22 شهريور 1404 20/03/1447 2025 Sep 13

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3374549
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

1916 تعداد مشاهده : 844 تاریخ اضافه : 2011-08-31

 

داستان اسلام آوردن خدیجه دختری از آفریقای جنوبی - کاتولیک سابق

 به نام خدا


تابستان سال 2002، پس از تحقیق و جستجوی فراوان به دین اسلام مشرف شدم. من اهل آفریقای جنوبی می باشم و در دهکده ای در همان منطقه به دنیا آمدم. همراه خواهرم ناتالی غسل تعمید داده شده و به دین کاتولیک درآمدیم.

مادرم آموزگار مدرسه و پدرم نیز کشیش بود. وطنم (جنوب آفریقا) را خیلی دوست دارم و خیال ندارم به جای دیگری نقل مکان نمایم. هنگامی که داشتیم کم کم وارد ن نوجوانی می شدیم، تعالیم دینی و احترام به آنها در خانواده از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. والدینم به ما آموخته بودند که مسیح پسر خدا، و ناجی تمامی انسان ها می باشد و همچنین شفاعت کننده و واسطه میان خدا و بندگانش است.

خوشبختانه هیچ گاه مجال این را پیدا نکردم که تحت تأثیر این حرف ها قرار گرفته و ذهن خود را درگیر این گونه مسائل نمایم. سپس با دوستی آشنا شدم که تازگی به دین اسلام مشرف شده بود. او در بهار سال 1999، به دین اسلام روی آورده بود. آن زمان وی در کنیا زندگی می کرد. وی با اینکه سفید پوست بوده ولی از نفاق و جدایی میان سفید پوستان و سیاه پوستان آفریقای جنوبی متنفر بود.

او از همسر اولش یک پسر داشت و به دلیل طرفدار همسرش از جدایی طلبان آپارتاید از وی جدا شد و سپس همراه پسرش به کیپ تاون نقل مکان نمود. خدا را شکر با دین اسلام آشنا شده و در مسجد محلی بوکپ در کیپ تاون پس ملاقات با امام محمد عبدالله هارس بروک مشورت نموده و به دین اسلام مشرف شد و پس از مدتی با وی ازدواج نمود.

پس از این اتفاق پسرش نیز مسلمان گشت. از شنیدن سرگذشت وی به وجد آمدم و با کمک و یاری دوستم درمورد اسلام تحقیق نمودم. در سال 1996، به بریتانیا رفتم. بعد از گرفتن مدرک تحصیلی به وطنم بازگشتم. آن موقع زیاد درباره ی اسلام مطمئن نبودم. اما دوستم همچنان برای رسیدن به یک زندگی والا به من کمک می کرد.

طولی نکشید که بالاخره تصمیم خودم را گرفته و به دین اسلام روی آوردم. خدا را شکر می کنم که مسیر درست زندگی را به من نشان داد. بعد از اینکه مسلمان شدم مادربزرگ و عمه ام نیز به دین اسلام مشرف شدند.

 

 پایان

 


ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرموده است:

(أريت في المنام أني أنزع بدلو بكرة على قليب، فجاء أبو بكر فنزع ذنوباً أو ذنوبين نزعاً ضعيفاً والله يغفر له ثم جاء عمربن الخطاب فاستحالت غرباً فلم أر عبقريا يفري فريه حتى روى الناس وضربوا بعطن)
«در خواب دیدم که از چاهی آب می‌کشم؛ آن‌گاه ابوبکر آمد و یک دلو آب از چاه کشید و او، در کشیدن آب ضعیف بود و خداوند، او را می‌بخشد. سپس عمر آمد و دلو را به دست گرفت؛ هیچ پهلوانی سراغ ندارم که همانند او کاری را بدین قوت انجام دهد. عمر چنان آب کشید که همه‌ی مردم و شترانشان سیراب شدند و به استراحت پرداختند»
 مسلم ش 2393 .

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010