلم كه در حديث صحيح و متواتر بيان شده، مىپردازيم:
1- شقالقمر يا دو نيم شدن ماه: عدهاى از كفار كه در رأس آنها وليدبن مغيره، قرار داشت، نزد رسول اكرم صلی الله علیه وسلم رفتند و از او خواستار معجزه شدند. آنحضرت صلی الله علیه وسلم با سر انگشت مبارك خود بسوى ماه اشاره كرد، در نتيجه ماه دو نيم شد. يك نصف آن، بالاى كوه و نصف ديگر آن در دامنه كوه ابوقبيس افتاد. سپس آنحضرت صلی الله علیه وسلم فرمود: «اى مردم! شما گواه باشيد» بعضى گفتهاند كه ماه را در ميان دو كوه مشاهده كردهاند. قريش از مردم ساير شهرها پرسيدند كه آيا آنها هم دو نيم شدن ماه را ديدهاند يا خير؟ و آنان طبق مشاهدات خود، آنچه را كه ديده بودند، بيان كردند. سپس خداوند، اين آيه را نازل فرمود:
« اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ (1) وَإِنْ يَرَوْا آَيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ (2) وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ وَكُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ» (قمر: 1- 3).
« قيامت نزديك شد و ماه شكافت. و اگر [كافران] نشانهاى [از نشانههاى خداوند] را ببينند روى گردانند و گويند: جادويى مؤثّر است. و دروغ انگاشتند و از خواستههاى [نفسانى] خود پيروى كردند و هر كارى به غايتى [همخوان با خود] مىانجامد».
2- در جنگ احد، چشم يكى از اصحاب، بنام قتاده، از حدقه بيرون آمد. و بر رخسارش آويزان گشت. رسول اكرم صلی الله علیه وسلم با دست مباركش، آنرا سر جايش قرار داد. چشم كنده شده نه تنها بحال اول برگشت، بلكه از اول آن هم روشنتر شد.
3- روز فتح خيبر، حضرت على رضی الله عنه چشم درد شديد داشت رسول اكرم صلی الله علیه وسلم در چشمهاى او دميد، چشمهاى حضرت على علیه السلام چنان سالم شد كه گويى اصلا دردى نداشته است.
4- در غزوه بدر، پاى يكى از اصحاب، بنام ابن الحكم شكست. رسول اكرم صلی الله علیه وسلم بر پاى شكسته او دميد. بلافاصله پاى شكستهاش بهبود يافت.
5- سخن گفتن درخت با رسول اكرم صلی الله علیه وسلم :
روزى يك عرب باديهنشين، نزد پيامبر صلی الله علیه وسلم آمد. آنحضرت صلی الله علیه وسلم پرسيد، كجا مىروى؟ گفت: بخانه مىروم. پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: دوست دارى كه نفع و سودى به تو برسد؟ مرد روستايى گفت: آرى. آن چيست؟ پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: بگو: «أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، وَأَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ» مرد روستايى گفت: غير از من چه كسى براى تو، شهادت مىدهد؟ رسول اكرم صلی الله علیه وسلم بسوى درختى كه در كنار رودخانه قرار داشت، اشاره كرد و فرمود: اين درخت. درخت زمين را شكافت و آرام آرام نزد پيامبر آمد و در برابر او ايستاد رسول اكرم صلی الله علیه وسلم سه بار از او خواست كه شهادت بياورد. و درخت نيز همانطور كه رسول اكرم صلی الله علیه وسلم فرموده بود، شهادت آورد.
6- گريستن تنه خشك درخت خرما (استن حنانه) از هجر رسول اكرم ص: نقل است كه پيامبر اكرم صلی الله علیه وسلم ابتدا در مسجد نبوى، براى نشستن و تبليغ مردم، از تنه خشك درخت خرمايى استفاده مىكرد. بعد كه منبر جديدى براى آنحضرت صلی الله علیه وسلم ساختند، آن تنه خشك درخت، مورد استفاده قرار نگرفت. بدين جهت شروع به ناليدن و گريستن كرد. صداى گريهاش شبيه صداى شتر حاملهاى بود كه ده ماه از مدت حملش گذشته باشد. كم كم صداى گريهاش آنچنان آشكار شد كه پير و جوان آنرا شنيدند. ياران پيامبر در حيرت فرو رفتند. آنگاه رسول اكرم صلی الله علیه وسلم نزد آن رفت و دست مباركش را روى آن كشيد. از آن پس، گريهاش خاتمه يافت.
7- نفرين كردن پيامبر اكرم صلی الله علیه وسلم كسرى را و نابود شدن پادشاهى و سلطنت او.
8- دعاى خير آنحضرت صلی الله علیه وسلم در مورد ابن عباس: پيامبر اكرم صلی الله علیه وسلم براى ابن عباسب دعا كرد كه خداوند، فقه و بينش دينىاش را بيفزايد: در اثر آن بود كه ابن عباس ب يكى از بزرگترين فقهاى امت اسلام شد.
9- زياد شدن طعام. چنانكه دو كيلوآرد جو براى بيش از هشتاد نفر كفايت كرد.
10- فواره زدن آب از سر انگشتهاى مبارك آنحضرت ص: روز صلح حديبيه، اصحاب نزد رسول خدا صلی الله علیه وسلم از بىآبى شكايت كردند و گفتند: هيچ آبى جز آب اين ظرف كه در اختيار شماست و با آن وضو مىگيريد، وجود ندارد.
رسول اكرم صلی الله علیه وسلم دست مباركش را داخل آب فرو برد آب از سر انگشتهاى آنحضرت صلی الله علیه وسلم مانند چشمه آب فواره زد. تمام مردم كه تعدادشان حدود 1500 تن بود از آن آب، نوشيدند و وضو گرفتند و همه را كفايت كرد.
11- معراج آنحضرت صلی الله علیه وسلم از مسجد الحرام تا مسجد الأقصى و از آنجا به آسمان هفتم، تا سدرةالمنتهى و ملاقات پروردگار و مراجعت او به خوابگاهش قبل از فرا رسيدن صبح.
12- بزرگترين معجزه رسول اكرم صلی الله علیه وسلم قرآن كريم است. اين كتاب مقدس، حوادث گذشتگان و آيندگان و رويدادهاى بين گذشته و آينده را بررسى نموده است و حاوى هدايت و روشنى است. و دليل گوياى بر صدق و حقانيت نبوت رسول اكرم صلی الله علیه وسلم مىباشد. و تا دنيا دنياست، باقى خواهد ماند.
رسول اكرم صلی الله علیه وسلم در اين خصوص مىفرمايد: «مَا مِنَ الأَنْبِيَاءِ نَبِىٌّ إِلاَّ وَقَدْ أُعْطِىَ مِنَ الآيَاتِ مَا مِثْلُهُ آمَنَ عَلَيْهِ الْبَشَرُ وَإِنَّمَا كَانَ الَّذِى أُوتِيتُ وَحْياً أَوْحَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَىَّ وَأَرْجُو أَنْ أَكُونَ أَكْثَرَهُمْ تَبَعاً يَوْمَ الْقِيَامَةِ» «به هر پيامبرى معجزهاى عطا شده كه مردم با ديدن آن معجزه به رسالت او ايمان مىآوردند. ولى آنچه به من عنايت شده وحى الهى مىباشد كه بر من نازل شده است. بدين جهت، توقع دارم كه پيروان من در روز قيامت، از همه بيشتر باشند». (اغلب اين معجزات، در صحيحين آمده است، و اگر در صحيحين نباشد، در بقيه كتب حديث يعنى در سنن ذكر شدهاند).
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.
مهتدین
Mohtadeen.Com
|